حذف پیکهای نوروزی، این تکالیف تعطیلات خراب کن!
هفتههای گذشته آموزشوپرورش آغازگر دو رویکرد نو در گستره آموزش نوآموزان در دوره دبستان بود. نخستین آن ممنوعیت برگزاری آزمونهای تستی، هماهنگ و استانداردشده در این دوره بود و دومیناش جایگزینی داستاننویسی، به جای پیک نوروزی و تکلیف عید. گرچه هنوز سروصدای برآمده از این دگرگونیها به گوش میرسد، آنچه در تصمیمها به چشم میخورد، رویکردی تازه به آموزش و دانشآموز است.
روزنامه آسمان آبی:بر کسی پوشیده نیست که آموزش در کشور ما همچنان بر پایه تمرین فراوان، از بر کردن مقدار فراوانی از درونمایههای آموزشی، طرح پرسشهای دشوار برای ترساندن دانشآموز، یادآوری هرروزه و هرساعته درس خواندن، فشارهای روحی و جسمی بر دانشآموزان برای ادامه تحصیل، گرفتن نمرههای بالا و معدل شگفتآور و در پایان، پیروزی در رقابتی بیپایان و آزاردهنده با خواهر و برادر و دوست و همکلاسی و همسایه و فامیل است؛ چنین رقابتی اگر هم پیروزی در پی داشته باشد، بیگمان شکستی برای آموزشوپرورش، بهعنوان یکی از اخلاقیترین کنشهای انسانی و بسیار دور از هدفهای کلان آن در همه ساختارهای آموزشی، است. یکی از این آزارها تکلیفهای زیاد و پیکهای پرحجم برای تعطیلات نوروز بود؛ روزهایی که بچهها باید کنار بزرگترها در دورهمیهای فامیلی، درعمل، دوستی و مهر و مهرورزی و دلسوزی را بیاموزند، چگونگی رفتارهای اجتماعی و همدلانه را در میهمانیها و بازیهای گروهی و شاد یاد بگیرند و در زندگی آیندهشان به کار بندند.
روزهای گذشته خانم حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزشوپرورش، نیز گفت: «هدف از حذف پیک نوروزی این است که دانشآموزان از تعطیلات عید نوروز لذت ببرند، در مسافرت با طبیعت آشنا شوند و برای انجام فعالیتهای جنبی در کنار خانواده وقت بیشتری داشته باشند؛ همچنین بتوانند پای قصه مادربزرگها و پدربزرگها بنشینند یا مشاهدات و احساس خود را در موضوعات مختلف به نگارش درآورند.»
اما در اینباره چند نکته خودنمایی میکند:
نخست آنکه آموزش، بهعنوان فرایندی برآمده از دستاوردهای علمی-تجربی، همواره میتواند راههای گوناگونی برگزیند، خطاها را اصلاح کند یا در کل راه رفته را برگردد. پیک نوروزی نیز در این زمینه تافته جدابافته نیست. گویا پس از بررسی و بهرهگیری از تجربههای آموزشی و بعد از چند سال، برای آمیختن آموزش و شادی در روزهای نوروز راه تازهای برگزیده شده است. چهبسا پس از مدتی این راه نیز نیاز به اصلاح یا بازگشت داشته باشد! اما در این زمینه چه راههای تازه و چه کنارگذاری روشهای گذشته، باید دانشمحور و تجربهمدار و از پشتیبانیهای پژوهشی برخوردار باشد.
گرچه باید به دنبال آموزشی کارآمد، شاد و پرورشدهنده شخصیت فردی و اجتماعی نوآموزان، بهویژه در دوره دبستان، باشیم، تعطیلی بیش از دوهفتهای و بریدن از آموختههای چندماهه، بهویژه درباره دو سه سال نخست دبستان، بیگمان برای آموزگار، دانشآموز و خانوادهاش نگرانکننده و دردسرساز است و به نظر میآید آموزشوپرورش باید در این زمینه دست آموزگار را برای دادن دستهای از تمرینهای روزانه باز بگذارد تا بنابر سلیقه خود برای آماده نگهداشتن دانشآموزان راههایی به کار برد.
