رفراندوم؛ آری یا خیر؟
هرکسی به قضیه رفراندوم ازمنظر خاصی نگاه میکند اما یکی از مسائلی که همیشه کارشناسان به آن اشاره کرده اند، این است که وقتی قدرت کارگزاران پیچیده میشود و افزایش مییابد، دیگر تمایلی به برگزاری رفراندوم یا تغییر روش که ممکن است منجر به کاهش قدرت شود، ندارند و به این راحتی به آن تن نمیدهند
بعد از سخنرانی رئیس جمهور در مراسم ۲۲ بهمن امسال، یکی از موضوعاتی که بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفت، پیشنهاد برگزاری رفراندوم از زبان او بود. موضوعی که وی برای برون رفت از بنبستهای مختلف مطرح کرده بود.
روز گذشته حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور و سخنران ویژه مراسم ۲۲ بهمن به موضوعات قابل توجهی اشاره کرد. او از یک سو به افرادی که از قطار انقلاب توسط برخی گروهها و افراد پیاده شده بودند اشاره کرد و هم از سوی دیگر پیشنهاد داد مسئولان دوباره فرمان هشت مادهای امام را مطالعه کنند.
اما یکی دیگر بخشهای سخنان روز گذشته وی که بسیار مورد توجه قرار گرفت مسئله برگزاری رفراندوم بود که او گفت: «ثمره انقلاب و میراث امام قانون اساسی است. باید قانون اساسی را پاس بداریم و از ظرفیت استفاده کنیم. قانون اساسی معیار ما است و هر کس آن را قبول دارد انقلابی است. قانون اساسی بن بستها را برداشته و ظرفیت بزرگی دارد و اگر در موضوعی با هم بحث داریم باید به اصل ۵۹ مراجعه کنیم که طبق آن باید به آرای مردم مراجعه کرد.»
روحانی همچنین تصریح کرد: «اگر جناحها اختلافی دارند صندوق آرا را بیاوریم و هرچه مردم گفتند عمل کنیم. اسلام، ایران و ملت ایران برای ما اصل است.» البته شاید مسئله برگزاری رفراندوم موضوع تازهای نباشد، اما آنچه که این بار آن را ویژه و خاص کرده است، مطرح شدن آن توسط یکی از مقامات عالی رتبه کشور مانند رئیس جمهور است.
البته در این میان برخی رسانههای مخالف دولت هم حضور دارند که صحبت دیروز روحانی به مذاقشان خوش نیامد و نخستین واکنششان تشبیه دوباره او به بنیصدر بود. یکی از این رسانهها در گزارشی با اشاره به سخنرانی بنی صدر در ۲۲ بهمن ۵۹ نوشت: «این صحبتها، تحریکات نیروهای سلطنتطلب در رادیو لندن یا نیروهای ضد نظام در رادیو اسرائیل نیست، اینها بخشی از سخنرانی رئیس جمهور قانونی کشور، سید ابوالحسن بنی صدر است که در جشن بزرگ سالگرد پیروزی انقلاب، در ۲۲ بهمن ۱۳۵۹ در میدان آزادی تهران و در مقابل جمعیت انبوه مردم ایراد شده است. انقلاب در آن ایام، روزهای سختی را پشت سر میگذاشت. درحالیکه کشور درگیر جنگ و تحریمهای اقتصادی بود، رئیس جمهور قانونی کشور به صراحت در مقابل قانون اساسی قد علم کرده و در تریبونهای رسمی مواضع «اپوزیسیونوار» میگرفت. مسیری که هر روز، بیش از روز قبل بر تندی فضای جامعه میافزود.»
به گزارش فرارو؛ هرچند بعد گذشت چندین دهه از آن روزها که مجلس طرح عدم کفایت بنی صدر را تصویب کرد حالا بسیاری از نمایندگان وقت مجلس و مقامات آن زمان معتقدند بنیصدر خیانتکار نبود، اما با این حال این رسانهها همچنان با تاکید بر خائن خواندن وی و تشبیه روحانی به او سعی در تخریب دولت دوازدهم و رئیس جمهور دارند.
اما اینکه چرا یکی از اصول قانون اساسی تا این حد برای برخی جریانها نگران کننده است که مطرح کردن آن توسط حسن روحانی آنها را به تکاپو وا میدارد موضوعی است که باید خودشان به آن پاسخ دهند، اما آنچه که در اینجا مورد توجه است طرح چنین موضوعی از سوی رئیس جمهور است. آیا این اتفاق معنا و مفهوم خاصی دارد؟
با این وجود هرچند که بعد از انقلاب برگزاری رفراندوم با انتقادهای بسیاری همراه بوده است، به هرحال رفراندوم موضوعی است که در ایران پنج بار برگزار شده است و هر بار نتیجه مناسب و قابل توجهی داشته است و هرگاه پای صندوقهای رای به میان آمده مردم تصمیم درست را برای کشور گرفته اند.
عدم تمایل به کاهش قدرت مانع رفراندوم است
رفراندوم؛آری یا خیر؟در همین خصوص عبدالله ناصری استاد دانشگاه طی گفتوگو با فرارو عنوان کرد: «هرکسی به قضیه رفراندوم از منظر خاصی نگاه میکند، اما یکی از مسائلی که همیشه کارشناسان به آن اشاره کرده اند، این است که وقتی قدرت کارگزاران پیچیده میشود و افزایش مییابد، دیگر تمایلی به برگزاری رفراندوم یا تغییر روش که ممکن است منجر به کاهش قدرت شود، ندارند و به این راحتی به آن تن نمیدهند.»
