روزگار جدید آقای دکتر؛ نگارش نسخه تازه برای بهارستان و پاستور
تارهای ائتلاف با اصلاح طلبان نازک تر از همیشه است و جاده رسیدن به اصولگرایان هم طولانی تر از همیشه . او البته این را هم به چشم خود دیده که این روزها بخشی از بدنه اصلاح طلبان و اعتدالیون ریخته است. باید دست بجنباند و نقشی تازه در رسم سیاست ورزی اش بزند.
علی لاریجانی وضعیت متفاوتی پیدا کرده است . او در زمانه ای که آرایش و جاگیری نیروهای سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در حال تجربه تغییراتی بسیار بزرگ است باید در مورد آینده سیاسی اش تصمیماتی تعیین کننده بگیرد.
به گزارش نامه نیوز:می خواهد جانب حسن روحانی را همچنان نگه دارد و مدافع وضع موجود باشد و بر همین اساسا در ایتلاف سیاسی برجای مانده از خرداد 92 باقی بماند یا که نه بنای آن را دارد که به اردوگاه سابق بازگردد و در کنار اصولگرایانی قرار بگیرد که پیش تر و حتی اکنون او را رقیب خود می پندارند . شاید هم او راه سومی را در نظر پنداشته باشد. طرفه آنکه حتی عنوان می کنند دستور کار اصلی مذاکرات اصولگرایان در مورد مجلس آینده پیدا کردن یک چهره برای ریاست مجلس است ؛ فردی که بتواند در رقابت با علی لاریجانی صندلی ریاست مجلس را از او بگیرد.
همه این هاست که لاریجانی را وضعیتی تعیین کننده قرار داده است . در ذهن او چه می گذرد ؛ کدام راه را انتخاب می کند ؟
روزگار پر فراز و نشیب علی لاریجانی
برای اینکه بهتر بتوان حدس زد او چه تصمیم خواهد گرفت شاید بهتر باشد به گذشته بازگردیم . به اینکه او در مواقع مختلف چگونه جاگیری سیاسی داشته است.به بیان دیگر برای واکاوی شخصیت سیاسی علی لاریجانی باید کارنامه سیاستورزی او را در چند سال اخیر بررسی کرد.
ورودش به سیاست با رویای رسیدن به پاستور همراه شد. نامزد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بود و نامداران اصولگرا پشت سر او قرار گرفته بودند. تحولات رخداده در روزهای منتهی به انتخابات اما سبب شد دیگر همطیفان سیاسیاش هم وارد گود انتخابات شوند تا در نهایت او از ورود به مرحله دوم بازماند. احمدینژاد که به پاستور رفت او در شورای عالی امنیت ملی جایگزین حسن روحانی شد. حسن روحانی بعد از نقل ماجرای اختلاف با احمدی نژاد نام لاریجانی را اینگونه به زبان می آورد : « به احمدی نژاد گفتم اگر میخواهید دستوراتی را بدون مشورت و تصویب در جلسه سران بدهید، خوب است زودتر، دبیر جدیدی را منصوب کنید و این دستورات را به او بدهید. بعد از آن جلسه هم با آقای علی لاریجانی تماس گرفتم و گفتم ظاهرا باید زودتر خود را آماده کنید و دبیرخانه را تحویل بگیرید.»
سالها بعد از آن روز، هنوز این ماجرا رسانهای نشده است که چگونه علی لاریجانی برای شورای عالی امنیت ملی انتخاب شد؛ این پیشنهاد روحانی بوده یا اینکه او خبری از ماجرا داشته و تنها اطلاعرسانی کرده است. هرچه بود علی لاریجانی که به ساختمان خیابان آذربایجان رفت یک پرونده مهم را روی میز خود دید؛ «مذاکره با کشورهای غربی برای حل پرونده هستهای». او به یکباره به یک شخصیت مهم در حوزه سیاست خارجی ایران تبدیل شد. خیلیها گمان میبردند او و خاویر سولانا در نهایت این پرونده پرماجرا را به سرانجام خواهند رساند. ناگهان اما خبر آمد که علی لاریجانی از دبیر شورای عالی امنیت ملی استعفا کرده است. لاریجانی برای ادامه کار یک مانع بزرگ داشت؛ مانعی نه از آن سوی مرزها بلکه جایی در همان نزدیکی خیابان آذربایجان. بزرگترین مانع پیشبرد مذاکرات در پاستور بود.
