محمدعلی پورمختار: از حضور احمدینژاد در بستنشینی تعجب کردم/مدارای نظام هم اندازه ای دارد
محمدعلی پورمختار، عضو کمیسیون قضایی مجلس معتقد است که از رفتار احمدینژاد در قضیه بست نشینی تعجب کرده است و توقع دارد در کنار قانون و مجری قانون بماند تا جایگاهش در عرصه سیاسی کشور حفظ شود.
عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس یادآور شد: «نظام در این حوزهها با افرادی که سیاسی هستند و جایگاهی داشتند مدارا میکند ولی این مداراکردن نیز تا اندازهای است. بعد از آن نظام در این حوزه اقداماتی انجام میدهد که نمونههایش در گذشته وجود داشت. برخورد با قائممقام وقت رهبری یکی از آن مواردی است که اینها نمیتوانند به او برسند یا برخوردی که با بنیصدر صورت گرفت.»
متن گفت و گو با او را در ادامه می خوانید:
وقتی تحولات اخیر حوزه سیاسی را رصد میکنیم، میبینیم هر روز کشور با تهدیدات خارجی از جانب قدرتهای جهانی و شیوخ متحجر منطقه مواجه است و در داخل نیز چالشها و مشکلات اقتصادی کم نیستند، در این وضعیت جامعه نیاز به آرامش و همگرایی و پرهیز از دوقطبیشدن دارد اما اقدامات و مواضع اخیر آقای احمدینژاد پالسهای مثبتی به این سمت نیست، او نهتنها طرافیانش را نصیحت نمیکند بلکه در حاشیهسازیها مشوق آنها نیز میشود. وقتی آقایان بقایی و جوانفکر بستنشینی کردند و شما این خبر را شنیدید چه ارزیابی و نگاهی درباره اقدام آنها داشتید؟
واقعا آنچه درباره شخص آقای احمدینژاد شنیدم که رفت و ملحق به آنها نیز شد، تعجبآور بود. ما حساب احمدینژاد را جدا از بقیه میدانیم. آنها بیشتر در این فضا برای نگه داشتن و مطرحکردن خودشان دستوپا میزنند تا به نوعی آقای احمدینژاد را همراه خودشان میکنند. بر این مبنا از حضور آقای احمدینژاد در جمع بستنشینان تعجب کردم و انتظار چنین کاری را از او نداشتم. میخواهم صراحتا بگویم برای این توقع نداشتم چون آقای احمدینژاد چهار سال رئیسجمهور کشور بود و امروز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. یعنی در جایگاه مهمی مثل مجمع تشخیص مصلحت امروز بهتر از امثال من مصالح نظام جمهوری اسلامی ایران و کشور را درک میکند، اگر هم با کسی یا با دستگاهی مشکل دارد، راهحلش این اقدام نیست که به نوعی با بعضی افراد همراهی کند چون وضعیت این افراد و پروندههایشان معلوم و روشن است. حالا مواردی نیز وجود دارد که بعدا میتوانم به آنها اشاره کنم. ما توقعمان از آقای احمدینژاد آن است که با لحاظ شرایط گذشته بهویژه دوران هشت سال ریاستجمهوری و وضعیت امروز کشور سنجیده عمل کند، به ویژه وقتی شاهدیم برخی سیاسیون برای آنکه کار خود را توجیه کنند به او حملات سنگینی میکنند تا خودشان زیرسوال نروند. پس بهتر و شایسته بود آقای احمدینژاد در این مورد تصمیم دیگری را اتخاذ و راه خود را از برخی دیگر جدا میکرد چون عدم مصلحتبینی و برخوردهای ناموجه آن برخی با نظام و کشور روشن و ثابت است. آنها وقتی این کارها را میکنند بیشتر برای مطرحکردن خودشان است که به شکل زمان قجر رفتند بست نشستند. حال آنکه راه اعتراض این نیست، امروز نظام دارای استحکام کافی و ساختارهای روشن است، اگر کسی واقعا به عملکرد قاضی در یک جایی اعتراضی دارد، میتواند به دادسرای انتظامی شکایت کند. آقایان روزی منتقد اقدامات آن آقایان در سال 88 بودند و میگفتند چرا از راههای قانونی ورود نکردند و به تشریفات متعارف قانونی پایبندی نشان ندادند اما امروز خودشان همین کار را میکنند. برای ما این اقدامات واقعا قابل قبول و پسندیده نیست. نظام هم بالاخره تکلیفی دارد و طبیعتا در جایی که نیاز باشد برخورد خودش را خواهد داشت. البته در اتفاقاتی هم که رخ داد، آقایان توقعشان این بود مردم بیایند، تجمع کنند، هواداری نشان دهند و تظاهرات راه بیندازند، به نوعی آنها را روی دستشان بگیرند که از این خبرها نشد و اتفاقی نیفتاد. امیدوارم این درسی برای بعضی آقایان باشد که از این روشها دست بردارند چون وقتش هم گذشته که بخواهند از این کارها انجام دهند.
