روایت مدیر پیشین ایرنا از ماجرای مرگ زهرا کاظمی و نقش سعید مرتضوی: همه چیز در انحصار مرتضوی بود
بعد از گفتوگوی یونسی در مورد زهرا کاظمی و نقش سعید مرتضوی در کشته شدن این خبرنگار «ایرانی و کانادایی» بازهم این پرونده در راس اخبار ایران قرار گرفت و شخصیتهای مختلف در مورد آن اظهار نظر کردند.
یکی از این افراد محمدحسین خوشوقت، مدیر کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد دولت اصلاحات بود. او ضمن بازگویی برخی روایتهای گفته شده از پرونده زهراکاظمی، جزئیات جدیدتری از زوایای پنهان مانده این پرونده و تلاش سعید مرتضوی برای رفع اتهام از خودش را توضیح داده است.
خوشوقت در روایت خود از عبدالله ناصری مدیرعامل وقت خبرگزاری ایرنا به عنوان شاهد گفتههای خود نام میبرد. به همین بهانه به سراغ عبدالله ناصری میرویم در نظر او را در این مورد جویا شویم.
ناصری در گفتوگو با عصر ایران ماجرا اینگونه روایت میکند:
روایت آقای خوشوقت کاملا یک روایت صحیحی بوده است، در این چند روز که این بحث ها اتفاق افتاد آقای خوشوقت با من تماس گرفتند و صحبت هایی داشتیم. همانطور که گفتند در سر برگ معاونت مطبوعاتی مطالب را فکس کرده بودند به اتاق خبر و من خودم خبر را روی خط دیدم. بعد از این بود که آقای خوشوقت تماس گرفتند و گفتند که ماجرا اینچنین بوده است. به همین دلیل بود ما هم یک خبر تکمیلی کار کردم و این موضوع را هم با وزیر ارشاد و هم با چند تن از نمایندگان مجلس ششم در میان گذاشتم.
در همان زمان بود که در رابطه با پرونده نظر سنجی معروف درباره “روابط ایران و آمریکا” که آقای گرانپایه و دیگر دوستان دچار مشکل شده بودند ریاست کمیسیون آقای پورنجاتی من را خواستند و در این خصوص گزارش مفصل و کامل دادم. البته من یکبار در مجلس ششم و یکبار هم در مجلس هفتم در این خصوص صحبت کردم و در گزارش ارائه شده به مجلس ششم اشاره ای به نحوه عملکرد آقای مرتضوی شد.
یکی از بحث هایی که من با آقای مرتضوی داشتم توضیح دادن این بود که، مدیرعامل خبرگزاری همه کاره است و او باید پاسخگو باشد اما ایشان به دلایلی از بحث مدیرعامل عبور کرده بود و به صورت مستقل می خواست که خبرنگار، دبیر و سردبیر را درگیر این مسئله کند و من هم در مقابل این موضوع مقاومت می کردم. اگر چه از طریق کانال های دیگری سردبیر و دبیر را پیدا کرد و مزاحمت هایی هم برای آنها ایجاد کردند.
من این مسئله و ایراد حقوقی به نحوه کار آقای مرتضوی را در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح کردم و در نطق آقای آرمین که درباره قتل خانم زهرا کاظمی بود نیز من مستنداتی ارائه کردم و کارهای خلاف حقوقی و خلاف قوانین قضایی و خلاف اساس نامه های دستگاه های دولتی را شرح دادم که بر اساس آن گفته شده بود مسئولیت همه اخبار خبرگزاری ها بر عهده مدیرعامل است.
بعد از این گزارش ها نزدیک به ده شب بود که آقای مرتضوی به تلفن من تماس گرفت و شروع کرد به گلایه کردن که چرا در کمیسیون فرهنگی علیه من گزارش داده ای و من گفتم که به هرحال وقایع را گزارش داده ام. از شواهد چنین بر می آمد که این اطلاعات را آقای حداد عادل که آن زمان در کمیسیون فرهنگی حضور داشت، را به ایشان منتقل کرده بود. این تلفن در حد گلایه بود و من هم گفتم که من بر اساس واقعیت های کار خودم و واقعیت های دریافتی خبری در موضوع پرونده زهرا کاظمی عمل کرده ام و تاکید کردم اینگونه مسائل به اضافه پرونده نظرسنجی در حوزه وظیفه و حرفه ای ماست و من براساس وظیفه روند را پیش بردم.
من حتی بر این تاکید کردم کار خلاف قانون کمیسیون فرهنگی این است که وقتی کاری پیش می آید بجای آنکه با مدیر عامل صحبت کند، مستقیما با سردبیر و خبرنگار صحبت می کند.
البته این طبیعی بود که افرادی در بسیج سازمان خبرگزاری داشت که در اتاق خبر چنین اخباری را منتقل می کردند، مخالف اصلاحات بودند و برای مرتضوی خبرچینی می کردند. این مسائل نیز خلاف اساس نامه خبرگزاری بود که من این موضوع را نیز در کمیسیون فرهنگی مطرح کرده بودم.
این موضوع علاوه بر جریان آقای مرتضوی و دادگاه سه وجه داشت یک بخش آن خبرگزاری بود و بخش دیگر آن نطق آقای آرمین در مجلس و وجه سوم آن نیز حوزه اداره کل مطبوعات خارجی و جناب خوشوقت بودند. که دقیقا تمام آن چیزی که آقای خوشوقت بیان کردند، کاملا صحت دارد.
