وصل یا فصل؟!
معمولا در جوامعی که مسئولان اختیارات بسیاری دارند و پاسخگوی عملکرد و اظهارات و رفتارشان نیستند نوع ادبیات در آنجا متفاوت است
به طور کلی یکی از مسائلی که میتواند در شرایط اعتراضی یا نارضایتی در سطح جامعه شرایط را آرام کند یا بر میزان نارضایتی بیافزاید، نوع رفتار و ادبیات مسئولان کشوری است.
بعد از اینکه طی ماههای اخیر در موضوعات مختلف اعتراضهایی صورت گرفت و گاهی مسئله معیشت مطرح بود و گاهی اعتراض به حجاب اجباری بود، برخی از مسئولان به نوعی با این رویدادها مواجه شدند که در سطح جامعه و میان فعالان سیاسی مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت.
نوعی ادبیات که نه تنها با هدف آرام کردن جامعه صورت نمیگرفت بلکه به نوعی همراه با توهین یا تحقیر معترضان بود. البته این ماجرا نه نخستین بار بود که رخ میداد و نه آخرین بار. زیرا با نگاهی گذرا به رویدادهای چند دهه اخیر میتوان مشاهده کرد که برخی از مقامات معمولا نوع مواجهشان با این قبیل رویدادها این چنین است.
بهعنوان مثال بعد از اعتراضهای دختران خیابان انقلاب امام جمعه اصفهان در اظهار نظری اعلام کرد: «بسیاری از انسانهای فاسقی که دستور از غرب میگیرند و در خیابانی در تهران روسری را از سر خود بر میدارند، دستور دارند و با قصد کمرنگ کردن حجاب در میان مردم مومن این اعمال را انجام میدهند. زمانی که انسان در انجام گناه بی باک شد دیگر با آن گناه مانوس خواهد شد.»
یا بعد از ماجرای خیابان پاسداران امام جمعه مشهد در نماز جمعه این شهر با بیان اینکه مسئله درویشی و درویشبازی در کشور یک اندیشه نیست، گفت: «هیچجای این جریان، عرفان نیست، این انحراف است. این دکانی است که دشمنان ما درست کردند. تمامی فرقههای درویشبازی در کشور ما بعد از جریان تحریم تنباکو و بعد از اقتدار روحانیت و دین درست شدند.»
همین مسئله موجب شد که برخی از فعالان سیاسی نسبت به آن واکنش نشان دهند. مصطفی تاجزاده یکی از این افراد بود. او در صفحه توییتری خود نوشت: «ظاهرا گوینده تصمیم دارد یک تنه اعتبار نماز جمعه و روحانیت را به چالش بکشد و ایران سرزمین بایزید و بوسعید را در چاه ویل اخباریگری و ظاهرگرایی بیندازد.»
در مجموع به وضوح میتوان دید که برخی با استفاده از تریبون های مختلف دانسته یا نادانسته نوعی برخورد و ادبیات را در دستور کار خود قرار دادهاند که نه تنها غائله را آرام نمیکند بلکه در بسیاری از موارد موجب افزایش نارضایتی و عصبانیت معترضان میشوند. البته این صرفا در خصوص مسائل داخلی صدق نمیکند و معمولا نوع رفتار در خصوص کشورهای خارجی هم اینگونه است.
یعنی به عنوان مثال نوع ادبیاتی که در خصوص مسئولان کشورهایی مانند انگلیس، آمریکا، فرانسه و… هم اینگونه است که معمولا موجب میشود شکاف میان ایران و کشورهای اروپایی را افزایش دهد. به عنوان مثال سفر اخیر وزیر امور خارجه بریتانیا به ایران یکی از همین مسائل بود. بطوری که علی خرم دیپلمات سابق کشورمان در این باره گفت: «ما نسبت به گامهایی که اروپاییها به سمت ما برمیدارند بی تفاوت هستیم و بعضا بد برخورد میکنیم. مثلا وزیر امور خارجه بریتانیا به ایران میآید و نه تنها دست خالی برمیگردد بلکه چندتا هم فحش میخورد. خب در چنین وضعیتی چه انتظاری میتوان از اروپاییها داشت؟ ما حتی حاضر به گفتوگو هم نیستیم. اگر گفتوگو میکردیم به نتیجه نمیرسیدیم به مراتب موجهتر از این بود که صرفا مخالفت کنیم و بد و بیراه بگوییم.»
