با پولهای مردم در کرمانشاه چه کردید؟
متاسفانه سرویسهای بهداشتی و خدماتی به اندازه کافی برای مردم وجود ندارد، ضمن اینکه بیماری سرماخوردگی شدیدی در این منطقه برای مردم به وجود آمده است.
حسن رضایی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: کرمانشاه هنوز هم کم و بیش میلرزد و با لرزیدنش دل ما را میلرزاند. سوز سرما در این روزها اما میتواند از زلزله هم سختتر باشد. کسانی که به کرمانشاه و کردستان سفر کردهاند، خوب میدانند سوز سرمای زمستان در این نواحی، چقدر استخوانسوز است. جدیدترین خبرها از مناطق زلزلهزده میگوید وزش باد شدید، چادر و کانکسهای زلزلهزدگان را بعضا از جا کنده است و بارش برف و باران، شرایط را برای راحت زیستن، سختتر و سختتر میکند.
اجازه دهید مستندتر حرف بزنیم. «سیدقاسم جاسمی»، رئیس مجمع نمایندگان استان کرمانشاه، اواخر آذرماه گفته بود: «متاسفانه سرویسهای بهداشتی و خدماتی به اندازه کافی برای مردم وجود ندارد، ضمن اینکه بیماری سرماخوردگی شدیدی در این منطقه برای مردم به وجود آمده است. افراد میتوانستند یا کانکس را دریافت کرده یا اینکه 5 میلیون تومان نقدی دریافت کنند اما پس از آن پول نقدی به 3 میلیون تومان کاهش پیدا کرده است».
«سیدمحمدهادی ایازی»، معاون اجتماعی وزیر بهداشت اما سوم بهمنماه جاری میگوید: «مهمترین مشکل زلزلهزدگان، وضعیت اسکان آنان در چادر است اما یک مشکل دیگر، کافی نبودن شمار حمام و دستشوییهاست». «جبار کوچکینژاد»، عضو کمیسیون آموزش مجلس نیز خبر از تداوم آموزش موقت دانشآموزان در چادر داده است. خلاصه! با وجود تداوم کمکرسانی دستگاههای دولتی به مردم، دردها همچنان بر تن کرمانشاه خودنمایی میکند تا آنجا که یک نیروی درمانی حاضر در منطقه میگوید به خاطر نبود شربت استامینوفن، تب کودکی 3 ساله تا آستانه تشنج بالا رفته ولی به لطف خدا زنده مانده است، اگرچه «سارینا» دختر 2 ساله دیگری بهخاطر سرما و عفونت فوت کرد. نمونه این کمبودها البته یکی، دوتا نیست و این حتما یکی از هزاران است.
اینها اما تمام دردهای زلزلهزدگان نیست.
درد اصلی شاید این باشد که تا همین دیروز خیلیها دنبال سلفی گرفتن به آنجا رفتند و حالا دیگر پیدایشان نیست. حالا که تب سلفی سرد شده اما باز هم مثل همیشه تنها دانشجویان عضو گروههای جهادی، بسیج سازندگی و دستگاههای دولتی در صحنه ماندهاند. مساله ما و سلبریتیها اما به همین جا ختم نمیشود؛ مساله مهمتر این است که دوستان سلبریتی، گزارش دقیقی از نحوه هزینهکرد کمکهای نقدی جمعآوری شده برای مردم زلزلهزده در حسابهای خود ارائه نمیدهند. کسانی که دیروز مثل خروس بیمحل پیدایشان شد و مردم را نسبت به دستگاههای رسمی چون هلالاحمر بدبین کردند، حالا نهتنها دیده نمیشوند که تمایل چندانی به حساب پس دادن هم ندارند!
«فرهاد تجری» یکی از نمایندگان مردم مناطق زلزلهزده در مجلس، در همین زمینه میگوید: «بهرغم کمکهای زیادی که برای زلزلهزدگان استان کرمانشاه توسط هنرمندان و ورزشکاران شاخص یا همان سلبریتیها از مردم جمعآوری شد، این کمکها بخوبی بین حادثهدیدگان توزیع نشد و میتوان گفت ردپایی از این کمکها دیده نمیشود!» مساله درباره «صادق زیباکلام» اما خاصتر از اینهاست. فیالواقع، عملکرد او در مقایسه با دیگر سلبریتیهای حاضر در این میدان، قیاس فشنگ و گلوله توپ است! بدان معنا که وی در خرابکاری روند امدادرسانی در تمام مراحل: «بدبین کردن مردم نسبت به دستگاههای دولتی و مسؤول»، «حجم شوآف روی مبلغ واریزشده به حساب شخصیاش» و در نهایت «نحوه هزینهکرد پولهای واریزی مردم»، چند سر و گردن از دیگران بالاتر قرار گرفته است.
او در ابتدا معتقد بود دستگاههای مسؤول در توزیع کمکها بین شیعه و سنی تبعیض قائل میشوند و در پاسخگویی به نیازهای مردم، بسیار ناتوانند. بازنشر همین توهمات در فضای مجازی باعث شد بازار شایعات شاخدارتر هم داغ شود و جمعیت هلالاحمر بالاجبار در حساب کاربری خود اینگونه توئیت کند: «کمکهای بشردوستانه فارغ از دین، نژاد و ملیت امری پسندیده است اما محمولهای از سوی هلالاحمر به بوکمال سوریه ارسال نشده است!» زیباکلام پس از مراجعه به مناطق زلزلهزده و دیدن واقعیات اما حرفش را پس گرفت و عذرخواهی مفصلی از هلالاحمر کرد.
اینها اما باز هم باعث نشد وی به نادرستی اعلام شماره حساب خود برای واریز پول کمکهای مردمی به مردم زلزلهزده اقرار کند، یا حتی پول را در اختیار سازمان هلالاحمر قرار دهد!
او هنوز نیاز به شوآف داشت، لذا تا هماکنون 3 میلیارد و 400 میلیون تومان پول مردم را در حسابش نگه داشته و میگوید قصد دارد در اقدامی شیک و مجلسی، روستایی که خود آن را دهکده امید نامیده، در آنجا بسازد. زیباکلام اما حالا هم دقیقاً نمیداند با خودش چند ـ چند است، لذا همچون کودکی که از رویاهایش حرف بزند، ضمن اصرار بر اجرای این طرح میگوید: «برخی مسؤولان با توجه به مقدار پولی که جمع شده، پروژه را دستنیافتنی میدانند. یکی از استدلالهایشان آن است که من وسط کار میمانم و کار را نصفهونیمه رها میکنم و مصیبتش میافتد گردن مسؤولان!» با این حال او دوست دارد با پول مردم، یادگاری از خود به جا بگذارد هرچند برخی زلزلهزدگان در سرمای استخوانسوز این زمستان یخ بزنند!
حالا هم جناب زیباکلام ظاهراً در شوآف با پول مردم به «ماری آنتوانت» ملکه فرانسه اقتدا کرده که گفت: «اگر نان ندارند، بروند کیک بخورند!» بیتوجه به همه زجرهای امروز زلزلهزدگان و کمبود بودجه برای شکل دادن شوآف قشنگی چون «دهکده امید»، قصد دارد نقش ماندگاری از خود به جا بگذارد، لذا بیتوجه به آنکه مردم پولها را برای نیازهای فوری زلزلهزدگان به حساب او واریز کردهاند، میگوید: «اگر کانکس ندارند، در دهکده موهوم زیباکلام ساکن شوند!»