چرا فشار ترامپ بر ایران کارساز نیست؟
هدف تهدیدات ترامپ به خروج از برجام، ایجاد اجماع غربی برای اعمال تحریمهای جدید چندجانبه علیه ایران به خاطر موشکهای بالستیک و سیاستهای منطقهای است.
ایران ممکن است در واکنش به فشار خارجی، اتحادهای منطقهای ضدغربی را تقویت کند.
وبگاه آمریکایی نشنال اینترست طی یادداشتی به فشارهای رئیسجمهور آمریکا علیه ایران پرداخت و نوشت: دونالد ترامپ، در سخنرانی وضعیت اتحاد از کنگره خواست که “به نقصهای اساسی در توافق هستهای وحشتناک ایران بپردازد”. او یک بیانیه سابق را منعکس کرد مبنی بر اینکه او از توافق خارج خواهد شد مگر اینکه کنگره و اروپا بر سر محدودیتهای جدید علیه ایران توافق کنند. اکنون سرنوشت توافق به چگونگی پاسخ اروپا و آمریکا به یکدیگر و به ایران، منوط است.
در حالی که اروپا بر کاخ سفید ترامپ فشار آورده که از برجام خارج نشود، مقامات اروپایی به انتقادهای آمریکا از موشکها و سیاستهای منطقهای ایران ملحق شده و طبق گزارشها کار بر مشورتهای گروهی با آمریکا برای بررسی خواستههای ترامپ را آغاز کردهاند. هدف تهدیدات ترامپ به خروج از برجام، ایجاد اجماع غربی برای اعمال تحریمهای جدید چندجانبه علیه ایران به خاطر موشکهای بالستیک و سیاستهای منطقهای است. کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی اعلام کرده که اگر اروپا به توافق متعهد بماند و فعالیتهای اقتصادی با ایران را ادامه دهد، ایران ممکن است در برجام باقی بماند، اگر اروپا به آمریکا در پیگیری تحریمهای جدید ملحق شود، توافق فرو خواهد پاشید.
حقیقت این است که سیاستهای موجود آمریکایی از قبل و بر خلاف برجام، تجارت بینالمللی با ایران را محدود کرده است. اگر اروپا به دنبال حفظ برجام است، بنابراین باید با عدم اعمال تحریم و عدم موافقت با اقدامات تنبیهی بیشتر، شکاف را پر کند.
قرار دادن ایران در موقعیت پایبندی به محدودیتهای برجام و به طور همزمان عدم دریافت هیچگونه منفعتی از آن، مرگ آن را تضمین خواهد کرد. چیزی که ترامپ برای مدت طولانی در آرزوی آن است. برای فهم اینکه چرا رویکرد زورمندانه در قبال ایران به یک تشدید تنش خطرناک منجر خواهد شد، باید تاریخ مذاکرات منتهی به برجام را مرور کرد.
به گزارش فرارو،در حالی که به نظر میرسد ترامپ معتقد است که آمریکا از طریق زور میتواند ایران را در مسیر مورد علاقهاش قرار دهد، شرایط غیرقابل دفاع او برای “اصلاح” برجام، نویدبخش تشدید تنش خطرناکی است.
در دوره بوش و دوره اول اوباما، خواستههای حداکثری آمریکا مانند عدم غنیسازی اورانیوم – حتی در برابر یک رژیم تحریمهای بینالمللی بینظیر- به تسلیم ایران منتهی نشد. در مقابل، ایران ظرفیت هستهای خود را گسترش داد.
اکنون، به طرز مشابهی، فشار بر ایران به خاطر سیاستهای منطقه و موشکی، به عقبنشینی ایران منتهی نخواهد شد، بلکه در مقابل، یک چرخه جدید تشدید تنش را بوجود خواهد آورد زیرا ایران تلاش خواهد کرد تا منافع اصلیاش را تامین کند. به عنوان نمونه، در حالی که ایران داوطلبانه بُرد موشکهایش را به دو هزار کیلومتر محدود کرده، فرماندهان نظامی ایران، گفتهاند که این برد، ممکن است در واکنش به فشار خارجی افزایش یابد. شاید ایران به تلاشها برای منزوی ساختن آن، از طریق تقویت اتحادهای منطقهای ضدغربی پاسخ دهد.
اگر اروپا، و آمریکا به دنبال همکاری منطقهای با ایران هستند، باید تصدیق کنند که ایران هم مانند هر دولت دارای حاکمیت، دارای نگرانیهای مشروع امنیتی و حق داشتن قابلیتهای دفاعی است. تلاشهای واقعگرایانه آمریکا و اروپا برای ایجاد صلح منطقهای باید بر ترویج توازن قوا بین قدرتهای منطقهای مانند ایران و عربستان و نه بر شعلهورکردن تفاوتهای آنها تمرکز کند. ثبات منطقهای با لغو برجام محقق نخواهد شد، بلکه این ثبات با بهرهگیری از مفاد برجام برای محقق ساختن خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای، تقویت شود.
توافق هستهای نشان داد که تعامل سازنده بین ایران و غرب ممکن است و ثابت کرد که تصدیق دو جانبه درباره منافع مشروع وجود دارد و راهحلها، “برد- برد” هستند. بنابراین، ایران هیچ دلیلی برای اعتماد به هرگونه مذاکرات جدید ندارد مگر اینکه غرب به طور کامل و شایسته، تعهدات برجامیاش را اجرا کند.