به نظر شما هدف و استراتژی آقای احمدینژاد در حمایت از موضوع بستنشینی آقایان جوانفکر و بقایی چه بود، آیا آقای احمدینژاد قصد مطرحکردن خودش را داشت؟ ما شاهد بودیم اواسط سال گذشته آقای احمدینژاد از حضور در انتخابات نهی شد اما ششماه بعد شناسنامه به دست وارد وزارت کشور شد و برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد که به ردصلاحیت او انجامید، بعد همین آقایان بستنشین خواستند جنبش رای باطله را راه بیندازند که موفق نبودند، اخیرا هم که دیدیم آقای احمدینژاد برای خانواده لاریجانی خطونشان کشید. به نظر شما او به کجا میرود؟ هدفش از این تحرکات چیست؟
ممکن است اعتراضی به یک امری داشته باشد و حس کند که در آن موضوع مثلا نباید اتفاقی میافتاد ولی این رویکرد او ناموجه است و معتقدم واقعا بر مبنای شناختی که از او دارم نباید چنین میکرد. امروز دشمنان مینشینند و علیه ما طراحی میکنند، همین اتحادیه عرب اخیرا نشست داشت و برنامهها و توطئههای مشخصی را علیه ایران طراحی کرد که البته هیچوقت هم به بار نخواهد نشست اما از درون کشور نیز باید مراقب بود که به آنها خطدهی نشود، به این معنا که چنین مسائلی درون کشور وجود دارد و زمینه فلان حرکت هم ممکن است به وجود آید. ما واقعا اصرار داریم آقای احمدینژاد همچنان در مسیر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری بماند. رهبر معظم انقلاب اعتقاد دارند آقای احمدینژاد صاحب تجربه است و با حضورش در مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند به تصمیمگیریها کمک کند و مشاوری امین برای نظام باشد بنابراین امیدواریم آقای احمدینژاد در این حوزهها رفتار منطقیتری در پیش بگیرد. حالا این آقایانی که راه افتادند و اینور و آنور میروند و بست مینشینند و از این کارها میکنند اینها نهتنها جایی ندارند بلکه توقع داریم قوه قضائیه با اطلاعرسانی بیشتر مخصوصا باتوجه به واقعیتهایی که وجود دارد، شفافسازی کند تا مردم بیشتر و بیشتر آگاه شوند. البته اگر همین اطلاعات را به خود آقای احمدینژاد هم بدهند به نظر من آقای احمدینژاد شناخت بیشتری پیدا و مسیر خود را اصلاح میکند.
یعنی شما معتقدید حرکتهای آقایان بقایی و جوانفکر باعث نخواهد شد که قوه قضائیه نظر خودش را درباره پروندههای آنها تعدیل کند و نگاه دیگری به موضوع داشته باشد؟
وقتی پروندهای مستندات کافی دارد دلیلی برای تعدیل نظر نیست. باید این کار را خیلی محکم و سخت پیگیری کند و انجام دهد، معتقدم برای این افراد که پرونده مفتوح دارند و ادله مستند هم موجود است، قوه قضائیه بیشتر باید اطلاعرسانی کند.
