آیا آمریکا به اعمال تحریم عادت کرده است؟
«بدون شک، ایالات متحده حتی اگر فقط از روی عادت و احساس راحتی هم که باشد، اعمال تحریم علیه دیگر کشورها را ادامه خواهد داد. با این حال، این تحریمها هرگز جایگزینی برای یک دیپلماسی هوشمندانه و منسجم نیستند.»
تحریم یکی از ابزارهای سیاست خارجی آمریکاست، ناظران درباره اتکای آمریکا به این ابزار و عدم پیگیری سیاست خارجی جدی هشدار میدهند. رابرت هانتر، سفیر سابق آمریکا در ناتو و عضو شورای امنیت ملی دولت کارتر، طی یادداشتی در وبگاه لوبلاگ، به این مسئله پرداخت و نوشت: «در برهههای اخیر، ایالات متحده به طور فزاینده برای تغییر رفتار دولتهایی که آنها را “رژیمهای یاغی” میداند، به تحریمهای اقتصادی وغیره روی آورده است. امروزه، ایران، روسیه و کره شمالی اهداف بارزی هستند. اما آیا تحریمها واقعا ابزار سیاستی مفیدی هستند؟ آیا کارآمد هستند؟ اگر اعمال تحریمها در بهترین حالت قابل بحث است، چرا ایالات متحده از آنها بسیار استفاده میکند؟»
هانتر ادامه داد: «برخی از ما که هم ناظران خارجی و هم اعمالکنندگان تحریمها بودهایم، برای مدت طولانی تردید داشتیم که تحریمها، (جز به عنوان ابزاری برای ایجاد تعادل بین انجام کاری یا جنگ کردن) – حداقل در خیلی موارد – ابزار آمادهای برای تامین منافع سیاست خارجی آمریکا باشند. تحریمها، مشخصا برای دولت آمریکا، گروههای ذینفع گوناگون و سرمقالهنویسان در سیاست داخلی آمریکا به عنوان یک ابزار خرسندکننده مفید هستند.»
از دیدگاه هانتر برای اینکه تحریمها کارآمد باشند شش شرط لازم است: نخست آنکه همه کشورهایی که به کشور تحریمشده، کالا و پول میدهند، باید با تحریمها موافقت کرده و به آنها پایبند باشند. دشواری دیگر در این باره این است که هنگامی که کشوری پول آماده دارد، تقریبا همیشه یک نفر در جهان خارج وجود دارد که حاضر است همه چیز را بفروشد.
دوم: رفتار مورد هدف، نباید چیزی باشد که رهبری کشور تحریمشده آن را دارای اهمیت بزرگ بخصوص برای امنیت ملی بداند. در چنین مواردی، همانگونه که یک رهبر پاکستانی درباره ضرورت کسب سلاح هستهای برای ایجاد توازن در مقابل هند گفته، مردم کشور تحریمشده اگر لازم باشد «علف خواهند خورد».
سوم: صرف تحریم رهبران یا ثروتمندان زیاد مطلوب نیست. گاهی اوقات، کشورهای غربی، اعطای کمک خارجی به کشورهای درحال توسعه را به خریدهای غیرنظامی محدود میکنند. از آنجا که پول قابل تعویض است، این کشورها غالبا پولهای محلی را به خرید سلاح اختصاص میدهند و از پول بدستآمده از خارج برای توسعه استفاده میکنند.
چهارم: ظرفیت جایگزینی داخلی کالاهای اساسی، در کشور تحریمشده باید چنان محدود شود که ظرفیت رهبری سیاسی برای ابقای کنترل بر جمعیتش از طریق ابزارهای گوناگون را تقلیل دهد. کشورهای تحریمکننده اغلب توانایی کشورهای تحریمشده در توسعه جایگزینهای داخلی از میان منابع داخلیشان را دست کم میگیرند.
پنجم: کشورهای تحریمکننده باید از موقعیتی اجتناب کنند که در آن رهبران کشورهای تحریمشده میتوانند استدلال کنند که کشور توسط یک قلدر (آمریکا) تنبیه شده است. روسیه و کره شمالی هر دو از این استراتژی بهره بردند.
ششم: باید در سیاستهای تحریمی در قبال یک کشور خاص، انسجام و توقعاتی معنادار درباره تغییرات رفتاری وجود داشته باشد. به عنوان نمونه، آمریکا علیه روسیه به خاطر مسئله اکراین تحریمهایی اعمال کرد، اما واشینگتن درباره تمایلش برای کار با روسیه درباره سایر مسائل سخن گفت. به عقیده هانتر مثال دیگر عدم وجود انسجام در اعمال تحریمها، رفتار آمریکا با ایران پس از برجام است. پس از امضای توافق هستهای آمریکا قول داده که تحریمها را رفع کند، اما پس از اینکه آمریکا در رفع تحریمها تعلل کرد، فرصت بهبودی روابط با ایران از بین رفت. پس از آن، آمریکا یا تحریمها را ابقا کرده یا به آنها افزوده است.
براساس شرایط فوق، هانتر، اعمالِ همیشگیِ تحریمها را موفق نمیداند.
هانتر ضمن اشاره به ناکارآمدی تحریمهای آمریکا افزود: «به طور کلی، تجربه نشان داده که تحریمها سست هستند. غالبا، آنها، جایگزینی برای دیپلماسی جدی میشوند، دیپلماسیای که توسط دیپلماتهای جدی به عنوان یک ساختار دیپلماتیک جدی اجرا میشود. دریغا که آمریکا در این حوزه، به طور فزاینده ناکارآمد است، بخصوص وقتی که رهبری ملی به طور چشمگیری رتبه دیپلماتهای توانمند و منابعی که به آنها کمک میکند موثر باشند را کاهش میدهد.»
این سفیر اعلام کرد: «بدون شک، ایالات متحده حتی اگر فقط از روی عادت و احساس راحتی هم که باشد، اعمال تحریم علیه دیگر کشورها را ادامه خواهد داد. با این حال، این تحریمها هرگز جایگزینی برای یک دیپلماسی هوشمندانه، منسجم و درست طراحی شده و دیگر ابزارهای غیرمتکی بر زور نیستند. البته، چشمانداز احیای این ظرفیتها ناچیز است… . جستجوی جایگزینی برای جنگ، نباید به تحریمها ختم شود. تحریمها همیشه بن بست هستند. در مقابل، ایالات متحده باید بیشتر بر دیپلماسی جدی و ابزاریهای کارآمد کردن آن سرمایهگذاری کند.»