وقتی مرگ گربه هانیه توسلی مهم می شود!
هانیه توسلی برای مرگ گربه خود در اینستاگرام پستی به اشتراک گذاشت.
هانیه توسلی بازیگر کشور در مطلبی که در صفحه شخصی خود گذاشت از مرگ گربه خود خبر داد و نوشت: بخواب تنها دلخوشيم! ديگه هيچی از خدا نمیخوام! ديگه تموم شدم، فقط منتظرم بيام پيشت.
خبر مرگ گربه ی هانیه توسلی و اساسا مرگ حیوان خانگی یک آدم معروف، شاید یک دهه پیش در تصور عمومی نمی گنجید! اما حالا در دنیای نور،پاساژ، لمینت و انواع و اقسام ساکشن ها، اتفاقا مرگ یک گربه هم می تواند بحران خبری ایجاد کند. بحران خبری از این جهت که تیتر یک می شود. مردم نسبت به آن سمپات هستند. در همان ساعات یک اتوبوس در عراق واژگون شد و چند نفر از اعضای عرفان حلقه دستگیر شدند. در آن ساعات خیلی اتفاقات استراتژیک تری افتاد، اما گربه ی هانیه توسلی مهم تر بود.
نه! گمان نکنید از این قیاس ها می خواهیم به سرکوب و تحقیر جماعت برسیم، نه اتفاقا همین هم چراغی است که می تواند راه را روشن کند. اگر که به واکنش های هجو آمیز توئیتری محدود نماند.
به عبارت دیگر این خاصیت رسانه است که هر چه مردم طلب کنند را بزرگ و پررنگ کند. رسانه به درآمد وابسته است و درآمد یک رسانه از دیده شدن می آید، پس رسانه های برای دیده شدن ناگزیرند. این جای کار را رسانه مطابق قاعده ی بقا عمل کرده. حرجی نیست و مردم هم در دنیای سریع تر امروز محتوای کوچک تر و راحت تر می خواهند، چیزی که کمی حس کنجکاوی و امیال زرد آن هایی که خسته هستند را هم تامین کند. مردم قرن بیست و یک دیگر سودای تغییر ندارند و همین که «خوش بگذرد» کافیست! پس به مردم هم حرجی نیست.
اینجا حلقه ی واسطی باید باشد که مرگ گربه ی یک سلبریتی را پیوند بزند به مسائلی عمیق تر؛ به این که شهرت لزوما کنجکاو برانگیز نیست و گاه یک قاتل زنجیره ای هم شهرت دارد و البته که ارزش گذاری هر فرد متاثر از مولفه های متفاوت و گوناگونی است که شهرت نمی تواند به تنهایی یک ارزش قلمداد شود. مقصود این که هانیه توسلی اگر بازیگر موفق و مشهوری است و دلیلی ندارد در دیگر حوزه های زندگی اش یک الگو یا پیشقراول باشد. او می تواند با معمولی ترین احساسات و متنقاض ترین واژه ها به استقبال مرگ گربه اش برود، و این نباید هیچ الگویی برای دیگران ایجاد کند، آن چه که طبقه ی غالب و صاحب رسانه به دیگر طبقات تجویز می کند، لزوما چیز درستی نیست. برداشت توده ها و چپ ها را از این چند خط نگیرید، کما این که خیلی اوقات طبقات بالادست عامل تعالی دیگران بوده اند.
خلاصه این که دشواری ما همین جاست که حالا هانیه توسلی قضاوت می شود. عده ای از پس مواضع ریز و درشت قبلی اش به فکر انتقام می افتند. مثل ماجرای پُست علی کریمی که از کوروش گفته بود و اصولگراها گافی گرفتند و از خجالتش درآمدند! هر کنشی از هر سلبریتی چون بعد تبلیغاتی دارد فرصتی برای فرهنگ سازی است نه انتقام گیری! اما دریغ که توسط رسانه ها سیاسی می شود و توسط مردم هجو. غافل از ان که خوب و بد هر اتفاق و پدیده ای را می شود با کمی فاصله گیری و با کمی سکون دریافت کرد. احکام سریع و قطعی در مورد هر اتفاقی و هر آدمی چیزی برایمان نمی آورد.