گفتگوی خواندنی با مجری قدیمی و مشهور تلویزیون
حسن سلطانی امسال اجرای برنامههای مناسبتی ماه رمضان را به عهده ندارد، اما از این بابت گلهمند نیست و بر این باور است که شرکت در این ضیافت قسمت دیگر همکاران او در رسانه ملی شده است.
حسن سلطانی مجری قدیمی تلویزیون هر چند میگوید درست بعد از عید فطر مطالعه و فیشبرداری برای اجرای برنامه سحر ماهرمضان را شروع کرده و آمادگی کامل برای حضور در برنامههای معارفی را دارد، اما مطالعه او به این دلیل است که انسان باید همیشه بیشترین تلاش خود را بکند و بقیه کار را به خداوند بسپارد تا مشیت او چه باشد! در آستانه ماه رمضان با سلطانی همصحبت شدیم تا برایمان از آداب مهمانی ماه خدا بگوید.
میگوید امسال بعد از ۷ سال توفیق این را دارم که سحرهای ماه رمضان را در کنار خانواده باشم. حسن سلطانی امسال اجرای برنامههای مناسبتی ماه رمضان را به عهده ندارد، اما از این بابت گلهمند نیست و بر این باور است که شرکت در این ضیافت قسمت دیگر همکاران او در رسانه ملی شده است.
امسال اجرای برنامه ماهرمضان را به عهده ندارید. از این بابت ناراحت نیستید؟
چرا باید ناراحت باشم! معتقدم اجرای برنامههای ماه رمضان رزقی است که از طرف خداوند میرسد و امسال این روزی نصیب همکارانم شده است و برای آنها دعا میکنم برنامهشان به اصطلاح بگیرد و دمشان گرم باشد و مهمانان خدا از تماشای برنامه آنها لذت ببرند و دعاگویشان باشند.
برای همکارانتان دعای خیر کردید، جالب اینجاست قبل از تلفن به شما با یکی از مجریان تلویزیون صحبت کردم بشدت از این که امسال به او برنامه ندادهاند شاکی بود، اما واکنش شما کاملا متفاوت بود.
شاعر میفرماید: دور، چون بر عاشقان افتد، تسلسل بایدش! ما باید به اصل قضیه نگاه کنیم. ماه رمضان ماه ضیافت الهی است؛ ضیافت دو عنصر دارد: یکی مهمان است و دیگری میزبان. میزبان امسال پروردگار عالم است که رحیم، غفور، کریم و … است.
مهمانان هم خلق ا… هستند که سر سفره کرم خدا دعوت شدهاند. کسانی توفیق دارند بر سر این سفره بنشینند که خدمتگزار باشند. هفت سال من خدمتگزار بودم امسال میزبان مقدر فرموده که دوستان دیگری این برنامه را بچرخانند. گوارای وجودشان و خداوند به برنامه اشان نظر کند تا برنامهای زیبا را به روی آنتن بفرستند که به دل مردم بنشیند و خستگی را از تن آنها به در کند.
تسلیم در برابر مشیت الهی هرچند یک برنامه تلویزیونی باشد در حرف ساده به نظر میرسد، اما در عمل بسیار دشوار است، چطور میتوان مقاومت درونی را کم کرد و تسلیم تقدیر خداوند شد؟
ما باید به این باور برسیم هر چه در ظاهر متعلق به ماست، کرامت حضرت حق است. به قول حضرت مولانا ما نبودیم و تقاضامان نبود / لطف تو ناگفته ما میشنود… ما در عدم بودیم و لطف خداوند ما را به دیار وجود آورد و به ما حیات بخشید. اگر کرامت حضرت حق نبود ما وجود نداشتیم. الان هم اگر هستیم، بودمان از بود و عنایت اوست. اگر او به ما توجه نکند ما به همان عدمی برمیگردیم که اصلمان از آنجا آمده است. اگر صدا، بیان، قلم و … داریم از لطف اوست.
توجه اوست که بلال حبشی که نمیتوانسته حرف «شین» را تلفظ کند، میشود موذن پیامبر اسلام (ص) و اشهد را در اذان میگوید «اسهد»، اما حضرت محمد (ص) در جواب معترضان میگوید: خدای بلال، سین او را شین میشنود! اگر به این باور رسیدیم که همه داشتههایمان امانتی است از جانب پروردگار برای رسیدن به قرب الهی، تسلیم مشیت الهی میشویم، اما اگر خود را مالک همه چیز دانستیم، تبدیل به آدمی خودخواه و متکبر میشویم که خود را از همه بالاتر میدانیم و نمیتوانیم تسلیم خداوند شویم.
