حمایتهای بیاثر بیلبوردی و شعاری از کالای ایرانی!
به این جملات توجه کنید: «اگر میخواهید امسال کالای ایرانی افتخار ما باشد از نشاط شما کارگرها شروع میشود».
«مهران ابراهیمیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
به این جملات توجه کنید: «اگر میخواهید امسال کالای ایرانی افتخار ما باشد از نشاط شما کارگرها شروع میشود»، «شما اگر صبح با نشاط کار را شروع نکنید و ناراحت باشید یا گرفتاری زیاد داشته باشید، نمیتوانید درست حرکت کنید، نمیتوانید هنرمندانه کار را انجام دهید»، «باید جاذبه برای فروش ایجاد کنیم و کیفیت کالا را بالا ببریم»، «عرق ملی ما باید به حرکت آید»، «حتی اگر کیفیت جنس ایرانی یک ذره کمتر باشد، باید ایرانی بخریم. البته اگر فاصله زیاد باشد کار سختتر میشود. اگر کیفیت پایین و قیمت هم بالا باشد، خب جنس بد بیخ ریش صاحبش.»
این سخنان احتمالاً نمود استراتژی دولت در سال حمایت از کالای ایرانی و در جمع کارگران به مناسبت روز کارگر است. جملاتی که توسط یک سخنور، غیر از کلیگویی هیچ نویدی به کارگران در نحوه حمایت از تولید و دسترنج کارگران وجود ندارد. مگر آنکه رئیسجمهور و دولت برنامهای مدون در تولید نشاط داشته باشند. نشاطی که البته تعابیر و تفاوت دیدگاه در میان مردم و حتی مسئولان وجود دارد!
سخنان شعاری رئیسجمهور در مراسم تقدیر از کارگران نمونه درباره حمایت از کالاهای ایرانی این روزها تشابه بسیاری به تبلیغات این روزهای سطح شهر تهران دارد. شما میتوانید در نقاط متعدد و بیلبوردهای تهران جملههایی را با «حمایت» و «کالای ایرانی» و رنگی کرم، قهوهای ببینید که اوج خلاقیتش تصویری از یک چوب منبتکاری را در پس زمینه دارد! این اقدام احتمالاً حمایت شهرداری از کالای ایرانی است بیهیچ نشانی از مزیت واقعی تولیدات ایرانی!
طراحان این بیلبوردها واقعاً از خود پرسیدهاند که چند نفر چوب منبتکاری استفاده میکنند؟ چند نفر منبت را به عنوان کالای ایرانی میشناسند؟ آیا نمیتوانستند در تعاملی دوسویه و با دریافت حداقل هزینه و تحقیقات کالاهای ایرانی را روی بیلبوردها ببرند؟
به نظر میرسد، برنامهریزان باید این سؤال مهم و کلیدی را از خود بپرسند، کدام ایرانی است که تمایل به خرید کالای ایرانی نداشته باشد، اگر مزیتهای حداقلی دسترنج هموطنش نزدیک به کالای خارجی نباشد؟کاش در میان طراحان بیلبوردها، مسئولانی اقتصاد خوانده، خلاصه دو واحد اقتصاد خرد را به آنها آموزش میدادند و به آنها میگفتند، اگر قرار بود که با این منطق و برنامهریزی و با این نوع فرهنگسازی، ایرانیها خرید کالای ایرانی را بیشتر کنند، اصلاً لازم به نامگذاری یک سال برای حمایت از کالای ایرانی نبود!
چرا فکر میکنیم ایرانیها همه بیغیرت و بیتوجه به هموطنان، اقوام و خویشاوندان خود هستند که در تولیدیهای فعال مشغول به کار هستند؟
متأسفانه این رفتارهای سطحی در حوزه فرهنگسازی باعث میشود، به رغم این هزینهها، وقت و فضای بیلبوردها بیهوده مصرف شود و این شعارها در مراسمها تأثیری نزدیک به صفر یا به عبارت بهتر «تقریباً هیچ» در تصمیمسازی برای سبد خرید خانوار ایرانی دارد.
به عبارت بهتر، این سخنرانیها و بیلبوردها در نگاه اقتصادی به دلیل ارزش محتواییاش اصلاً کالایی اقتصادی به شمار نمیروند و بنابراین اثرگذاری آنها هم در همان حد است.
بنابراین ضروری است، برنامهریزان بدانند کالاها معمولاً در توصیف اقتصادی به چند نوع طبقهبندی میشوند که به عنوان نمونه به کالای پست، لوکس و ضروری یا کالای سرمایههای واسطهای و مصرفی و یا کالای ضروری و اساسی که هر یک بنا به تصمیمات عقلایی برای مصرف یا ایجاد ارزشافزوده انتخاب میشوند. از آن مهمتر همین کالاها نه در بازار تککالایی و اصطلاحاً آزمایشگاهی بلکه در بازار واقعی مانند بازارهای کشورمان با رقابت کالاهای متنوع دیگر انتخاب میشوند که دو کالا یا بیشتر با معیار، کالای «مکمل» یا «جانشین» سنجیده و انتخاب میشوند.
بنابراین نمیتوان هر کالایی را بدون درنظرگرفتن قوانین حاکم بر روابط بین کالاهای (جانشین یا مکمل – کالای پست، لوکس و ضروری) که مبتنی بر اقتصاد خرد است را به سبد خانوارها افزود، یا کم کرد. بهخصوص که سالهای متمادی بسیاری از کالاهای لوکس را هم در بازارهای داخلی با روش قاچاق و واردات با ارز ارزان بدل به کالای ضروری کردهایم!
مسئولان باید بدانند به جای این شعارهای تکراری که هر ایرانی آنها را میداند، به سراغ مزیتسازی بر مبنای رفتار انسان اقتصادی بروند. باید محیط کسبوکار برای تولید به گونهای تنظیم شود که تولید بر واردات کالاهای خارجی و قاچاق ارجحیت داشته باشد و تولیدکنندگان داخلی نیز به جای تولید رانت به فکر تولید ناب باشند!
بدیهی است، این اقدام در تحقق شعار حمایت از کالای ایرانی نیاز به برنامهریزی، کار و تلاش سخت مسئولان دارد و باید برای حمایت از کالای ایرانی آن را به جای شعار در دستور کار خود قرار دهند.