ذبح ۱۳۵ میلیارد دلار بهپای دلالان گازی
با وجود اینکه وزیر نفت برای فروش گاز ایران از هر توجیهی بهره میبرد تا ارزانفروشی گاز را به یک شرکت نروژی و نماینده سابق اصلاحطلب، یک اقدام کارشناسی معرفی کند، بررسیهای کارشناسی نشان میدهد چنین ادعایی از پایه غلط است.
چند هفته پیش قرارداد فروش گاز به یک شرکت ایرانی – نروژی جنجالساز شد، قراردادی که همان «کرسنت۲» است و وزیر نفت در پاسخ به انتقادات بهگونهای اظهارنظر کرد که گویا اگر گاز ایران به این شرکت نروژی فروخته نشود باید روی مشعلها بسوزد. نکته قابل تأمل در این قرارداد، نقشآفرینی یکی از چهرههای کرسنتی است که در قرارداد فروش گاز به شرکت کرسنت یکی از مهرههای اصلی دلالان بوده است.
فارغ از این حاشیه، باید درنظر داشت که گاز طبیعی کاربردهای فراوانی در صنایع کشور دارد، یکی از مهمترین این موارد، تزریق گاز به میادین نفتی است. با توجه به اینکه تزریق گاز موجب عدم کاهش تولید نفت از میادین و در مرحله بعد افزایش تولید است اما وزارت نفت در دوره فعلی هیچگاه این مهم را در دستور کار قرار نداده با وجود آنکه تأکید بسیاری به افزایش ضریب بازیافت دارد.
یک ادعا و فراموشی آن
روزی که از قراردادهای جدید نفتی رونمایی شد و انتقادات بسیاری را برانگیخت، وزیر نفت و سایر مدیران نفتی در دفاع از این مدل قراردادی، روی افزایش ضریب بازیافت مخازن نفتی تأکید کردند و گفتند: با اجرای این قراردادها، شرکتهای خارجی تکنولوژیهای جدیدی به ایران میآورند که موجب افزایش ضریب بازیافت از مخازن میشود. مثلاً اگر ضریب بازیافت میدانی ۷درصد باشد با ورود این تکنولوژیهای جدید این رقم به ۱۵درصد میرسد که موجب افزایش تولید نفت و درآمدهای نفتی کشور خواهد شد.
به گزارش مشرق، وزارت نفت تنها راه افزایش تولید نفت از میادین را ورود تکنولوژیهای روز جهان میداند، وقتی درباره تزریق گاز و عدم تحقق برنامهها مورد سؤال قرار میگیرد به هر ریسمانی چنگ میزند تا پاسخی ندهد، زیرا بهخوبی میداند هیچ پاسخ کارشناسی برای آن یافت نمیشود. البته در اوایل مطرحشدن این انتقادات گفته شد، گاز مازاد نداریم ولی امروز که تولید گاز ایران در پارس جنوبی دو برابر شده است، قرار است به میزان کل تولید گاز یک میلیارد متر مکعب در روز برسد، چنین توجیهی دیگر پذیرفته شده نیست.
وزیر نفت هم بهطور کلی اولویت تزریق گاز را به فراموشی سپرده است و حتی در ارائه سخنرانیهای خود اشارهای به آن نمیکند تا با این فراموشی به دو هدف دست یابد؛ اول آنکه بهدنبال تزریق گاز نرفته و منابع ایران را با قیمتی نازل صادر کند و دیگری آنکه با چنین توجیهی، راه را برای اجراییکردن قراردادهای گرانقیمت با شرکتهای خارجی باز کند.
نقش تزریق گاز در افزایش ضریب بازیافت
شرکتهای معتبر جهانی با مطالعه طیف وسیعی از روشهای ازدیاد برداشت، روش تزریق گازهای هیدروکربوری را جهت حفظ یا افزایش فشار ستون نفت در مخازن کربنات ایران، مطمئنترین، اقتصادیترین و پربازدهترین روش ازدیاد برداشت دانستهاند. تقریباً کل گاز تزریقی به مخازن، در زمان مورد نیاز قابل استحصال است و برخلاف دیگر روشهای سیال تزریقی یک هزینهکرد بهشمار نمیرود، بلکه مخازن نفتی همانند مخازن ذخیره گاز نیز عمل میکند، بنابراین به لحاظ اقتصادی تزریق گازهای هیدروکربوری برای کشور و نسلهای آتی بسیار مهم است.
