مسعود بارزانی به دنبال پس گرفتن قدرت از دست رفته اش
یک کارشناس مسائل منطقه ای فضای جدید بحران کردی، سفرهای العبادی و همچنین شکل گیری رقابت منطقه ای ایران و عربستان در سایه این تحولات را بررسی کرده است.
عراق و مواجه آن با بحران اقلیم کردستان از روزهای اولیه بحران دور شده است و روابط اربیل- بغداد متغیرهای جدیدی را تجربه می کند. بارزانی پس از واگذاری اختیارات خود فضای پر ابهامی را برای اقلیم پیش آورده است. هر چند دو طرف، مذاکره مسالمت آمیز را بهترین روش برای رسیدن به شرایط ثبات می دانند اما عراق پایبندی اقلیم به عدم جدایی را پیش شرط رسیدن به این موضوع می داند. روزهای آینده و نوع بازی اقلیم می تواند این روند را بیشتر آشکار کند.
نامه نیوز در این باره با محمد علی هژبری کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گویی کرده است که از نظر می گذرانید.
ارزیابی شما از روند تحولات اخیر عراق و بحران اقلیم کردستان چیست؟ مجموعه این تحولات به شکلی است که عراق امیدوار به رسیدن به ثبات باشد؟
رفراندوم استقلال کردستان عراق، علی رغم مخالفت کشورهای مختلف منطقه، همسایگان و حتی بازیگران فرامنطقه ای و کشورهای اروپایی، با اصرار و لجاجت بارزانی در ۲۵ سپتامبر(سوم مهر) برگزار شد و این درحالی بود که شکاف عمده ای در بین احزاب و گروه های کردی وجود داشت. با توجه به اتمام ریاست بارزانی بر اقلیم و دو بار تمدید دو ساله آن، تعطیلی دوساله پارلمان کردستان، اختلاف در مورد پول فروش نفت کرکوک و اختلاف دیرینه بین دو حزب قدیمی کردستان عراق، همگی سایه سنگینی بر روی اتحاد اقلیم بود.
تئوری مهمی در روابط بین الملل وجود دارد و آن اینکه، ” استفاده از قدرت، به معنای ریزش قدرت است.” بارزانی تا زمانی که رفراندوم را برگزار نکرده بود، دارای قدرت بود. چرا که میتوانست از ” تهدید به رفراندوم” برای افزایش مقدورات و قدرت اقلیم و کاهش محذورات و نداشته های کردستان استفاده کند.همچنانکه دیدیم، فرصتهای زیادی به او رو کرد.
مذاکرات علنی و غیر علنی بغداد و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای با اقلیم، برای جلب رضایتشان مبنی بر لغو همه پرسی و حضور دیپلماتهای کارکشته در اربیل در روزهای منتهی به ۲۵ سپتامبر، نشان از این داشت که بارزانی قدرت چانه زنی و فشار بر بغداد را دارد. اما بارزانی به تمام وعده ها و امتیازات پشت کرده و در روز موعود، همه پرسی استقلال را در اقلیم و حتی مناطق مورد مناقشه برگزار کرد. لذا استفاده از قدرت باعث ریزش قدرتِ چانه زنی بارزانی شد. در این زمان، دیگر خبری از امتیازات نبود. بلکه تهدیداتِ بغداد، تهران و انکارا روی خود را به بارزانی نشان داد.