روزهای گذشته، در فضای مجازی یا مدرسهها و میان معلمان، کمتر مخالفتی با این دو طرح دیده شده است. گویا برای نخستین بار دستاندرکاران آموزشی، با اتکا به تجربههای معلمان، گامهایی به سوی بهسازی آموزشی برداشتهاند. گرچه چنین بهسازیهایی، افزون بر تجربههای معلم، به بنیانهای نظری استوار و علمی نیاز دارد، هیچگاه نباید چشم بر تجربههای ملی و بومی بست و همواره باید در دگرگونیهای آموزشی بخشی از کار را با توجه به تجربههای میدانی در مدرسه و کلاس و نگاه به معلمان پیش برد تا افزون بر بهرهگیری از تجربههای آنان بتوان مهمترین محورهای آموزش را با برنامهها و سیاستهای جایگزین همراه کرد تا هم خطا کاهش یابد و هم کارها بهتر و کارآمدتر پیش برود.
بههمریختن قاعدهها
وقتی برای نخستین بار پیک شادی به مدارس آمد دانشآموزان خوشحال شدند. دانشآموزانی که قرار بود از رونویسی بیدلیل کتابهای درسی خلاص شوند و با چند صفحه پیک که جنبه سرگرمی داشت، از درس خواندن فاصله نگیرند. اما این خوشحالی مقطعی بود و خیلی به طول نینجامید. نسل بعدی پیک شادی را مثل کوهی روی شانههایش حس میکرد. خیلیها زرنگی به خرج میدادند و همان روز اول کل صفحات را حل میکردند. خانوادهها هم اتفاقا به این موضوع رغبت نشان دادند. برای اینکه دوست نداشتند وسط دیدوبازدید و میهمانی رفتن یک دفتر با قطع بزرگ وبال باشد و مدام سد راه میهمانان شود. برای همین عملا کاربرد آموزشی نداشت. حالا اما بعد از سالها پیک شادی حذف شده است.
اتفاقی که شاید بیشتر از 20 سال عمر داشت حالا برای همیشه از نسل جدید خداحافظی میکند. مسئله اما به همین سادگیها نیست؛ چراکه از این قاعدهها در آموزش و پرورش زیاد بوده است. قاعدههایی که 20 سال همه منتقدان و کارشناسان از ناکارآمدی آن میگویند، اما هیچ کس به فکر تغییر آن نیست. اگر با معلمها حرف بزنیم میبینیم این قواعد کل نظام آموزش و پرورش را گرفته و کمتر کسی به فکر تغییر مسیر است؛ مثل همین پیک شادی که سالهای زیادی درباره آن میگفتند نمیتواند جنبه آموزشی داشته باشد و هزینه اضافی است. تغییرات در هر وزارتخانهای با مخالفتهای زیادی روبهرو است، اما بهگواه کسانی که در آموزش و پرورش کار کردهاند، تغییرات در نظام آموزشی بهمراتب سختتر خواهد بود. هرچند وزیر جدید با آمدنش سعی کرده قاعدهها را بشکند، اما باید دید تغییر تا کی در این وزارتخانه ادامه خواهد داشت و افکار قدیمی جای خود را به ایدههای نو خواهند داد.
گفتوگوی ما با معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش
پیکهای شادی هم به خاطره پیوستند
آزاده باقری: پیکهای نوروزی سیاهوسفیدی که معلمها اواخر اسفندماه به ما میدادند و 14 فروردین باید حلشده و رنگی تحویلشان میدادیم دغدغه تمام روزهای عیدمان بود؛ بهطوری که از دهم فروردین به بعد رعشه به اندامها میافتاد که تمام طول تعطیلات را به بازی کردن و خوشگذرانی و دیدوبازدید سپری کردهایم و حالا پیکی در مقابلمان قرار دارد که فقط نام شادی را با خود به یدک میکشد و چیزی جز آه و افسوس و نگرانی و فشار خانواده برای رفتن به سراغ آنها برایمان ندارد. حالا امسال در خبری میخوانیم پیکهای نوروزی از سال آینده حذف میشود و به جای آن دانشآموزان به کتابخوانی، کتابنویسی، قصهگویی و… تشویق میشوند. در این زمینه با رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش، گفتوگو کردهایم که میتوانید در
ادامه بخوانید.