اما این نوع رفتار و ادبیات از کجا نشات گرفته است و چه پیامدهایی میتواند برای کشور داشته باشد؟
عدم پاسخگویی موجب ایجاد ادبیات دشمن تراشی میشود
امان الله قرایی مقدم استاد جامعه شناس در گفتوگو با فرارو در خصوص علل این گونه رفتارها عنوان کرد: «معمولا در جوامعی که مسئولان اختیارات بسیاری دارند و پاسخگوی عملکرد و اظهارات و رفتارشان نیستند نوع ادبیات در آنجا متفاوت است. آنچه که امروزه در ایران هم رخ داده همین است که برخی مقامات به دلیل اینکه موفقیت خود را در حقیر کردن دیگران میبینند، از چنین ادبیاتی استفاده میکنند و، چون کسی نمیتواند آنها را مجبور به پاسخگویی کند، این رفتار تشدید شده است.»
او ادامه داد: «بطور کلی اگر دقت کرده باشید دو دسته از افراد چنین رفتارهایی از خود بروز میدهند. دسته اول کسانی هستند که پاسخگوی هیچ نهادی نیستند و دسته دوم اطرافیان و حامیان همین افراد هستند. البته این صحبتهای من به معنی حمایت از اقدامات دراویش در خیابان پاسداران نیست. به هرحال اقدام آنها از هر جهت محکوم است. اما با اینحال نوع برخورد نباید تحقیر آمیز و تحریک کننده باشد.»
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «آنچه که مورد بحث من است نوع رفتاری است که از سوی برخی مسئولان انجام میشود موجب میشود نارضایتی از برخی مسائل تبدیل به خشم و عصبانیت شود. شاید اگر در مسائل این چنینی به جای اینکه با طرف مقابل با زبان تحقیر و تهمت و ناسزا صحبت شود، محترمانه رفتار میشد، نمود بیرونی آن برخوردهای فیزیکی نمیشد.»
قرایی مقدم تصریح کرد: «واقعیت این است که طی چهل سال گذشته ما در کشور چه با مسائل داخلی و چه مسائل خارجی به نوعی رفتار کردیم که نه تنها موجب آرام شدن اوضاع نشدیم بلکه به هیزم آتش افزودیم. به عنوان مثال درباره دختران خیابان انقلاب هم همین اتفاق افتاد و برخی مسئولان همانگونه که با دشمنان خارجی برخورد کردند رجز خوانی کردند و تهدید کردند و تهمت زدن با دختران خودمان هم برخورد کردند.»
وی با بیان اینکه مجموع این رفتارها موجب میشود که هر رو به تعداد کسانی که معترض هستند اضافه شوند، گفت: «بطور کلی وقتی در جامعهای با یک پدیده اعتراضی رفتار خشن صورت میگیرد یا تحقیرآمیز با ان برخورد میشود، موجب جریحتر شدن طرف مقابل میشود. اگر شما نگاهی به دلایل دعواهای خیابانی بیاندازید میبینید که اکثر این اتفاقات به دلیل این است که دو طرف یا یکی از طرفین زبان به ناسزا و تحقیر گشوده است و طرف مقابل را عصبانیتر کرده است.»