روزهای دیپلماتیک گذشت و زمانه سیاستورزی پارلمانی رسید. او که به ریاستجمهوری نرسیده بود حالا بنا داشت پارلمانتاریست شود. آن هم در شرایطی که از دوره هفتم، اصولگرایان اکثریت را در مجلس داشتند. او به قم رفت و با موجی از حمایتها پا به ساختمان هرمی بهارستان نهاد. حالا همه منتظر این بودند که او چه جایگاهی در این مجلس خواهد داشت. موج حمایتها در داخل مجلس هم آنچنان شد که اصولگرایان ترجیح دادند او را به ریاست مجلس برسانند و حداد را به حاشیه برانند. او در شرایطی رئیس یک قوه شد که در قوه مجریه همچنان محمود احمدینژاد در صدر قرار داشت. اصولگرایان هم دیگر آن نسبت سیاسی پیشین را با محمود احمدینژاد نداشتند، عاصی بودند و گلایهمند.
از اینجا به بعد بود که نقش علی لاریجانی در سیاست داخلی ایران بسیار پررنگ میشود. لاریجانی در آن آشفتگی سامان سیاست ایران بهترین فرد برای کمک به مدیریت بحران و البته مواجهه با محمود احمدینژاد و عبور از قانونهای او بود. او بر مشی رئیس پیشین مجلس بر مدار مدارا با رئیس پاستور پیش نرفت. دوران احمدینژاد با همه سختیهایش تمام شد. حالا فردی رئیسجمهور شده بود که برای به ثمررسیدن ایده مرکزیاش یعنی توافق هستهای نیاز به همراهی در پارلمان و سطوح حاکمیتی داشت. علی لاریجانی که نیازهای شرایط زمانه را بهخوبی درک کرده بود با همه هزینههایی که میدانست مقابل تندروها متوجه او خواهد شد پا به میدان گذاشت و سهمی بزرگ در به تصویب رسیدن توافق هستهای در پارلمان ایفا کرد؛ حمایتی که تندروهای اصولگرا را علیه رئیس مجلس تندتر هم کرد. یک انتخابات دیگر فرا رسید. حالا باید فهرستها بسته میشد. در میان اصولگرایان حالا بحث بر سر این بود که علی لاریجانی چه رفتار سیاسیای خواهد داشت. آیا او و همراهان سیاسیاش حاضرند در لیستی حضور یابند که محوریتش مواجهه و اعتراض به دولت مستقر است؟ آیا اصولگرایان بعد از دفاعیات او از برجام و روحانی حاضرند دور یک میز با او بنشینند؟
علی لاریجانی اما رفتاری متفاوت در پیش گرفت تا اینبار او باشد که محوریت تصمیم را مشخص کند نه اصولگرایان. او ماجرای آن دوران و جلسات محرمانه را اینگونه تعریف میکند: «تحلیلی از شرایط داشتم که فکر میکردم این آرایش موفق نیست. به آنها هم حدود 8 ماه پیش وقتی نمایندگان جامعه روحانیت مبارز اینجا تشریف آوردند صریح گفتم.» لاریجانی با وجود مستقل کاندیداشدن باز هم با رای بالا در صندلی نمایندگی قم در بهارستان ابقا شد. جلسه تشکیل شد، او برای رسیدن به صندلی ریاست مجلس رقیب اصولگرا نداشت، اینبار یک اصلاحطلب با سبد رای بالا رودرویش قرار گرفته بود. محمدرضا عارف. اما یک پدیده جالب و منحصر به فرد فضای سیاسی پارلمان را متفاوت کرد. هم اصلاحطلبان که به لحاظ خطکشیهای سیاسی رقیب سنتی لاریجانی محسوب میشوند و هم بخش تندتر اصولگرایان که همواره نقدهای تند و تیزی به لاریجانی داشتند یکصدا به این نتیجه رسیدند که علی لاریجانی باید رئیس مجلس شود؛ انتخابی مهم و معنادار. او حالا همچنان ریاست مجلس را بر عهده دارد .
اصولگرا یا اصلاح طلب؟
علی لاریجانی در گفتمان و منش سیاسیاش بدون شک شخصیتی راستگراست که رفتار سیاسیاش شبیهترین است به حسن روحانی. او خود را با شرایط و گفتمان غالب این روزها تطبیق داده است. اما باید گفت که او در سیاست به نسبت حسن روحانی فاصله بیشتری با اصلاحطلبان دارد، در فرهنگ محافظهکارتر است و در سیاست خارجی نیز عقایدش به اصولگرایان نزدیکتر است. فعلا که تا اینجای کار همه به یاری او آمدهاند از حسن روحانی تا اصلاحطلبانی که او را برای روز مبادای خود کنار گذاشتهاند.
