چرا رئیسجمهور به مناطق آسیبدیده سفر نمیکند یا دیر سفر میکند؟
امکان ندارد سفری استانی برای رئیسجمهور برنامهریزی شود که در آن موقع آن استان هوایی بسیار گرم یا هوایی بسیار سرد داشته باشد.
در روزهای اخیر حادثه دلخراش سیل در استانهای آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و کردستان، ضمن ایجاد خسارات شدید، متأسفانه منجر به درگذشت بیش از 40 تن از هموطنانمان شد.
در همان روز حادثه، حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، با صدور پیامی، ضمن ابراز همدردی با سیلزدگان و بازماندگان درگذشتگان سیل، به دستگاههای مربوط دستور دادند با حضور فوری در مناطق خسارتدیده، در کنار مردم آسیبدیده و داغدار باشند و به وضعیت آنها رسیدگی شود.
اما تقارن این حادثه با نامنویسی انتخابات ریاستجمهوری و اینکه هنوز رئیسجمهور محترم برای نامنویسی به وزارت کشور نرفته بودند و در حال برنامهریزی برای این کار بودند، دلیل بیتوجهی ایشان و دولت محترم به حادثه سیل و وضعیت نامناسب سیلزدگان عنوان شد.
اما هم ثبتنام انجام شد و هم تعدادی سفر تبلیغاتی ـ انتخاباتی از سوی رئیسجمهور محترم صورت گرفت و حتی پروژهای افتتاح شد که مدتها قبل افتتاح شده بود(!) تا «ناگهان» به افکار عمومی القا شود در این 4 سال چقدر کار انجام شده.
این موضوع همان طور که در فضای مجازی به شدت در حال تکرار است، موجب دلخوری شدید ـ و بحق ـ مردم سیلزده 4 استان کشور شده است و اگر نبود حرکت سرهنگها و سرعت عمل آنها برای رسیدگی به اوضاع آشفته و در هم ریخته سیلزدگان، چه بسا نارضایتی شدیدی از این موضوع ایجاد میشد که به راحتی قابل جبران نبود.
اما چرا رئیسجمهور محترم اینگونه عمل میکند؟ پاسخ بدین سؤال بسیار ساده است! کافی است نگاهی به لیست سفرهای استانی ایشان و زمان آنها و همین طور تعطیلات مختلف انداخته شود.
ایشان روزهای نخست عید نوروز هر سال را در کیش گذراندهاند؛ سپس معمولا برای افتتاح پروژهای یا دیدار مردمی(!) سری به 3 استان گیلان، مازندران و گلستان زدهاند. در تابستان حتما باید پروژهای را در لرستان، آذربایجان و سایر نقاطی که در این فصل هوایی دلپذیر دارند، افتتاح کنند و دیداری مردمی(!) داشته باشند. در پاییز و زمستان سفر به استانهایی که هوای مطبوعی دارند، هرگز از یاد رئیسجمهور محترم و تیم تشریفات ایشان نمیرود.
امکان ندارد سفری استانی برایشان برنامهریزی شود که در آن موقع آن استان هوایی بسیار گرم یا هوایی بسیار سرد داشته باشد. به استان همجوار که میروند، در یک قلم، هزینه مسواکشان دوسوم حداقل حقوق کارگران میشود.
با این مشی باید هم روزها از برف و بوران در زمستان 93 در مازندران بگذرد و هرگز ایشان در بین مردم آسیبدیده نروند! باید هم بعد از سالها که از پدیده گرد و غبار و تشدید مشکلات خوزستانیهای عزیز و درسپسداده در 8 سال دفاع مقدس میگذرد، وقتی میروند هم به جای رعایت آداب میهمانی، بگویند این عذاب الهی است. باید هم حدود یک هفته از سیل بگذرد و وقتی همه کارها توسط سرهنگهای مظلوم انجام شده، تازه بروند؛ آن هم در آستانه انتخابات و پس از دلگیری بسیار شدید حتی هواداران ایشان و برای خالی نبودن عریضه!