سفیر سابق مصر: خصومت (اعراب) با ایران معنا ندارد
سفیر سابق مصر پیوستن کشورهای عربی به اردوی غربیها به دلیل اختلافات مذهبی با ایران را تهدیدی برای امت اسلام خواند و گفت، همکاری کشورهای عربی با ایران جلوی نابودی منطقه به دست استعمار را خواهد گرفت.
«ابراهیم یسری»، سفیر سابق مصر در الجزایر در یادداشتی در روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» با عنوان «فرقهگرایی بازی خطرناکی که آینده عربستان را تهدید میکند»، خصومت با ایران را بی معنا خواند و گفتوگو را بهترین راه برای تحکیم وحدت جهان اسلام توصیف کرد.
در آغاز یادداشت آمده است: این بار باید از آنهایی که پیش از ما در مسیر آزادی و دموکراسی و حفظ منافع ملی گام برداشتند درس بگیریم. اینجا ما به رفتار انگلیس و راههایی که برای تحقق منافع خود بکار گرفت اشاره میکنیم و اینکه چگونه توانست ضمن حفظ جان سربازان و بودجههای مالی خود کشورها را تسلیم یا به اشغال خود درآورد به گونهای که از ورود به درگیری برای اشغال مستعمرههایش اجتناب کرد.
نویسنده افزود: برای نمونه انگلیس از طریق تاسیس شرکت هند شرقی و در پوشش تجارت، شبه قاره هند را اشغال کرد و ارتشی از هندیهای وابسته به خود را تشکیل داد و همین امور زمینه تسلط بر همه هند را برای انگلیسیها فراهم آورد، یعنی با بهکارگیری هندیها و سیاست پر کردن خلأها انگلیس به اهداف خود رسید.
این تحلیلگر مصری با اشاره به عقاید اهل تسنن و اختلاف آن با عقاید شیعه در خصوص به خلافت رسیدن خلفا و جانشینی پیامبر که از نظر اهل سنت این جانشینی انتصابی نیست و همچنین با اشاره به اختلاف دو مذهب درباره عصمت پیامبران یا «عدالت صحابه» نوشت که «در نسلهای متوالی… این اختلافات رشد پیدا کرده و تا به امروز صدها هزار نفر از بین اهل تسنن و شیعه قربانی گرفته است…».
نویسنده تاکید کرد: علمای زیادی برای تقریب مذاهب تلاش کردند. این کار را در ابتدا محمد عبده و جمال الدین (اسد آبادی) آغاز کردند که با تأسیس مجمع تقریب بین مذاهب نمود پیدا کرد و شمار زیادی از علمای اهل تسنن این رویکرد را تشویق کردند، نظیر محمد شلتوت و جامعة الازهر نیز فتواهای مشهوری، صحت بندگی پروردگار را با مذاهب شیعه اثناعشری، زیدی، اباضیه تایید کردند و الازهر هم شاخهای از کار خود را به شیعیان اختصاص داد و در آن گروه تقریب مذاهب تاسیس شد.
یسری اظهار داشت: در عصر حاضر رویارویی بین اهل تسنن و شیعیان کشمکش عقیدتی بین این دو مذهب که در جلب پیروان بیشتر نمود داشت به کشمکش سیاسی و درگیریهای مسلحانه کشیده شده است به گونهای که هر جماعتی به دنبال تحمیل سیطره مذهب خود بر دامنه وسیعتری است.
سفیر سابق مصر در ادامه بر چند نکته تاکید کرد و گفت: فرقهگرایی بازی خطرناکی است که مسلمانان را چند پاره و ضعیف کرده است و مذهب شیعی مذهبی اسلامی است و در الازهر هم شاخهای مختص آن بوده است.
وی افزود: خصومت با ایران معنا ندارد حتی اگر بر مبنای این منطق باشد که دشمن دشمن من دوست من است. نباید برای دشمنی با ایران به اردوی غربهایی بپویندیم که دشمن هویت عربی و اسلامی هستند.
یسری ایران را پس از پاکستان قویترین کشور اسلامی خواند و گفت: رهبری مصر و مسئولان این کشور شکست سیاسی و اجتماعی بزرگی متحمل شده است.
نویسنده اظهار داشت: باید بین اختلافات مذهبی و زیاده خواهیهای کشورها فرق قائل شد؛ برای مورد اول جایی در قرن حاضر نیست و برای دومی هم از طریق مذاکره و امتیازدهیهای متقابل راهحل هست.
سفیر سابق مصر تاکید کرد: اگر کشورهای عربی درهای همکاری با ایران را بگشایند شائبهها هم درباره تلاش ایران برای گسترش شیعه در منطقه رفع میشود.
وی افزود: عربستان کشوری قبیلهای است که به نظر نمیرسد در دنیای جدید دوامی داشته باشد، این کشور در معرض جدایی است و نباید دیگر نام خاندان حاکم را روی آن گذاشت چون پدیدهای بینظیر است که در دنیای ما جایی ندارد.
یسری گفت: باید جلوی نابودی ثروت مردم ما در خلیج (فارس) گرفته شود و دخالتهای سیاسی با مشوقهای میلیاردی هم باید پایان پذیرد.
نویسنده ادامه داد: در کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) باید اصول محکمی وضع شود که بر اساس آن بیت المال در دست مردم و نه شاهزادگان باشد.
وی اظهار داشت: عمان، کویت و قطر بیش از دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) به توسعه نزدیک هستند و مشکل در پول عربستان و امارات است که قدرت خرید در دنیای سیاسی را ایجاد کرده و کشورهای عربی را در بدهی نگاه داشته است.
وی افزود: عربستان نخستین کشور متحد و همکار آمریکاست و بنای این اتحاد را ملک عبدالعزیز با روزولت گذاشت و در عین حال عربستان همچنان نقش پیشگامانهای در مصر می بیند با وجود اینکه این کشور به پولهای کشورهای حاشیه خلیج (فارس) نیاز دارد.
نویسنده افزود: اسلام در غرب و نزد کشورهای طرفدار آن متهم به اشاعه تروریسم شده است و همین امر حکام عرب را برای توجیه سرکوبگریهای خود گستاخ کرده است، معامله قرن و مساله فلسطین و آنچه که سرنوشت مسجد الاقصی، کعبه، مدینه منوره و فلسفه اسلام و آموزههای آن را تهدید میکند، تغییر گفتمان دینی اسلامی را ضرورتی جدی کرده است به گونه ای که مفاهیم و اصول آن موازی با توسعه انسانی مصون بماند.