تسلیم یعنی اگر خداوند چیزی را به من داد و بعد صلاح را در این دانست که آن را از من بگیرد، شکایت نکنیم و بپذیریم دادنش کرامت است و گرفتنش هم کرامت. خداوند نعمتی را از ما میگیرد تا بهترش را نصیب ما کند.
این اصل را کاملا در ماه رمضان میتوان دید؛ خداوند میفرماید از مائدههای حتی حلال چشمپوشی کن؛ آب نخور، غذا نخور، چرب و شیرین نخور … صبوری کن تا بهترینها را به تو بدهم. روزهداری باعث میشود از عالم خاک به عالم مَلک ببرمت! خداوند میفرماید: هر کسی با من همنشینی کند، من همنشین او میشوم!
حضرت داوود گفت: دوری که فریاد بزنم تو را یا نزدیکی که درگوشی با تو سخن بگویم؟ فرمود: داوود! من همنشین کسی هستم که مرا بخواهد! اگر بپذیریم امانتدار خداوند هستیم، در زمان انفاق دستمان نمیلرزد، بازنشسته که شویم دلمان نمیلرزد کهای وای حقوقمان کم شد بلکه با خودش میگوید همان خدایی که در جوانی مراقب من بود، مراقب دوران پیری نیز هست.
بهشتی که خداوند وعده آن را داده شاید همان شناختی است که انسان نسبت به خداوند پیدا میکند؟
بهشت، بهشت است و شناخت، شناخت!، اما هر زمان که دل آدمی با خداوند باشد و اعمال رنگ و بوی خدایی داشته باشد، حتی تلخیها هم شیرین میشود. پرسید چه میکنی؟ گفت: نان دنیا میخورم و کار عقبا میکنم. اگر میخواهیم بهشت را در روی زمین هم احساس کنیم همه کارهایمان باید برای رضای خداوند باشد و ماه رمضان بهترین فرصت برای تجربه چنین بهشتی است.
مثلا اگر با خویشاوند و دوستی قهر هستیم حتی اگر مقصر اوست، ماه رمضان بهترین فرصت است با او مراوده کنیم نه برای خوشایند آدمیان بلکه برای رضای خداوند.
هر گاه در هر شرایط و مکانی بندگی خداوند را به جا آوردی آنجا بهشت و محراب است. اگر در همه جا خداوند را ناظر برکارت دیدی، یعنی مدام در حال عبادت هستی، چه در حال نماز و روزه باشی و چه در حال کار کردن و کمک به دیگران. اگر باور کردی دوربین خداوند مدام در حال رصد کردن توست دیگر نگران گرفتنها و دادنها نخواهی بود، چون باور داری حکمت خداوند در همه جا جاری و ساری است و جز خیر مطلق چیز دیگری از او ساطع نمیشود.
اگر در ماه رمضان روزه میگیری، خداوند تسبیحات و عبادات تو را چندین برابر برایت مینویسد. حتی خواب تو را به حساب عبادت مینویسد…
کسانی که سرکار میروند و نمیتوانند، بخوابند آنها چه کنند با تشنگی و گرسنگی و.
آدم روزهدار مهمان خداست مگر میتوان متصور بود که خداوند مهمانش را به حال خود رها کند! آدم روزهدار از خانه که بیرون میآید در همه طول مسیر و در همه جا خداوند مراقب اوست که به او سخت نگذرد.
خداوند در ماه رمضان به همه انسانها بارعام داده تا به ضیافت او بروند و از سفره گسترده او بهره ببرند پس باید بیشترین استفاده را از این ضیافت کرد. آدم روزهدار که دهانش را بر خوراکیها بسته است، مهربانتر میشود با همکارش با نیازمندان، با فامیل و دوست.
ماه رمضان باید تمرینی باشد برای کسانی که زبان تلخی دارند! اگر مهمانی برای ما بیاید و به اصطلاح بدزبان و تند باشد، دوست داریم زودتر برود، پس در ماه رمضان آداب مهمانی خدا را به گونهای به جای آوریم که خداوند از ما دلزده نشود. در ماه رمضان باید حواسمان بیشتر از گذشته به مهمان و میزبان و سفره و … باشد.