آقای خوشوقت بعد از آنکه از پیش سعید مرتضوی آزاد شود، با من تماس گرفت. مرتضوی آقای خوشوقت را نگه داشته بود تا گزارش ایشان با سربرگ وزارت ارشاد در دفتر مرتضوی تایپ و از همانجا فکس شود. وقتی که این موضوع از طریق خبرگزاری که تحت نظارت آقای خوشوقت بود به کانال خبر رفت، و بعد از اینکه خبر منعکس شد، آقای خوشوقت را از دفتر خودش در دادگاه مطبوعات ترخیص کرد. بعد از این ماجرا بود که آقای خوشوقت با من تماس گرفت و اتفاقات را توضیح داد و من به ایشان گفتم که اگر توضیح کتبی دارید، ارائه دهید. ایشان نیز گزارشی دادند و در خبرگزاری منتشر شد.
بنابراین گزارش آقای خوشوقت و نطق آقای آرمین و جمع بندی کمیسیون فرهنگی همگی درست بود که خبرگزاری نیز در مورد آن نظر خود را منتشر کرده بود. اما متاسفانه در آن زمان، دوران قدرت بلامنازع آقای مرتضوی در دادگاه ویژه مطبوعات بود که در آن شرایط آقای مرتضوی بر همه اوضاع رسانه ای و روابط عمومی با تهدید و فشار های مختلف تسلط پیدا کرده بود.
به همین دلیل بود که مطبوعات و رسانه های آن زمان یک وحشت عجیبی داشتند. حتی دستگاه های امنیتی نیز در آن زمان از ایشان حساب می بردند چرا که پرونده زهرا کاظمی همه چیز در انحصار مرتضوی بود. مرتضوی در آن زمان چنان قدرتی داشت که هیچ کس نمی توانست به حوزه او تعرض کند.
حتی آقای هاشمی شاهرودی از همان ابتدای مسئولیتشان در قوه قضاییه در سال 1377 قصد و اراده این را داشتند که مرتضوی را عوض کنند و من این را مستقیما از آقای مروی که در آن زمان معاون اول قوه قضاییه بودند، نقل می کنم. خود آقای مروی هم که رئیس محکمه قضات بود، معتقد بود که مرتضوی چهره پر مساله ای در سیستم قضایی است که خیلی سریع در این سیستم رشد و جایگاه پیدا کرده بود برای همین قصد جایگزنی او وجود داشت اما با مسائل دیگری مواجه شد و بعد از این ماجرا ارتقا مقام پیدا کرد و مرتضوی به مقام دادستانی هم رسید و این روند را ادامه داد تا زمانی که در دستگاه قضا قدرتش کاسته شد و بعد از داستان های زیادی که ایجاد و به مهره سوخته ای در دستگاه قضا تبدیل شد در دولت آقای احمدی نژاد به پاس خدماتی که ایشان برای انتخابات 84 انجام داده بود، در سال 88 او را در سازمان تامین اجتماعی به کار گرفتند که دیدیم چه جریاناتی نیز در آن سازمان رخ داد.
اعمال نفوذهای غیر قانونی مرتضوی در حوزه رسانه ای بسیار واضح و قابل توجه است.
در برخوردهای اولیه که مرتضوی با خود من و خبرگزاری داشت، از یک موضع خیلی بالا عمل می کرد. من هم به دلیل شناختی که از ایشان داشتم. من از طریق آقای مروی ایشان را خیلی خوب می شناختم و می دانستم که روحیات ایشان چگونه است و تاکید داشتند که در مقابله با او باید کسی باشد که مرتضوی نتواند ته دلش را خالی کند. وقتی هم که با تلفن به من زنگ زد با این عبارت شروع کرد که، « شما مملکت را به هم ریخته اید و فردا صبح باید برای توضیحات مراجعه کنید» من در مقابل گفتم که چند روز آینده کلاس دارم و به همین دلیل 4 روز بعد به او مراجعه کردم. همین امر باعث شد که وقتی برای اولین بار او را دیدم که، متهمین دادگاه خود و میز قضاوت را رها کرد و در کنار من روی یک صندلی عادی نشست.
به همین دلیل بود که برای اولین بار یک باب گفت و گو میان من و مرتضوی باز شد و رفتار او با من کاملا متفاوت شد. این موضوع به این دلیل بود که من از قبل شناخت کاملی از نوع رفتار مرتضوی داشتم اما در مقابل آقای خوشوقت برخورد متفاوتی ارائه کرده بود و می خواست اعمال نفوذ داشته باشد. در همین راستا بود که به آقای خوشوقت اتهام مبادرت به جاسوسی زده بود و این حرف در برخورد اول یک حرف تکان دهنده ای بود ولی نهایتا مشخص شد که مرتضوی یک سناریو طراحی کرده است که با محوریت خبرگزاری و معاونت مطبوعات خارجی پرونده را ببندد به عبارتی مرتضوی با بیان چنین اتهاماتی می خواست جواب نطق آقای آرمین را داده باشد و پرونده زهرا کاظمی را مدیریت کند.