وی تصریح کرد: «به همین جهت است که همان کارشناسان و متفکران معتقدند که اساسا قدرت نباید متمرکز شود بلکه باید در سطح عمومی جامعه توزیع شود. بر اساس کتاب پارادوکس قدرت میتوان اینگونه تفسیر کرد که قدرت هرچه تقویت شود عوارض آن هم بیشتر میشود. به عنوان مثال میتوان به دوره آقای احمدی نژاد اشاره کرد که پروندههای کلان اقتصادی برای دوران ریاست جمهوری وی وجود دارد و دستگاه قضایی کشور هم این را تایید کرده است و به این راحتی نمیتوان با آن مقابله کرد.»
این فعال سیاسی تاکید کرد: «اگر قدرت را در لایههای مدنی جامعه متمرکز و نقش مردم را در سطح مدیریت کشور بیشتر کنیم و در ادامه این روند دولت را هم به معنای عام آن کوچکتر و بخش خصوصی را بزرگتر کنیم و نهادهای مدنی را هم توسعه دهیم، دیگر کسی صحبتی از برگزاری رفراندوم نخواهد کرد.»
او ادامه داد: «البته متاسفانه با توجه به برخی نواقصی که در قانون اساسی وجود دارد برگزاری یک رفراندوم تمام و کمال و بدون نقص تا حدود زیادی بعید است، اما با این حال رفراندوم میتواند بخش زیادی از شکاف میان ملت و حاکمیت را کاهش دهد و مشکلات موجود در حوزههای مختلف را به حداقل برساند.»
وی گفت: «یکی از موضوعاتی که میتوان در معرض رای مردم و رفراندوم قرار داد قانون اساسی است. هرچند معتقدم که اگر همه بخشهای قانون اساسی مورد توجه مسئولان قرار گیرد میتوان امیدوار بود که مشکلات کشور و افکار عمومی کم شود، اما با این حال قانون اساسی مشکلاتی دارد که لازم است بعد از گذشت حدود ۳۰ سال به آنها رسیدگی شود و رفراندوم میتواند این را حل کند.»
نیازی به برگزاری رفراندوم نیست
رفراندوم؛آری یا خیر؟البته علی دورانی فعال اصولگرا نظر متفاوتی نسبت به عبدالله ناصری به ماجرای برگزاری رفراندوم دارد. وی در گفتوگو با فرارو اظهار کرد: «من گاهی احساس میکنم که برخی کلیت قانون اساسی را قبول ندارند و در حقیقت میخواهند با استفاده از برخی موارد در قانون اساسی آن را دور بزنند.»
وی افزود: «در مجموع قانون اساسی اجزای مختلفی دارد و در مورد مدیریت کشور و سیاستهای کلان، اجرایی و … همه چیز مشخص است و بسیاری از مسائلی که مطرح میکنند در قانون اساسی وجود دارد، اما رفراندوم باید در خصوص مسائل اصلی اتفاق بیفتد. نمیتوان برای هر موضوعی یک رفراندوم برگزار شود. باید در موضوعاتی مانند همان موارد سال ۵۸ یا سال ۶۸ از این ابزار استفاده کرد که الان موضوعیتی ندارند.»
او ادامه داد: «قاعدتا در رفراندوم دو پاسخ وجود دارد. آری و خیر. حالا سوالی که از آقای رئیس جمهور باید پرسیده شود این است که در شرایط فعلی کدام مسئله وجود دارد که پاسخش صرفا این دو گزینه باشد؟ به عقیده من ایشان از طرح چنین مسئلهای جز منحرف کردن افکار عمومی و ژست اپوزوسیونی گرفتن هدف دیگری نداشته اند.»
این فعال سیاسی عنوان کرد: «وقتی چنین مسئلهای از سوی رئیس جمهور مطرح میشود این فرضیه را تقویت میکند که وی اختیار لازم در برخی مسائل مانند موضوعات اقتصادی را ندارد و با چنین اظهاراتی سعی میکند افکار عمومی و نهادهای مدنی را با خود همراه کند. مشابه این اتفاق را ما در دوران اصلاحات هم داشتیم و آقای خاتمی در برخی مسائل همینگونه عمل میکردند.»
دورانی در پایان گفت: در قانون اساسی تمامی مسائل مورد توجه قرار گرفته است و باید طبق آن اقدام کرد. نمیتوان صرفا برای رسیدن به هدف شخصی یا گروهی برخی بخشهای آن را نادیده گرفت و بر بعضی اصول آن تاکید کرد و اگر به همه بخشهای آن توجه شود مشکل غیرقابل حلی در کشور وجود ندارد که با مراجعه به نهادها بی نتیجه بماند؛ لذا به عقیده من لزومی در برگزاری رفراندوم نیست.
به هرحال با توجه به اظهارات فعالان سیاسی واضح است که هرچند اصلاحطلبان معتقدند نتیجه رفراندوم برخلاف نظام جمهوری اسلامی نیست، اما به عنوان مثال لازم است در قانون اساسی بازنگری صورت بگیرد که لازمه آن هم برگزاری رفراندوم است. اما در میان جریان اصولگرایی این تمایل وجود ندارد آنها کشور را دچار مشکلی نمیبینند که نیازمند برگزاری رفراندو باشد.