خانم حکیمزاده، چه شد بعد از سالها تصمیم گرفتید پیکهای نوروزی را حذف کنید؟
با توجه به اینکه در تعمیق و تثبیت یادگیری دانشآموزان نقش مؤثری نداشت و برعکس، به جریان فرسایشی و چالشبرانگیزی تبدیل شده بود که تعطیلات نوروز بچهها و خانوادهها را تحتالشعاع قرار میداد، تصمیم به حذف آن گرفته شد. بسیار مشاهده میشد حل این پیکها به روزهای آخر موکول میشود و خانوادهها مجبور بودند دائما انجام تکالیف را به فرزندانشان یادآوری کنند. به هر حال هدف از انجام تکالیف باید یادگیری باشد و پیکها این هدف را محقق نمیکردند. باید زودتر این تغییرات انجام میگرفت که دیگر امسال بهطور جدیتر به آن پرداختیم.
قرار است چه فعالیت تازه دیگری جایگزین پیکهای شادی شود؟
امسال تصمیم گرفتیم فعالیت یادگیری را جایگزین این پیکها کنیم که ارزش تربیتی بالایی دارد، با اقتضائات دوران کودکی کاملا سازگار است و از طریق آن میتوان مهارتهای متعددی را در بچهها تقویت کرد. این فعالیتها با محوریت داستان است؛ داستانخوانی یا داستانگویی یا داستاننویسی که دانشآموز میتواند به انتخاب خودش در ایام عید آن را انجام دهد. بچهها فرصت مییابند در عید کتابی مطالعه کنند، خلاصه آن یا خلاصه قصهای را بنویسند که از مادربزرگها، پدربزرگها یا خانوادهشان شنیدهاند، یا میتوانند مشاهدههای خود را از طبیعت یا روایتشان را از سفری که میروند، یا با استفاده از تخیلشان درباره موضوعات اجتماعی، دیدوبازدیدها، میهمانیها، محیط زیست و… داستانی بنویسند یا آن را روایت کنند؛ حتی علاقهمندان میتوانند کتابی را با صدای خودشان بخوانند و آن را ضبط کنند، یا از خود در زمان اجرا فیلم بگیرند.
شاهنامهخوانی نیز یکی دیگر از فعالیتهایی است که میتوانند برگزینند. متأسفانه در سالهای اخیر دانشآموزان بیشتر زمان خود را با ابزارهای الکترونیکیای مانند تلفنهمراه، تبلت و تلویزیون پر میکنند و برای آشتی با کتاب و کتابخوانی وقت نمیگذارند. ما دستبهکار شدیم این آشتی را آغاز کنیم. بهترین قالب متناسب با سن کودکان داستان است که ارزش تربیتی بالایی هم دارد. ارزش قصه آنقدر بالاست که در قرآن هم بهعنوان یکی از قالبهایی آمده که با آن پیامهای تربیتی را برای پیامبران و انسانها بیان میکند. به هر حال بسیاری از ارزشها از طریق داستانها منتقل میشود و مهارتهای نوشتن، شنیدن، خواندن، ابراز وجود، پرورش خلاقیت و قوه تخیل بچهها از رهگذر این فعالیت میتواند تحقق یابد. ما هم گفتیم میتوانیم از این روش به بهترین شکل در اوقات فراغت دانشآموزان و خانوادههایشان استفاده کنیم و آنها را با این دنیای زیبا بهتر و بیشتر آشنا کنیم.
شما با این کار میکوشید سرانه مطالعه کشور را بالا ببرید؟ یعنی فکر میکنید میتوانید بر روند مطالعات جامعه تأثیری بگذارید؟
بله، امیدواریم. شعاری که در نظر گرفتهایم «5/7 میلیون دانشآموز 5/7 میلیون داستان» است که با همکاری رسانهها و معلمها و اولیا و نیز آگاهسازی خانوادهها انجام خواهد شد. مطالعه باید از زمان کودکی در افراد نهادینه شود. در این صورت است که میتوان امیدوار بود سرانه مطالعه کشور هم بالا برود.