روزهای تازه سیاست ورزی
زمانه اما تغییر کرده است . حسن روحانی دور دوم ریاست جمهوری اش را آغاز کرده ، انتخابات مجلس پیش رو قرار گرفته و اصلاح طلبان و اصولگرایان چگونگی ورود به این رقابت مهم را در دستور کار جلسات خود قرار داده اند . این وسط هستند برخی بیش فعالان سیاسی که حتی زمینه های ورود به انتخابات ریاست جمهوری و پیدا کردن رییس جمهور بعدی را به دغدغده ای ن روزهایشان تبدیل کرده اند.
علی لاریجانی در شلوغی های بازار سیاست ایران صداهای متفاوتی را هم شنیده است . او شنیده که برخی اصلاح طلبان نسخه ورود اسحاق جهانگیری و یا برخی چهره های اصلاح طلب را تجویز کرده اند آن هم برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس .
او البته غافلگیر نشده وقتی فهمیده در اتاق های دربسته اصولگرایان بحث اصلی برای پیدا کردن یک ژنرال اصولگرا است برای رسیدن به ریاست مجلس .
تارهای ائتلاف با اصلاح طلبان نازک تر از همیشه است و جاده رسیدن به اصولگرایان هم طولانی تر از همیشه . او البته این را هم به چشم خود دیده که این روزها بخشی از بدنه اصلاح طلبان و اعتدالیون ریخته است. باید دست بجنباند و نقشی تازه در رسم سیاست ورزی اش بزند.
برنامه بلند مدت یا کوتاه مدت ؟
سوال اساسی این است که آیا علی لاریجانی به واقع نامزد انتخابات ریاستجمهوری و مجلس خواهد شد؟ پاسخ این سوال در مورد انتخابات مجلس حتما مثبت است. او حتی اگر بنا داشته باشد که نامزد انتخابات ریاستجمهوری هم بشود به خوبی این را میداند که راه پاستور از بهارستان میگذرد.
او باید رئیس مجلس بماند تا با پشتوانه بهتری بتواند نامزد ریاستجمهوری شود. ضمن اینکه ذات محافظهکار او به او این پیام را داده است که ریاست جمهوری 1400 چندان برای او گارانتی نشده است.پس او باید ریاست یک قوه را همچنان حفظ کند.
خبرهای در این میان مطرح شده است که حکایت از تلاش برای پیدایش یک تشکیلات تازه برای مستظهر شدن علی لاریجانی به آن برای حضور در انتخابات است. برخی میگویند او حزب رهروان را به راه خواهد انداخت و برخی دیگر هم میگویند که او تشکیلاتی تحت عنوان پارلمان نمایندگان ادوار را به وجود خواهد آورد. بهروز نعمتی که از افراد نزدیک به علی لاریجانی است به رسانهها گفته است: «ما انشالله حزب را تشکیل خواهیم داد.اساسنامه تدوین شده و دنبال فرصت برای کار هستیم. یکسری از دوستان مشورتهایی را با هم کردیم و با آقای لاریجانی هم مشورت شده است اما اینکه بگوییم نظر قاطع ایشان را گرفتیم نه هنوز نظر قطعی را گفتند.آقای لاریجانی خیلی سخت درباره این موضوعات صحبت میکند.ایشان مخالفت به آن معنا ندارند اما بالاخره باید فضای کار ایجاد شود.ما این مدت مشغولیت داشتیم و موانعی وجود نداشته است. تشکیل این حزب با تلاش دکتر جلالی انجام میشود.»
اما نه او با این کارها نه ماندنش در بهارستان چندان قطعی است نه رفتنش به پاستور چندان در دسترس .باید یک بازی بزرگ طراحی شود ؛ بازی در 2 بعد سیاست و جامعه.
او هم نیاز به سرمایه اجتماعی دارد و هم حمایت سیاسیون چپ و راست .
باید خاطرات گذشته های دورتر را با اصولگرایان زنده کند و از خطرات رسیدن اصلاح طلبان به کرسی ریاست مجلس برای آن ها روایت کند و از این سو باید به اصلاح طلبان و اعتدالیون اطمینان خاطر بدهد که همین می ماند که هست. باید با راست بنشیند و با چپ بلند شود.
او باید برای مردم هم حرف های تازه داشته باشد ؛ اوضاع فرق کرده با محافظه کاری حفظ کرسی سخت خواهد بود .
نکته طلایی این است:«علی لاریجانی مولفه مهمی در تغییرات آرایش سیاسی روزهای پیش روی ما خواهد بود»