در این مرحله دولت مرکزی عراق شکل دیگری برای فشار بر اقلیم در پیش گرفتند؟
دولت مرکزی نه تنها خواستار لغو نتایج همه پرسی شد، بلکه از اربیل خواست که مناطق مورد مناقشه را که بعد از ۲۰۱۴ و پس از شکست داعش، بر آن مسلط شده است، به دولت مرکزی تحویل دهد. در این رابطه کرکوک بیش از سایر مناطق، حیاتی و کلیدی بود. دستور دولت مرکزی مبنی بر عقب نشینی نیروهای پیشمرگ از کرکوک و سپردن چاه های نفت به دولت مرکزی، مورد توجه بارزانی قرار نگرفت. لذا درگیریهای شدیدی در شهرهای مختلف صورت گرفت. در این بین، شهرهای خانقین،کرکوک بدون مقاومتی به دست دولت مرکزی افتاد.چرا که گروهی از نیروهای پیشمرگ که تحت فرمان بافل طالبانی بودند، عقب نشینی کردند. موضوعی که به ” خیانت کردی و پیشمرگان” معروف شد. البته پیشمرگان بارزانی هم در سنجار، عقب نشینی کرده بودند. در این راستا حمایت تهران از نیروهای پیشمرگ و حتی حضور سردار سلیمانی در سلیمانیه، مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.
یعنی این فضا باعث شد اختلافات احزاب کردی بیش از گذشته خود را بروز دهد؟
بافل طالبانی مدارکی نشان میداد که حاکی از این بود که ۳۸ عضو از ۵۰ عضو دفترسیاسی اتحادیه میهنی، حمایت خود را از عقب نشینی پیشمرگه ها از کرکوک اعلام کرده اند.
در این بین، هر دو طرف(چه حزب دموکرات و چه احزاب مخالف مانند گوران، اتحاد میهنی، ائتلاف برای دموکراسی و عدالت به رهبری برهم صالح و حزب اتحاد اسلامی) یکدیگر را به خیانت متهم کردند. عمده این انتقادات از سوی احزاب مخالف در اقلیم کردستان بود. به زعم این احزاب، اصرار بارزانی مبنی بر برگزاری همهپرسی جدایی و رد هرگونه میانجیگریهای داخلی و خارجی و نادیده گرفتن هشدارهای مراکز قدرت در منطقه و جهان، منجر به وقوع بحران در منطقه کردستان شده است. در این راستا، نه تنها کردستان، حاکمیت خود بر چاه های نفتی و فرودگاه های مهم از دست داد، بلکه سخن از مرزهای ۲۰۰۳ یعنی مرزهای بعد از سقوط رژیم بعث صدام میشود.
این اختلافات بر موضوع کناره گیری بارزانی تاثیر داشت؟
سه حزبِ جماعت اسلامی، ائتلاف برای دموکراسی و عدالت و حزب تغییر،۲۴ اکتبر(دوم ابان)در بیانیه ی مشترکی، خواستارِ انحلال حکومت اقلیم به ریاست بارزانی و اعطای اختیارات آن بر اساس قانون به مؤسسات مربوطه شدند.
محورهای اصلی بیانیه بدین شرح بود: اول؛ رئیس اقلیم کردستان و معاون او، همچنین شورای عالی سیاسی کردستان عراق، هیچ مشروعیتی ندارند و باید دست از کار بکشند. دوم؛ قانون ریاست اقلیم فسخ شده و شورای ریاست اقلیم منحل شود.سوم؛ کابینه هشتم اقلیم کردستان منحل شده و حکومت نجات میهنی برای گفتگو با دولت فدرال عراق وارد گفتگو شود. چهارم؛ از دولت فدرال عراق میخواهیم تا حملات به مناطق کردنشین را متوقف کرده و کمیته تحقیق برای بررسی وضعیت آسیب دیدگان مناطق مختلف ایجاد کند. پنجم؛ گفتگوها میان اقلیم کردستان و دولت عراق بر اساس حفظ کیان اقلیم کردستان و قانون اساسی شروع شود.
بعد از اینکه، بارزانی مطمئن شد که دیگر جایگاه مشروعی در اقلیم ندارد، استعفای خود را به پارلمان کردستان عراق، تقدیم کرد. تا هم خود را دموکرات نشان داده و تصمیم خود را بر پایه دموکراسی نشان دهد و هم اینکه تصمیم به استعفا را تصمیم مستقلانه و خارج از فشارِ بیرونی، توصیف کند.