روش انتخاب کتابها چطور است؟
انتخاب کتابها برعهده کودکان خواهد بود. قرار نیست مدارس کتاب خاصی را به دانشآموزان معرفی کنند. معلمها و پدر و مادرها در این مورد میتوانند راهنمای خوبی برای آنان باشند. میتوان از کتابهای موجود در منزل یا از کتابخانه مدرسه یا محله بهره گرفت. دانشآموزان میتوانند کتابهایشان را به یکدیگر بدهند. اگر سازمانهای دستاندکار بخواهند کار خیریه فرهنگی انجام دهند، میتوانند به صورت رایگان مناطق محروم ما را هم در این زمینه پوشش دهند و ما از این حرکت استقبال خواهیم کرد. برای این فعالیت نباید وجهی از خانوادهها گرفت و نباید کتاب یکسانی به همه دانشآموزان توصیه کرد. هدف ما این است که این قالب کتابخوانیمان بسیار انعطافپذیر باشد و در عین حال که دانشآموزان در کنار خانوادههایشان از تعطیلات لذت میبرند این فعالیتها را نیز انجام دهند که در نهایت به رشدشان بینجامد.
برای آنکه در این زمینه موفق عمل شود و روش کار بهدرستی پیش برود، چه مطالعات و تحقیقاتی انجام گرفته است؟
تغییر روش استفاده از پیکهای نوروزی در سال جدید بحث تازهای نیست و هر سال درباره آن صحبت و کار میشود. ما در طول دستورالعملهای سال 93-92 هم تصمیم داشتیم فعالیت متمرکز و تولید پیک نداشته باشیم تا معلمها بتوانند با توجه به شرایط و توانمندسازیهایشان برای دانشآموزان تکالیفی در نظر بگیرند، اما با توجه به اینکه وضعیت مدارس و سطح برخورداری مناطقمان مانند هم نیست، برای معلمها در برخی مناطق، بهخصوص پرجمعیت، چالشهای زیادی ایجاد کرد.
بنابراین به این نتیجه رسیدیم 13 روز عید زمان مناسبی برای دنبال کردن موضوعات متنوع نیست و چه بهتر که روی فعالیتهایی متمرکز شویم که ارزش فرهنگی و تربیتی دارد. تقویت مهارتهای خواندن، شنیداری و گفتاری، ابراز وجود و پرورش قوه تفکر و خلاقیت و به رسمیت شناختن حق انتخاب دانشآموزان، با هدایت و راهبری معلمان، از جمله اهداف مد نظر این طرح و فعالیت است. در دستورالعملی که بهزودی ارسال میشود، برای معلمان، درباره انتخاب کتاب مناسب با رده سنی، توصیههایی آمده است.
برآورد موفقیت در این زمینه چقدر است؟ چقدر امیدوارید این روش بتواند اثرات مثبتی داشته باشد؟
با توجه به استقبال بسیار زیاد دانشآموزان و خانوادههایشان و تایید دوستان حوزه کودک و علاقهمندان به حوزه ادبیات و هنر کودکان، فکر میکنم موفقیت خوبی به همراه داشته باشد. البته نقش رسانهها دراینباره بسیار مهم است و هر قدر آگاهسازی عمومی در این زمینه بیشتر شود، بهتر میتوانیم به این سمت حرکت کنیم. کتابخوانی و انس با داستان را میشود از کودکی تقویت کرد. یکی از مهمترین گامها در جهت افزایش سرانه مطالعه در جامعه را از دوران کودکی باید برداشت.
این تصمیم در راستای استفاده بهینه از این دوران و آشتی دادن کودکان با داستانها گرفته شده است. با توجه به طولانی بودن تعطیلات نوروزی و اینکه آنان از یادگیری فاصله میگیرند، ما اینطور به موضوع نگاه کردیم که از این زمان برای تقویت مهارتهایی استفاده کنیم که در طول سال از آنها سلب میشود. درواقع قرار بود پیکها این فقدان یادگیری را جبران کنند، اما عملا این اتفاق نیفتاد. پس باید زودتر به راهکاری تازه میاندیشیدیم که فعلا جایگزین آن انسگرفتن کودکان با داستان است. امیدواریم در این زمینه بتوانیم موفق عمل کنیم.