چرا احمدینژاد قبلا از مهندسی انتخابات حرفی نمیزد؟
اسدالله عباسی گفت: احمدینژاد بر اساس قانون دو دوره رئیس جمهور شد؛ چطور میشود که امروز از مهندسی انتخابات صحبت میکند و خواستار تغییر قانون میشود؟
حالا به باطنش پی برده اند و یکی یکی پیکان انتقاداتشان را متوجه او می کنند. صحبت بر سر مواضع احمدینژاد است؛ مسئله ای که به تازگی هر ماه، جنجالی را به دنبال خود ایجاد می کند. هرچند حواشی این جدال ها کم نیست اما در میان همین بحثها است که گاهی ایراداتی نمایان می شود که شاید یکسر آن ناشی از خلاهایی باشد که کمتر به آن توجه شده است. مانند موضوع «مهندسی انتخابات». مسئله ای که احمدی نژاد در نامه اش نسبت به آن هشدار می دهد و عباسعلی کدخدایی در واکنشی خود احمدینژاد را از متقاضیان مهندسی انتخابات معرفی میکند.
اینکه چطور می شود مسئله مهندسی انتخابات که تا چند سال پیش اگر کسی از آن حرفی میزد در حد گناه کبیره بود، این چنین قبحش می ریزد که مهمترین دعوای میان رئیس جمهور سابق و سخنگوی شورای نگهبان می شود؛ ذهن را درگیر می کند.
اسدالله عباسی که پس از استیضاح جنجالی شیخ الاسلامی در سالهای آخر دولت دهم، سکان وزارت کار را به عهده گرفت؛ از سیاسی بودن این اظهارات سخن می گوید. او روی سخنش با احمدی نژاد است و می گوید چطور می شود یک قانون تا به نفع ماست خوب است اما همین که به ضرر ما تمام شد، باید تغییرش بدهیم؟!
آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گوی او با خبرآنلاین است؛
این روزها صحبت های زیادی در رابطه با اصلاح قانون به ویژه در زمینه قانون انتخابات مطرح می شود که مهمترین آن هم برگزاری انتخابات آزاد است. به نظر شما چقدر طرح این مباحث می تواند ما را به سمت اصلاح قانون سوق دهد؟
برخی می خواهند قانون انتخابات را به نفع خود تفسیر و تنظیم کنند؛ یعنی نمی خواهند خود را با قانون انتخابات و قانون اساسی تطبیق دهند؛ آنها اگر خود و جریانشان رای بیاورند، اعلام می کنند که همه چیز خوب است. اما همین که یکبار به نفعشان تمام نشود و نتوانند رای مردم را به دست بیاورند، در آن صورت می خواهند صورت مسئله را پاک کنند. این رفتار خوبی نیست که برخی به آن دامن می زنند تا در سایه آن اهداف سیاسی خود را بتوانند پیش ببرند.
در همه کشورها یک قانون به نام قانون اساسی محور و شالوده همه چیز است و در ایران هم این قاعده مستثنی نیست. قانون اساسی ما برگرفته از آیه های قرآن و همچنین آرمان ها و ارزش های دینی و اعتقادی کشور است و همه انتخابات هایی که تا کانون برگزار شده است زیر سایه همین قانون بوده و تا امروز هم راه درستی را طی کرده است. ما میراثدار قوانینی هستیم که تا امروز آن را اجرا کرده ایم. بنابراین نباید از آن عبور کنیم و نباید این تصور را داشته باشیم که با تغییر قانون می توانیم پیروز باشیم. البته در قانون انتخاباتی که به تصویب مجلس رسیده است، شاید اشکالاتی وجود داشته باشد. مانند نظارت مجلس بر انتخابات شوراها که در این دوره ما شاهد مشکلات و موانع بسیاری بودیم و خیلی رضایت بخش نبود و مجلس را درگیر حاشیه کرد. اما اصل قانون اساسی را باید رعایت کنیم و بر همان اساس به پیش رویم تا انسجام حفظ شود.
آقای احمدی نژاد از برگزاری انتخابات آزاد سخن گفته است و بحث مهندسی انتخابات را پیش می کشد. آقای کدخدایی هم به گونه ای پاسخ می دهد که اتهام مهندسی انتخابات در سال 88 متوجه احمدی نژاد می شود. این در حالی است که قبلا در برابر این واژه گارد می گرفتند!