آقای احمدینژاد زمان ریاستجمهوری میگفت «کابینه خط قرمز من است» و الان نشان داد که رفقایش یعنی آقایان مشایی، جوانفکر و بقایی خط قرمزهایش هستند. ضمن آنکه یادمان نمیرود همان اوایل که آقای بقایی برای بازپرسی فراخوانده شده بود، آقای احمدینژاد نامه شدیداللحنی نوشت. به نظر شما اگر در آینده نزدیک حکمی علیه آقای بقایی صادر شود، آقای احمدینژاد سکوت خواهد کرد؟
بالاخره توقع ما از آقای احمدینژاد قانونمداری است. این توقع بجایی محسوب میشود، امیدواریم او حتما و حتما در کنار قانون و مجری قانون باشد. از طرفی وقتی در جریان کموکیف موضوع پرونده این آقایان قرار گیرد، بهطور قطع و یقین توجیه خواهد شد.
بعضی میگویند آقای احمدینژاد دارد رفاقت را در حق چند نفری که اطرافش باقی ماندند، تمام میکند اما عدهای نیز معتقدند «خیر او دارد با نظام مرزبندی انجام میدهد»، به نظر شما کدام دیدگاه صحیحتر است؟
حالا شاید با نگاههای اینچنینی رفاقت بر مصالح کشور و اجرای قانون ترجیح داده شود اما این هم حدی دارد. رفاقت خوب است اما تا جایی که ارزشها و اعتقادات و قانون زیر پا گذاشته نشود. مردم هم قضاوتشان نسبت به همگان همین است که ببینند چقدر نسبت به ولایت و نسبت به قانون و ارزشها معتقد و پایبند هستند، اگر غیر این را شاهد باشند، آنها را کنار میزنند. البته نظام در این حوزهها با افرادی که سیاسی هستند و جایگاهی داشتند مدارا میکند ولی این مداراکردن نیز تا اندازهای است. بعد از آن نظام در این حوزه اقداماتی انجام میدهد که نمونههایش در گذشته وجود داشت. برخورد با قائممقام وقت رهبری یکی از آن مواردی است که اینها نمیتوانند به او برسند یا برخوردی که با بنیصدر صورت گرفت. نظام ثابت کرد براساس معنویت حاکم بر آن، ثابت و استوار و مورد عنایت خداوند و پشتیبانی مردم است. پس آقای احمدینژاد بهتر است در کنار خیل این جمعیتی که حامی و مشتاق حفظ و ادامه انقلاب هستند، قرار بگیرد، در این صورت به نظر من جایگاهش بیشتر دیده خواهد شد.
به نظر شما علت آنکه آقای احمدینژاد بین خود و آقای لاریجانی دوقطبی ایجاد کرد، چه بود؟ خودتان در مجلس نهم بودید روزی که آقای شیخالاسلامی، وزیر کار و امور اجتماعی استیضاح شد. آقای احمدینژاد در دفاع از وزیرش آن فیلم را از فاضل لاریجانی و مرتضوی نشان داد. چقدر آقای احمدینژاد توانست این را برای جامعه جا بیندازد و حرف امروز خودش را به آن قضایا مستند کند؟
رفتارهای افراد در یک خانواده به هیچوجه قابل تسری نیست اینکه برادری در خانواده لاریجانی به فرض خبط و خطایی میکند ربطی به خانواده ندارد، کمااینکه در زمان پیامبر، عموی پیامبر از این رفتارها داشت ولی رفتارهای او مورد توجه قرار نگرفت. اقدامات آقای احمدینژاد گرچه تا حدی ممکن است ذهن بعضی از مردم را که دید عمیق ندارد تحت تاثیر قرار دهد ولی به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ منطقی ما شاهد بودیم این امر مورد قبول قاطبه مردم واقع نشد بنابراین این روش نادرستی بود و طبیعتا اثر آنچنانی نداشت، بر همین مبنا معتقدم بهتر است سیاسیون ما مخصوصا کسانی که روزی در منصب عالی مثل ریاستجمهوری بودند با همان مشی و روش ریاستجمهوری حرکت و رفتارشان را تنظیم کنند، ضمن آنکه الگویی برای دیگران باشند تا خداینکرده اثر منفی بر اخلاق جامعه نگذارند.
