شکل جدید پازل پیچیده «شام»
ابراهیم فراهانی کارشناس مسائل خاورمیانه، به بررسی فضای موجود پس از حمله امریکا به سوریه و نقش بازیگران حاضر در این منطقه پرداخته است.
فضای پیش آمده در سوریه بعد از حمله موشکی امریکا و متحدانش از اهمیت بسزایی برای کنکاش و بررسی بیشتر در مورد برنامه ها و اهداف مشخص شده آن برخوردار است. پس از دور شدن از فضای ملتهب و هیجانی آن، می توان به بررسی دقیق تر این حمله پرداخت. ایالات متحده تنها به دنبال ضربه شصت نشان دادن به بازیگران پیروز صحنه سوریه بود یا در پس این جریان قصد دارد استراتژی جدیدی در این منطقه شکل دهد.
نامه نیوز در این باره با ابراهیم فراهانی کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گویی کرده است که از نظر می گذرانید.
به نظرتان اقدام موشکی امریکا در سوریه نقطه عطفی در بحران این کشور است یا تاثیر ویژه ای نمی توان برای آن قائل شد؟
باید بگوییم که بعد از حمله موشکی امریکا و متحدان آن به سوریه، ما وارد دوران جدیدی شدیم. در ابتدا ترامپ با توییتهای جنجالی خود یک فضای رسانهای را پیش برد و این سطح تنش را بسیار بالا برده بود و در نهایت انگلیس، فرانسه و آمریکا با هم همکاری کردند و این حمله شکل گرفت. البته یک مخالفتهایی قبل از حمله از سوی آلمان، ایتالیا و استرالیا شکل گرفته بود. آقای ظریف نیز با وزیر خارجه آلمان بهعنوان کسی که مخالف این حمله بود، تلفنی گفت و گو کرده بودند.
باید گفت که ترامپ با سر و صدای اولیه سطح تنش را بسیار بالا برده بود، این سطح تنش در حمایت از دو متحد سنتی امریکا یعنی اسرائیل و عربستان بود که آنها در هر حال خواستار این هستند که اسد سرنگون شود. در این چند روزه هم دیدیم که در بلوک آستانه، ترکیه برخلاف این روح حاکم بر این بلوک، شدیدا خواستار سرکوب اسد شده و به بهانه حمله شیمیایی به دوما، از اقدام امریکا حمایت کرد. آمریکا در این برنامه به دنبال این بود که حمایت دو بازیگر متحد سنتی اصلی خودش یعنی عربستان و ترکیه را راضی نگه دارد و هزینه اقدام خود را با آنها را شریک شود. همچنین این روند نشان داد که آمریکا به دنبال این است که روسیه را به پای میز مذاکره بیاورد و سوالات اساسی در این رابطه را با روسیه مطرح کند. امریکا به دنبال این است که این مسئله را مطرح کند که در این برهه زمانی که شما دست برتر را در سوریه دارید و به نوعی برنده ماجرا هستید چه برنامه ای دارید و در برخی مسائل اساسی چکار میخواهید بکنید؟ برای مثال با ایران چه کار میخواهید کنید و چه برنامه ای برای آن دارید.
دیدیم که قبل از این حمله، این سطح تنش به قدری بالا رفت که حتی به لفاظی هم رسید، اما به نظر میرسید با توجه به نوع و شکل حملهای که شد که بسیار مدیریتشده بود و تعداد موشکها بالا بود، اما با توجه به اینکه معلوم بود کجا میخواهد بخورد و مدیریتشده بود، این نشان میدهد مذاکرات پشت پرده ای بین دو طرف مناقشه درجریان بوده است. یعنی غرب حمله و تهدید خود را عملی کند و از فضای تبلیغاتی آن استفاده کند، اما در طرف مقابل روسیه و ایران هم بتوانند آن برداشت و هجمه رسانه خودشان را داشته باشند و بگویند که غرب از تهدیدات ایران و روسیه ترسیده است؛ یعنی هر دو طرف به نوعی فضای مورد نظر خود را داشته اند و بازی برد- برد را ترتیب داده اند.