این همان صحبتی است که من در ابتدا به آن اشاره کردم. آقای احمدی نژاد در شرایطی که هیچ کسی باور نمی کرد، با اقبال مردم روبه رو شد و رای آورد و شورای نگهبان و وزارت کشور هم نتیجه انتخابات را تائید کردند و ایشان رئیس جمهور شد؛ سال 88 هم باز عده ای این حرف ها را تکرار کردند اما بر اساس همین قانون، انتخابات برگزار شد و مقام معظم رهبری هم از قانون حمایت کردند و ایشان دو دوره رئیس جمهور شد. چطور می شود که او امروز از مهندسی انتخابات صحبت می کند و خواستار تغییر قانون می شود؟
همانطور که گفتم برخی به لحاظ سیاسی می خواهند رفتاری را توجیه کنند و از این صحبت ها می کنند. در صورتی که قانون ما مشخص است و در این قانون وظایف به خوبی مشخص شده است. ما نباید قانون را با نگاه خود بسنجیم. بلکه باید خود را با قانون تطبیق بدهیم. این صحبت مانند این است که فردی در رانندگی تخلفی انجام دهد و بعد وقتی قرار است جریمه بشود، بگوید مشکل از قانون است نه من! چنین دیدگاهی به هرج و مرج می انجامد. یا مثلا کسی از آزادی و شرایط خوب کشور استفاده کند و بخواهد اغتشاش کند و با زور قانون را تغییر دهد و به نفع خود تمام کند. این عین بی قانونی است. لذا باید با رفتارهای غیرقانونی برخورد شود. مردم هم دوست دارند همه در برابر قانون یکسان باشند حال چه در بحث قضایی و کیفری باشد و چه در بحث قوانین انتخاباتی باشد یا هر قانون دیگری که در کشور و سازمان ها ساری و جاری است.
یعنی شما معتقدید ما در زمینه انتخابات خلایی نداریم؟
اگر هم خلایی وجود داشته باشد می توان در مجلس آن را مرتفع کرد؛ اما اینکه تا وقتی اوضاع به نفع ما است ایرادی را متوجه قانون نمی دانیم و همین که به ضرر ما تمام می شود، ایرادات را متوجه قانون بدانیم؛ این رفتار محل اشکال است. تغییر قانون بر اساس منویات شخصی مشکل است. من نمی خواهم بگویم قانونی که داریم صد در صد درست و بدون اشکال است؛ اما معتقدم اگر اشکالی وجود دارد باید در اثر کار کارشناسی برای رفع آن تلاش کرد و نه صرفا بر اساس طرح مباحث سیاسی و شخصی. نکته قابل توجه این است که تا زمانی که ما این قانون را داریم، همه مکلف هستند به آن گردن نهند و بر اساس مر قانون عمل کنند.
در هرصورت اگر نیاز به اصلاح قانون انتخابات است یا باید دولت لایحه اصلاحی بدهد یا مجلس به دنبال تدوین یک طرح باشد. اما این رفتارهای سیاسی که به آن دامن زده می شود تا ارکان نظام را زیر سوال ببرند و یا به نفع خود قبضه کنند قابل قبول نیست.
برخی حقوقدان ها معتقدند بهتر است در ساز و کار شورای نگهبان تغییراتی ایجاد شود و شورای نگهبان جای خود را به یک دادگاه انتخابات یا چیزی شبیه به آن بدهد. به نظر شما چقدر لازم است در سازو کارهای انتخاباتی تغییر ایجاد کنیم؟
اینها مباحث تئوریک است که نیاز به بحث و گفت و گو دارد. به نظرم تغییر سازو کار شورای نگهبان نیاز به تغییر قانون اساسی دارد و اصلاح قانون اساسی هم مسئله ای نیست که بتوان به سادگی نسبت به آن وارد عمل شد. به هر حال تا امروز هر اقدامی انجام شده است در چارچوب همین قانون بوده و هر گونه تغییری باید به تائید خبرگان و شورای نگهبان برسد.
مگر امروز شورای نگهبان در جایگاه داوری نیست؟ آیا حقوقدانهایی که در شورای نگهبان هستند، داور نیستند؟ آیا فقهای شورای نگهبان نمی توانند داوری کنند؟
یکی از انتقادها همین است که شاید بخشی از داوری ها مشمول سلایق شخصی شود.
نه؛ به نظر من اگر مصداقی در بحث رفتار سلیقه ای باشد، می توان در آن بخش صحبت کرد. اما وقتی مسائل به صورت شورایی مطرح می شود، دیگر این را نمی توان گفت رفتار سلیقه ای و این قضاوت منصفانه نیست. البته اگر افرادی معتقدند شورای نگهبان سلیقه ای عمل می کند، باید آن را مستدل مطرح کنند تا در این صورت بتوان از طریق مراجع قانون گذاری مانند مجلس راهی برای اصلاح آن پیدا کرد.