به نظر شما هدف آقای احمدینژاد از خطاب قراردادن خانواده آقای لاریجانی چه بود، آیا فقط تضیعف قوه قضائیه و زیر سوالبردن عدالت دستگاه قضایی را دنبال میکرد یا واقعا میخواست یک تسویهحسابی با آقای علی لاریجانی انجام دهد؟
البته آقای احمدینژاد هیچوقت بیان نکرد، دلیل این برخوردها چیست، واقعا چه مستندی دارد؟ اگر طبیعتا دلیلی دارد، باید ارائه دهد. حداقل به مجلس ارائه دهد که نمایندگان بدانند که چه مسائلی است. من خودم خیلی نتوانستم این را درک کنم که دلیل رفتارهای آقای احمدینژاد چیست ولی بیشتر آن را متأثر از رویکرد سیاسی میدانم. بهطور طبیعی در عالم سیاست از این رخدادها شاهد بودیم و شاهد هستیم.
برخی میگویند آقای احمدینژاد این کارها را میکند تا نام خودش را در جامعه مطرح کند و یاد خودش را زنده نگه دارد، در مقابل برخی معتقدند در وضعیتی که کشور نیازمند آرامش است، برخی تحریکات روی او اثر گذاشته، به نظر شما کدام دیدگاه درست است؟
سیاسیون در یک مرحلهای مخصوصا بعد از کناررفتن از مسئولیت، شاید از وضعیتشان خیلی راضی نباشند و دوست داشته باشند همچنان در رسانهها مطرح شوند و در بین مردم باشند بنابراین دست به یکسری کارها بزنند یا یکسری حرفها را مطرح کنند که هر از چندگاهی نمونههایی از این رفتارها را از بعضی سیاسیون مشاهده میکنیم. حالا این را هم بیشتر باید در این چارچوب نگاه کرد و مساله خارجی و تاثیرپذیری از خارج را نباید در این قضیه خیلی دخیل بدانیم. گرچه ممکن است برخی افرادی که در کنار آقای احمدینژاد هستند در این حوزهها دارای سوابقی هستند و ملاقاتهایی با افراد خاص داشتند که خب آنها هم رصد شده و انشاءالله قوهقضائیه رسیدگی خواهد کرد.
در پایان قضیه بستنشینی اول این افراد در نامهای خواستند رهبری ورود کند اما فردایش اعلام کردند به این کار پایان میدهند فکر میکنید چه نتیجهای گرفتند؟ آیا آقای احمدینژاد که امروز در خلوت خودش است، فکر میکند پایگاه اجتماعیاش زنده شده است یا واقعا به این درک رسید که از پایگاه اجتماعی او چیزی باقی نمانده است؟
پایگاه اجتماعی آقای احمدینژاد را همین مردم فقیر، مستضعف، روستانشین، کشاورز و کارگر تشکیل میدادند همین اقشار آنچه از من میخواهند ولایتمداری است. آنها وقتی با من دیدار میکنند و میگویند «حق نداری رهبر را تنها بگذاری؟ باید از رهبری حمایت کنی». این خواسته قطعی آنهاست یعنی همه سختیها و کمبودها را تحمل میکنند اما نوبت به اینجا که برسد، دیگر تحمل نمیکنند. بنابراین حفظ پایگاه اجتماعی آقای احمدینژاد در گرو وفاداری و عمل به دستورات رهبری و همراهی با ولایت است. این در بعد از انقلاب ثابت شده کسانی که با ولایت زاویه گرفتند خودشان از صحنه محو شدند و این مساله به ضرر خودشان شد. در واقع تقاضای من از آقای احمدینژاد این است که در این حوزه بماند و صف خودش را از جریان انحرافی جدا کند، اگر از آنها جدا شود حتما و حتما به مصلحت خودش و کشور است. همچنین آینده سیاسیاش در این چارچوب محفوظ میماند.
