دلنوشتهای از فرزند شهید مدافع حرم
پدرجان اگرچه فراق شما برایم سخت و جانگداز است اما سرافرازی و افتخاری که شما و همرزمان شهیدت برای دیار و سرزمین مان ایران به ارمغان آورده اید، همیشه وجودمان را روشن از پرتو حضورتان خواهد ساخت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، زینب تیموری فرزند شهید مدافع حرم قاسم تیموری در دلنوشتهای برای پدر شهید خود و دیگر شهدای مدافع حرم نوشت: تو رفتی و با نثار خون خود از حریم امن الهی دفاع کردی، تو رفتی و در میدان نبرد به پیروی از سرور شهیدان عالم حسین بن علی (علیه السلام) درس آزادی، ایثار و شهادت را یادمان دادی و از دست معشوق ازلی، نشان لیاقت مدافع حرم را گرفته ای و سرافرازی انقلاب اسلامی ایران را باعث شده ای.
متن کامل دلنوشته فرزن شهید مدافع حرم را میخوانید:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام خداوند شهیدانی که زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. هر چیزی را نقطه آغازی است، راه سرخ شهادت از کربلا آغاز می شود، آنجا که جلوه گاه عشق و شهادت و ایمان است. آقا و سرور بزرگوارمان امام حسین (علیه السلام) سالار شهیدان عالم و پرچمدار نهضت بزرگ عاشوراست. همه آزاد مردان و وارستگان عاشق در زیر این پرچم سرخ گرد آمده اند، کسانی که برای حفظ آزادی، عدالت و دفاع از سرزمین باورها، خون خویش را نثار کردند و عاشقانه به ملکوت پر کشیدند… امروز فضای ایران اسلامی ما با عطر شهدا خوشبو و معطر گشته است؛ همه ایمان و آزادگی در برابر همه کفر و تباهی صف کشیده است. امروز ما وارثان به حق شهیدان با الهام از بیانات رهبری فرزانه، هوشیارتر از همیشه در صحنه حاضریم و مدافع حریم امن و مقدس اسلام و معنویت هستیم. امروز ما نظاره گر شهادت طلبی مدافعان حرم در سرزمین های اسلامی هستیم. همان هایی که به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین (علیه السلام) که اکنون از سوریه و از کنار مرقد مطهر خواهر گرامی اش، اسوه صبر کربلا، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) به گوش می رسد لبیک گفتند و «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را با چشم دل دیدند؛ دلیرمردانی که همانند سردار رشید دشت کربلا، عباس زینب شدند.
امروز شهدای مدافع حرم اقتدار و غرور ملی مان را دو چندان کرده اند و لرزه بر اندام دشمنان شب کور و ناجوانمرد افکنده اند. دشمنان ما بدانند انقلاب اسلامی ما ثمره خون های پاکی است که در طول هشت سال دفاع مقدس بر زمین ریخته شده است. شهدای ما راه شهادت را برگزیدند تا درخت تنومند انقلاب ریشه دارتر از همیشه پابرجا بماند.
ای شهیدان ما با پشت گرمی خون های شما، با همه توان در گوش تاریخ فریاد می کنیم که تا آخرین قطره خون علیه دشمنان می جنگیم و از انقلاب و استقلال این آب و خاک پاسداری می کنیم و تا استقرار حکومت حق و عدل در سرتاسر عالم و تا نابودی کامل دشمن و استکبار جهانی، دست از مبارزه بر نمی داریم و راه سرختان را با جان و دل ادامه خواهیم داد و در برابر شیطان صفتان با تمام وجود خواهیم ایستاد و خداوند بزرگ بر آنچه که می گویم شهید و شاهد است.
پدر عزیزم، روزگاریست که غم نبودنت چون آفتاب دم غروب سخت دلتنگم نموده است. چه صبح ها که با یادت از خواب بر می خیزم و چه شب ها که با اندوه نبودنت به خواب می روم و من آخرین نگاهت، آن صورت مهربان با لبخندی بر لبان را که برای خداحافظی آمده بودی، بر لوح دلم ثبت کردم، آن روز نورانیت چهره ات حکایتی دیگر داشت… شوق پرواز، پر کشیدن تا کوی دوست، رسیدن به بارگاه معشوق در چشمانت موج می زد، همچون پرنده ای سبکبال که تاب ایستادن و ماندن ندارد. همیشه می گفتی خوشا به حال همرزمان شهیدم، چه سعادتی نصیبشان شد و قطره اشک گوشه چشمانت معنای ناب زندگی را برایم تداعی کرد.
یادم هست که به من گفتی؛ زینبم آمده ام که بروم، برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) و اسلام
می روم، تو را به خدا می سپارم و از تو می خواهم در سنگر علم یاریگر من و مدافعان حرم باشی. آری تو رفتی و در سنگر جهاد، علیه دشمنان حقیر جانانه مبارزه کردی، آه و حسرتی را که همیشه در دل پنهان ساخته بودی، اینک به خواسته قلبی ات یعنی شهادت مزین گشته است… آری تو رفتی و با نثار خون خود از حریم امن الهی دفاع کردی، تو رفتی و در میدان نبرد به پیروی از سرور شهیدان عالم حسین بن علی (علیه السلام) درس آزادی، ایثار و شهادت را یادمان دادی و از دست معشوق ازلی، نشان لیاقت مدافع حرم را گرفته ای و سرافرازی انقلاب اسلامی ایران را باعث شده ای.
پدر عزیزم تو به وظیفه سرخ خویش عمل کردی، اینک وظیفه دختر و دخترانت هست که در سنگر دانش و حجاب پا برجاتر از همیشه، محافظ انقلاب اسلامی و آرمان هایش باشند؛ آرمان هایی که با خون سرخ شهیدان، مقدس و آسمانی گشته است.
پدر عزیزم، تو مرا زینب نام نهادی و شاید این بزرگ ترین افتخاری باشد که نصیبم شده و آن همنام بودن با پیام آور نهضت عاشوراست و با افتخار به من می گوید که فرزند دلاور مردی از شیعیان هستم که زندگی اش را با نهایت اخلاص و افتخار در راه حفظ مرقد حضرت زینب (سلام الله علیها) فدا نمود. پدرجان اگرچه فراق شما برایم سخت و جانگداز است اما سرافرازی و افتخاری که شما و همرزمان شهیدت برای دیار و سرزمین مان ایران به ارمغان آورده اید، همیشه وجودمان را روشن از پرتو حضورتان خواهد ساخت. تو همیشه برای من زنده ای، با من نفس می کشی و یاریگر من در ادامه راه هستی؛ راهی که پرتو خون هزاران هزار شهید روشنی بخش آن است.
شهید، نام تو افتخار، راه تو ماندگار، مرگ سرخت خروش روزگار
ای همه سادگی، عشق و آزادگی، رونق زندگی، لطف پروردگار.