این موضوع تا چه حدی بر موضوع همه پرسی و آینده آن تاثیر می گذارد؟
بارزانی سعی دارد، با طرح این عنوان که ” پیشمرگه ام “، مشروعیت از دست رفته خود را در لباسی دیگر، بازیابی کند. بارزانی در استعفای خود عنوان کرد که ریاست اقلیم باید در قوای دیگر تقسیم شود. با حذف ریاست اقلیم و پارلمانی شدن حکومت و تقویت نخست وزیر، شاهد ادامه سیاستهای بارزانی در قامتِ نیچروان بارزانی برادرزاده مسعود بارزانی خواهیم بود. از طرفی اکثریت پارلمان کردستان هم در حال حاضر متعلق به حزب دموکرات است که هر دو به معنای افزایش قدرت حزبِ مسعودِ بارزانی است.
مذاکرات بغداد با اربیل در دوره فعلی، در مورد توزیع قدرت، مدیریت مرزها، فرودگاه ها و مناطق استراتژیک، چاه های نفتی و بودجه و حقوق کارکنان، خود را در انتخابات اتی عراق و رقابت نوری المالکی و حیدرالعبادی هم نشان خواهد داد. بخشی از تحرکات عبادی در سفر به کشورهای عربی منطقه، برای پیروزی در انتخابات ۲۰۱۸ عراق است. اما تحولات بسیار مهم دیگری در عراق در جریان است.
روند بازپس گیری کرکوک بدست دولت مرکزی عراق باعث شد فضای جدیدی در بحران کردی پیش بیاید. نقش ایران در این موضوع چگونه ارزیابی می شود؟ آیا این روند باعث پیش رفتن شرایط به شکل مناسبی بود؟
بنده تحولات منطقه را در یک قالب میبینم. سطح تحلیل کلان و منطقه ای را برای ارزیابی شرایط ایران در این پازل پُراشوب، مناسب میدانم. اول اینکه بعد از تسلط دولت مرکزی بر کرکوک و به تبع ان، قرائتِ نامه ی استعفای بارزانی در پارلمان کردستان و اشوبهای متاثر از ان، شاهد افزایش حساسیتهای ریاض و واشنگتن به بازیگری ایران در عراق هستیم. بی شک فعالیتهای ایران و فرمانبرداری حشدالشعبی از فرماندهان ایرانی خاصه سردار سلیمانی قابل کتمان نیست. در این قضیه سردار سلیمانی توانست، حمایت سلیمانیه و گروه بافل طالبانی و پیشمرگه ها را برای عقب نشینی از مناطق مورد مناقشه، بدون خونریزی، جلب کند. از طرفی توصیه عراق به دو اداره ای شدن اقلیم و بازگشت به مرزهای ۲۰۰۳ و حتی قبل از آن، در افزایش حساسیت واشنگتن تاثیر داشت. بی شک این انتقادات به دشمنان خارجی مانند امریکا و عربستان، محدود نخواهد بود.
همچنانکه شهادت مظلومانه ۸ نفر از مرزبانان و سربازان غیور کشورمان در منطقه چالدران، توسط گروه تروریستی پ ک ک را باید در راستای انتقام انان از شکست خفت بار در تجزیه عراق و عقب نشینی از مناطق بسیار حساس، ارزیابی کرد. همچنانکه در این روزها، شاهد افزایش فعالیتهای ایذایی انان در مناطق مرزی شمالغرب کشور بوده ایم.
پس تحرکات العبادی و سفرهای او به کشورهای مختلف بر جلب بازیگران مهم منطقه ای و بین المللی در مورد تمامیت ارضی عراق تاثیر داشت؟ ارزیابی شما از این سفرها چگونه بود؟ سفر تیلرسون به منطقه هم در این برهه اتفاق افتاد.