برخی برآوردها نشان میدهد به ازای هر سرمایهگذاری یک دلاری برای تزریق گاز به مخازن هیدروکربوری، حدود ۴۰ دلار سود از جهات دیگر حاصل میشود که همسویی راهبرد تزریق گاز به مخازن نفتی با حفظ منافع ملی را نشان میدهد، بنابراین تا وقتی که اهمیت و حجم گاز مورد نیاز برای تزریق در مخازن نفتی و برداشت صیانتی از این مخازن مشخص نشود، سیاست تشویق صادرات گاز با منافع ملی همسو نخواهد بود. صادرات گاز ارزان، کشورهای مقصد را از صدور گاز صنعتی ارتقا میدهد در حالی که این ظرفیت برای پیشرفت کشور را از دست دادهایم.
چند عدد برای اطلاع
همانطور که گفته شد، وزیر نفت علاقهای به تزریق گاز ندارد و توجهش بر صادرات گاز متمرکز است، آن هم از تنوع ارزانفروشی. در سال ۹۴با وجود آنکه براساس برنامه تولید شرکت ملی نفت ایران جهت حفظ تولید، باید روزانه بیش از ۱۳۰میلیون مترمکعب گاز به میدانهای قدیمی کشور تزریق میشد، ولی گزارشات نشان میدهد میزان تزریق افزایش محسوسی نسبت به سال ۹۳ نداشته است؛ برخی مطالعات نشان میدهد باید تزریق روزانه تا بیش از ۴۵۰میلیون مترمکعب گاز در مخازن نفتی ایران که در نیمه دوم عمر خود قرار دارند، صورت بگیرد.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، میزان تزریق گاز از حدود ۱۶۰میلیون مترمکعب در روز فقط ۸۰میلیون مترمکعب آن محقق شده این بدان معناست که این برنامه تنها ۵۰درصد محقق شده است. در حالی که کشورهای نفتی جهان از ذخایر گازی قابل توجهی برخوردار نیستند، با واردات گاز از کشورهای همسایه خود، آن را به میادین نفتی خود تزریق میکنند ولی در ایران، وزیر نفت ارزانفروشی نفت را به افزایش درآمدهای کشور ترجیح میدهد. به بیان سادهتر، وزارت نفت قصد خدمترسانی به شرکتهای خارجی را بر همه چیز ارجح میداند؛ هم گاز ایران را به آنها هدیه میکند، هم تزریق را فراموش میکند و به این مهم سهمی اختصاص نمیدهد تا برای افزایش ضریب بازیافت مخازن که تأکید خاصی بر آن دارد، شرکتهای خارجی را به ایران کشانده و بابت کاری که هزینه چندانی برای کشور ندارد، میلیاردها دلار به آنها هدیه کند.
جالب است بدانید در صورت ادامه روند کنونی کمبود تزریق گاز برآورد میشود، ۳/۲ الی ۷/۲ میلیارد بشکه نفت خام دیگر قابل استحصال نخواهد بود، ۱۱۵ الی ۱۳۵میلیارد دلار ثروت از دسترس خارج میشود. به گفته کارشناسان در صورت تأمین گاز برنامه شده، ضریب بازیافت مخازن حداقل ۱۰درصد افزایش مییابد ولی وزارت نفت بدون توجه به تعهد برنامهای خود، سهم تزریق گاز را افزایش نداده و در ازای آن ارزانفروشی گاز به کرسنتیها را در دستور کار قرار داده است.
دلسوزی برای منافع ملی کشور به سخنرانی و بغض کردن وابسته نیست، کسانی به فکر منافع ملی هستند که در راستای تأمین سود حداکثری کشور از همه ظرفیتهای داخلی بهره میبرند و نه آنکه با تمسک به شعارهای جذاب، بر خلاف چیزی که ادعا میکنند قدم بر میدارند. البته چنین روندی در وزارت نفت نهادینه شده است بهطوری که در بحث خودکفایی در تولید بنزین، پس از ۴ سال و نیم هنوز یک فاز از سه فاز پالایشگاه ستاره خلیج فارس راه اندازی نشده است!