او تاکید کرد: «حالا اگر ما این را در مقیاس بزرگتر در نظر بگیریم میبینیم که نوع رفتار برخی از مسئولان دقیقا شبیه همین افراد است که باعث عصبانیت طرف مقابل میشوند. مسئولان ما باید بدانند که در جامعه مطالباتی وجود دارد که ممکن هم است اصلا منطقی یا قانونی نباشد، اما بهتر است با گفتوگو و رفتار مسالمت آمیز آن را حل و فصل کنند. در جامعهای که نظام سیاسی آن مبتنی بر اسلام است باید هم اسلامی رفتار شود. کدام از ائمه با مخالفان و دشمنان خود به زبان تحقیر صحبت کرده است؟»
قرائی مقدم در پایان گفت: «بنابراین به عقیده من مادامی که ادبیات تحقیرآمیز و تهمت زنی میان برخی از مسئولان وجود داشته باشد، برحجم اعتراضات و نارضایتیها داخلی و خارجی ما افزوده میشود. این ماجرا صرفا به دشمن تراشی ختم میشود. مسئولان بهتر است به جای اینکه به عنوان مثال به معترضان دی ماه یا دختران خیابان انقلاب انگهای مختلف بزنند و آنها را تحقیر کنند سعی کنند با زبان ملایمت صحبت کنند.»
دشمن تراشی ادبیات دشمنان است
همچنین محمدصادق جوادی حصار تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با فرارو اظهار کرد: «به عقیده من رویکرد دشمن تراشی یا توسط دشمن اتفاق می افتد یا توسط گروهی جاهل. کسی که بخواهد که شهروند جمهوری اسلامی را تبدیل به دشمن ایران کند یا دشمن نظام است یا یک جاهل. منتقد در همه جوامع وجود دارد و حتی پیشرفتهترین کشورهای دنیا را هم نگاه کنید میبینید در خصوص همه مسائل عدهای هستند که منتقد یا مخالف هستند. اما آنها نمیگویند که منتقدان ما دستشان در جیب دشمن است و از بیرون فرمان میگیرند.»
او ادامه داد: «واقعیت این است که شهروند مخالف و منتقد در همه جوامع کسانی هستند که نگران و دلداده کشورشان هستند، اما به هرحال مطالبات و نارضایتیهایی دارند که میخواهند با رفع آنها شرایط در کشور را بهبود ببخشند. حتی اگر این افراد مغرضانه هم اظهار نظر کنند هم نباید با آنها به زبان تهدید و تحقیر صحبت کرد.»
وی افزود: «حالا برخی معتقدند که هرکسی مثل آنها فکر نمیکند، دشمن است. خب این جاهلانهترین نگاه نسبت به شهروندان یک کشور است. به عقیده من این رفتار جز ایجاد نفرت، جدایی، کینه، از هم گسستگی و اختلاف نتیجهای نخواهد داشت. اجازه دهید یک مثال ساده بزنم. در ماجرای دختران خیابان انقلاب در مشهد یک خانم چادری آمد و از این دختران حمایت کرد. این درحالی بود که شخص ایشان حجابشان چادر بود. این نشان دهنده هوشیاری این فرد بود. آمد و گفت: من خودم با حجاب چادر موافقم، اما این دلیل بر این نمیشود که با حجاب اجباری موافق باشم.»
جوادی حصار در پایان گفت: «خب چرا برخی از مسئولان ما این گونه رفتار نمیکنند؟ ببینید قرار نیست که هرچه ما میپسندیم دیگران هم بپسندند. مسئولان ما باید با این مسئله کنار بیایند. نمیتوان مادامالعمر با مردم خود یا حتی با دشمنان خارجی به گونهای رفتار کنیم که آنها را عصبانیتر کنیم و بر مشکلات اضافه کنیم. این نه تنها جامعه را دچار مشکل میکند بلکه به جایگاه مسئولان هم لطمه وارد میکند. به عنوان مثال زمانی که این ادبیات از سوی ائمه جمعه مطرح میشود نگاه مردم به این مراسم مذهبی هم تحت تاثیر قرار میگیرد.»