سفر تیلرسون وزیر امور خارجه امریکا و همچنین سفر حیدرالعبادی نخست وزیر عراق به ریاض هم هر چند با انگیزه های مختلف صورت گرفت، اما متاثر از تحولات کردستان و شکست داعش بود. اما اگر بگوییم که این دو سفر با انگیزه متفاوت، اما در بیانیه، به نتیجه ای مشترک منجر شد، سخنی به گزاف نگفته ایم.
تیلرسون در ریاض، بر حشدالشعبی دست گذاشت. العبادی نیز، بعد از بازگشت از ریاض، عنوان کرد که حشدالشعبی تحت نظر و سلطه نیروهای مسلح عراق باید باشد. لذا از دولت مرکزی باید دستور بگیرد نه کشور دیگر!
العبادی همچنین بر تسلط یک کشور بر عراق انتقاد کرد و اذعان کرد که در دوره بازسازی، با کشورهای مختلف همکاری خواهیم داشت.
امریکا و عربستان از تقویت حشدالشعبی و تبدیل ان به یک بازوی نظامی-سیاسی در عراق(همانند حزب الله در لبنان) نگران هستند. چیزی که این نگرانیها را دامن زده است، اعلام کاندیداتوری هادی العامری فرمانده حشدالشعبی برای انتخابات اینده است که اگر این امر اتفاق بیفتد، شاهد سید حسن نصرالله های دیگر در عراق خواهیم بود.
قطعنامه ها و بیانیه های واشنگتن در تحریم سپاه نیز در همین راستا باید ارزیابی شود. در واقع همه اینها، قطعات یک پازل به نام ” اختلال در بازیگری ایران در منطقه ” است.
برخی هم سفر العبادی به عربستان در راستای تلاش برای دوری آن از ایران تحلیل می کنند؟
با توجه به انتخابات سراسری عراق و تعیین و تکلیف ریاست یا چارچوبهای قدرت در اقلیم، باید منتظر تحرکات ریاض باشیم. عربستان خود را برای دوره پساداعش و بازسازی عراق، اماده میکند.
اختلافات پیش امده در بین جناحها و احزاب شیعی، مانند خروج حکیم از مجلس اعلای اسلامی، اختلاف و رقابت بین نوری المالکی و العبادی برای انتخابات اتی، تحرکات گروه مقتدی صدر و نزدیکی ان به ریاض، فقدان چارچوبهای دقیق حزبی در این کشور، فشار امریکا و عربستان برای جلب رضایت عراق مبنی بر کاهش قدرت ایران در این کشور، همگی تلاشهایی است که برای کاهش قدرت تهران و افزایش نفوذ ریاض در اینده عراق، صورت میگیرد.
همچنانکه در سمت دیگر این پازل، تحرکات تهران و ریاض را شاهد هستیم. به دنبال سفر دکتر علی اکبر ولایتی مشاور ارشد رهبری به لبنان، شاهد سفر سعد حریری نخست وزیر لبنان به ریاض بودیم.حریری در انجا، ضمن محکومیت فعالیتهای ایران و حزب الله در لبنان، ایران را به تنش زایی در کشورش متهم کرد.
به همین جهت، دشمن اصلی لبنان، نتانیاهو استعفای نخستوزیر حریری را، ” ندای بیدارباشی برای جامعه بینالملل برای توقف تجاوزگری ایران در منطقه” خواند.
همانطور که گفته شد، رقابت ایران و عربستان در دوره بن سلمان، در قالبی جدید، به اوج رسیده است. مناطق تحت نفوذ شامل عراق، سوریه، لبنان، یمن، صحنه رقابت و درگیری دو کشور است.
از همین رو، شیخ نبیل قاووق عضو شورای مرکزی حزب الله گفت: دولت عربستان در پی ایجاد آشوب در لبنان و در صدد تغییر نقش مقاومت در لبنان است.