به نظر شما روسیه و در مرحله بعد ایران، قصد واکنش و عکس العملی را ندارند؟
اینکه آیا روسیه و ایران عکسالعملی نشان میدهند، همچنان این عکسالعمل را نشان ندادهاند و نشانههایی هم از این عکسالعمل وجود ندارد. ممکن است در سطح رسانهای باقی بماند، در سطح هشدار و شعار باقی بماند و به سطح عملیاتی نرسد، اما در حال حاضر سوریه در دوره پساداعش وارد یک مرحله جدید شده است، چون با پایان غوطه شرقی، دمشق کاملا حفظ میشود و دیگر تهدیدی برایش نیست، مگر اینکه حمله هوایی از سوی نیروهای ائتلاف به آن شود و باید در این زمینه ما بدانیم که وارد یک تحول در سوریه شدیم و دمشق و سوریه و ایران باید ببینند چه روندی میخواهند پیش ببرند.
ایران و روسیه برنامه جدیدی می توانند در این شرایط پیش ببرند؟ گفته می شد که در این روند روسیه به ایران پشت خواهد کرد؟
مطمئنا دستاورد این شرایط نزدیکی بیشتر ایران به روسیه است. البته بلوک مقابل هم تلاش می کند به اسد نزدیک شود. اعلام شد که از اسد برای اتحادیه عرب که در ریاض برگزار شد، دعوت شده است. به نظر می رسید شرایطی برای او گذاشته بودند که باید به عربستان نزدیک شود، ولی این شرایط را اسد نپذیرفت و دعوت لغو شد. به نظر می رسد که اتحادیه عرب بحران قطر را کنار گذاشته و تمرکز اعضا و هجمه خود را بر علیه نفوذ ایران و دولت اسد بگذارد.
ترامپ از این حمله دستاورد بلندمدتی هم برای خود داشته است؟
دستاورد دیگری که آمریکا داشته، ترامپ توانسته آن بحران داخلی اش را به نوعی مدیریت کند، بحرانی داخلیای که الان گریبانگیرش است، مخصوصا قولهایی که در سفری که محمد بن سلمان به آمریکا داشته است، همچنین می توان گفت ائتلافی بین انگلیس و فرانسه و آمریکا شکل گرفته برای سروسامان دادن به خاورمیانه. آلمان و ایتالیا در این جریان شرکت نکردند و آلمان به نوعی منزوی است. حالا این منزوی بودن شاید استراتژی اصلی خانم مرکل باشد که با ترامپ و این هجمه مخالف کند، می تواند هم یک جنگ تجاری تلقی شود. ولی به نظر می رسد ترامپ با همکاری متحدین اروپایی می خواهد در پرونده های مورد نظر خاورمیانه روند جدیدی ایجاد کند و به آنها مخصوصا در جریان سوریه و یمن سر و سامانی داده شود؛ این روند در یمن و سوریه از بُعد نظامی و در عراق که انتخابات آن در ماه آینده است، از نظر سیاسی مورد نظر است. همچنین بتوانند نفوذ ایران را کم کنند و شرایط را به نفع خودشان پیش ببرند.
به نظرتان دلیل تردیدهای ترامپ در رابطه با سوریه و در مورد ماندن و یا رفتن امریکا از سوریه چیست؟
ما بعد از آمدن ترامپ دیگر با آمریکایی مواجه نیستیم که در جایی برای منافع مشترکش بجنگد و هزینه کند، ترامپ از ابتدا اعتقاد داشت که در چنین شرایطی و برای بدست آوردن این منافع، آن کشورهایی که مورد حمایت مت هستند، آنها باید هزینهاش را پرداخت کنند و امریکا دیگر نباید پرداخت کند. فضایی که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و امریکا این هزینه ها را متقبل می کرد، آنها از بین رفته است؛ مثلا در مورد ناتو، بارها اعلام کرده است اروپا هم باید هزینه ناتو را بدهد اگر میخواهد من از آن در مقابل شرق مخصوصا تهدیدات روسیه حمایت کنم. برای همین دولت آمریکا در این باره به صورت یک پیمانکار درآمده است. در سوریه نیز همین است. قصد دارد هزینه حضور خود را کسانی که ذینفع هستند، از عربستان، قطر و ترکیه بگیرد.