آفتهای شاهنامهپژوهی
یک استاد دانشگاه با برشمردن آفتهای شاهنامهپژوهی گفت: متاسفانه بسیاری از شاهنامهپژوهان ما دنیای وسیع شاهنامه را نمیشناسند و تسلط لازم را هم بر نظریات ادبی ندارند.
محمدرضا روزبه عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان در گفتوگو با ایسنا به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی، در رابطه با آسیبشناسی تحقیقات و پژوهشهای انجامشده درباره شاهنامه با بیان اینکه امروزه با انبوه مقالات و یادداشتهایی ذیل عنوان شاهنامهشناسی مواجه هستیم که تشخیص سره از ناسره آنها بسیار دشوار است، اظهار کرد: اولین آسیب و آفت کتابها و مقالات و نوشتههای پیرامون شاهنامهشناختی احاطه نداشتن نویسندگان بر شاهنامه است.
او اضافه کرد: اغلب این نویسندگان و پژوهشگران حتی یکبار هم بهطور کامل شاهنامه را نخواندهاند بلکه به شکل گزینشی، داستانی، حکایتی یا دورهای از شاهنامه را زمینه پژوهش خود قرار دادهاند. این پژوهشگران بدون توجه به کلیت شاهنامه دچار برداشتهای ناقص و نارسا میشوند.
روزبه تسلط نداشتن شاهنامهپژوهان بر زمینهها و لوازم شاهنامهشناسی را از دیگر آسیبها برشمرد و گفت: اغلب شاهنامهپژوهان درک وسیعی از مقوله اسطوره و اسطورهشناسی ندارند و این نکته بدیهی است که اثر حماسی، ژرفساخت اساطیری دارد.
این شاعر و پژوهشگر تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از دانشجویان داعیهدار شاهنامهپژوهی، دنیای وسیع شاهنامه را نمیشناسند و از طرفی هم بر نظریات ادبی تسلط لازم را ندارند؛ در نتیجه نظریات ادبی را به شکلی خام و نادرست، به متن شاهنامه تحمیل میکنند.
روزبه گفت: فقدان پشتوانههای علمی و تاویلهای مندرآوردی عرفانی و غیرعرفانی از شاهنامه از دیگر آفتها در این حوزه است.
او افزود: امروزه مُد شده داستانهای شاهنامه را مورد تاویلهای عرفانی و صوفیانه قرار میدهند بیآنکه بدانند جهان شاهنامه بیشتر جهان حماسه و خرد است و با جهان عرفان و آرا و آموزههای آن همخوانی دقیق ندارد
روزبه تعصب و شیفتگی غیرعلمی در برخورد با شاهنامه را دیگر آفت این حوزه برشمرد و بیان کرد: علیرغم اینکه یک محقق و پژوهشگر باید بیطرفی علمی و محققانه خود را حفظ کند اما بسیاری از محققان ما یا شیفتگی بیش از حد نسبت به شاهنامه دارند و یا مثل مستشرقان با نوعی نگاه یونانی سروقت شاهنامه میروند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: نوعی حُب و بغض نسبت به شاهنامه وجود دارد و این باعث میشود از شفافیت و دقت علمی بهدور بمانیم.
او همچنین خاطرنشان کرد: اغلب پژوهشهای دانشگاهی و غیردانشگاهی مبتنی بر نگرش توصیفی هستند و روح تحلیل و پژوهش اصیل در آنها وجود ندارد. پارهای تحقیقات نیز لبریزند از گزارههای عاطفی و احساسی و انشانویسی.
این شاعر و منتقد ادبی اذعان کرد: شیفتگی محقق و پژوهشگر باعث میشود نگاه نقادانه نسبت به متن نداشته باشد و همه چیز را یا سیاه سیاه و یا سفید سفید ببیند.
او گفت: لازم است نسبت به فردوسی، شاهنامه، حافظ و مولانا هم نگاه انتقادی داشت چرا که در غیر اینصورت آثار این شاعران در جایگاه متون قدسی قرار خواهند گرفت و راه نقد بر آنها بسته میشود .