آقای احمدینژاد چندی پیش ویدئویی را منتشر کرد و گفت «قوه قضائیه پروندهای برای آقایان بقایی، رحیمی، مشایی، عبدالرضا داوری، جوانفکر و برای خود من هم پرونده تشکیل داده است». به نوعی شاید برداشت او این باشد که اگر درباره اطرافیانش سکوت کند، فردا نوبت خودش است و شاید برای این دغدغه دارد، نظر شما چیست؟
احمدینژاد به این شکل فکر نمیکند. آقای احمدینژاد بیشتر داعیه دفاع و حمایت از نزدیکان خودش را دارد ولی دفاع و حمایت چشمبسته هم بالاخره کاملا امر غیرمنطقی و غیرموجهی است. ما اگر دفاعی از دوست و اطرافیان میکنیم، باید در چارچوب منطقی و قانونی باشد. اگر فرد جرمی مرتکب شده و تخلفی دارد، خب دفاع از او که معنی ندارد، اگر میخواهیم کمک کنیم، باید از راههای قانونی و حقوقیاش استفاده کنیم بنابراین در این حوزه من فکر نمیکنم مثلا اگر کسی از این نفراتی که برشمردید محکوم شود، در بین مردم محکومیت آقای احمدینژاد معنا شود. خیر چنین چیزی نیست کمااینکه در همین دولت با افراد نزدیک بعضی مسئولان دولتی برخورد شد شاید هم محکوم شوند ولی مردم حساب مسئولان را حتما از نزدیکان آنها جدا میکنند ولی خب شاید نگاه برخی مردم نیز آن باشد که نزدیکان مسئولان باید مثل خودشان باشند و هیچوقت خطایی نکنند که باعث ذهنیت شود. این توصیهای است که ائمه نیز داشتند و امام(ره) مطرح کرد. امام به قائممقام خود فرمود «شما از برخی افراد درون بیت خود جدا شوید تا محفوظ بمانید»، همین موضوع درباره آقای احمدینژاد عینیت دارد. چون باید محفوظ بماند منتها خب شرطش این است که خودش را از این آقایان جدا کند که در هر صورت امیدواریم
این اتفاق بیفتد.
بعضی تحلیل دارند که آقای احمدینژاد بدش نمیآید که به زندان برود یعنی یک نوع زندانرفتن را برای خودش موقعیت کسب پایگاه اپوزیسیونی بکند. آیا شما نیز این ارزیابی را دارید که آقای احمدینژاد عطش به زندانرفتن دارد؟
آقای احمدینژاد آدم غیرمشهوری نیست که با این کار بخواهد شهرت پیدا کند.
در واقع همان تغییر نگاهی که مردم نسبت به آقای هاشمی داشتند، روزی رای منفی عمومی نسبت به مرحوم هاشمی زیاد بود اما در یک دوره هشتساله وضعیت تغییر کرد، شاید احمدینژاد هم فکر میکند اگر به زندان برود عواطف و احساسات مردمی برانگیخته میشود و در ذهن افکار عمومی یک مظلومیتی برای او به وجود میآید، بهطوری که نظرات منفی اجتماعی درباره او به نظرات مثبت تبدیل میشود، به نظر شما این تصور درستی است؟
خیر، به چه بهایی چنین تصوری میتواند داشته باشد؟ زندانرفتن امروز از دو طریق ممکن است یا جرم عمومی اتفاق بیفتد مثل دزدی، اختلاس و کلاهبرداری، که این مساله فرد را نزد مردم منفورتر میکند. یا بهطور سیاسی باشد یعنی در مقابل نظام بایستد رفتارهای مجرمانه سیاسی انجام دهد که مشمول قانون جرائم سیاسی میشود. این نیز یعنی ایستادن مقابل نظام است؛ پس در هر دو صورت این رفتار محکوم است و نهتنها موجب کسب وجهه یا بازگرداندن وجهه نمیشود بلکه منفورتر هم میشود و مردم در مواجهه و مطالبهگری از این افراد مصّرتر میشوند که چرا رفتاری همچون مخالفان نظام انجام میدهند. طبیعی است که این دیدگاه را هیچوقت آقای احمدینژاد نمیتواند داشته باشد و ندارد که از این طریق بخواهد خودش را در جامعه حفظ کند.
منبع:هفته نامه مثلث