چگونگی برخورد با آزار جنسی کودکان در مدرسه
تعرض سرایدار یک دبستان به یک دانشآموز دختر 12 ساله (پایه ششم) در روستای اسلامآباد ارومیه، بحث آزار جنسی دانشآموزان را در مدارس، بار دیگر در سطح افکار عمومی مطرح کرد. واکنش غیرقابلقبول تعدادی از معترضان و تخریب اموال عمومی و خصوصی نباید ذهن ما را از اصل موضوع، یعنی آزار جنسی کودکان، منحرف کند.
نگاهی به اظهارات مقامات استان نشان میدهد که درک یکسانی از موضوع کودکآزاری جنسی در میان مسئولان وجود ندارد. مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان غربی در توضیح خبر گفت:«طبق اظهارات این کودک، سرایدار مدرسه او را در آغوش گرفته و اقدام به اذیت و آزار کرده است.» معاون سیاسی-امنیتی استاندار آذربایجان غربی گفته است:«…هیچ تجاوزی صورت نگرفته است… سرایدار مدرسه بداخلاقی کرده ولی آزار جنسی صورت نگرفته است.»
برخی رسانهها هم نوشتهاند که سرایدار به نحو «نامتعارفی» دانشآموز را در آغوش گرفته است. حسین بزرگیزاده، بازرس ویژه آموزش و پرورش که به منطقه اعزام شده است، به ابعاد سیاسی و قومی مساله پرداخته و به گزارش سایت وزارت آموزش و پرورش گفته است:«این موضوع به دلیل مسائل اقلیمی صورت گرفته است.
اسلامآباد ارومیه هم کردنشین و هم سنینشین دارد لذا این افراد به دنبال ایجاد موضوعی بودند که خوشبختانه با همکاری آموزش و پرورش، نیروی انتظامی و سپاه کنترل شد و دامنه این موضوع پراکنده نشد.» در این قضیه، آموزش و پرورش باید حواشی و تبعات سیاسی و امنیتی را از اصل موضوع تفکیک کند. بررسی جنبههای سیاسی، قومی، امنیتی موضوع به عهده دستگاههای امنیتی و قضایی است. بازرس ویژه وزیر آموزش و پرورش نباید در این موضوعات وارد میشد.
مساله این است که نقاط کور و سیاهچالههای اداره مدارس که زمینه را برای افراد بیمار یا منحرف فراهم میکند، شناسایی کنیم و روزنهها را ببندیم. اذیت و آزار کودکان در مدارس مساله جدیدی نیست و اصل مساله ربطی به زبان و مذهب و منطقه ندارد. سال 93 فاش شد که ناظم یک دبستان پسرانه در شهرک دانشگاه جاده مخصوص کرج منطقه 9 تهران به شش پسر بچه هشت تا 11 ساله تجاوز کرده است.
سال 95 روزنامههای محلی استان زنجان از تجاوز معلم روستای قرهمحمد به دختر 9 سالهای به نام ندا خبر دادند. آنچه فاش میشود، در مقابل آنچه پنهان میماند اندک است. شاید حدود 95 درصد اذیت و آزار کودکان، چه در محیطهای آموزشی و ورزشی و چه اماکن عمومی دیگر و چه در خانواده، هرگز افشا نمیشود. کودکان از ترس، مسائل را به پدر و مادر بازگو نمیکنند و پدر و مادرها هم اگر باخبر شوند، در اغلب موارد از بیم آبرو و ترس از اینکه نتوانند موضوع را اثبات کنند، از پیگیری مساله منصرف میشوند.
آموزش و پرورش اگر میخواهد کاری بکند، باید پروتکلی برای رفتار معلم، ناظم، مدیر، مربی پرورشی، سرایدار و همه عوامل آموزشی، تربیتی و اجرایی مدرسه تدوین و بر اجرای آن نظارت کند.
این پروتکل باید حداقل شامل موارد زیر باشد: 1- ممنوعیت خلوت کردن معلم، مدیر، ناظم، سرایدار، مربی، با یک دانشآموز در یک مکان دربسته (کلاس، دفتر، انبار، آزمایشگاه، کارگاه، سرویس بهداشتی و…) 2- ممنوعیت بوسیدن، بغل کردن و نشستن در نیمکت دانشآموز؛ دست کشیدن به سر و صورت و گردن دانشآموزان و شوخیهای غیرمتعارف با دانشآموزان با هر عنوان و توجیهی 3- ممنوعیت گفتن جوک و متلک جنسی در کلاس و رد و بدل پیامک در تلگرام و موبایل بین اولیای مدرسه و دانشآموزان.
4- کنترل شدید مربیان و سرپرستان شبانهروزیهای روستایی و نصب دوربین و بازدیدهای سرزده و مصاحبه با دانشآموزان این مراکز. 5- موظف کردن عوامل اجرایی و معلمان به گزارش رفتارهای مشکوک همکاران و ایجاد مکانیسمی سریع و آسان برای شکایت و پیگیری با حفظ هویت فرد شاکی 6- تنظیم مقررات رفتاری برای مربیان اردوها چه در طول سفر و چه در مقصد؛ و تدوین استانداردهایی برای محل خواب دانشآموزان در اردو، از نظر تعداد تخت و سرانه فضای خوابگاه و مدیریت خوابگاه… .
اینها نمونه هایی از مقررات است که فضا را برای افراد منحرف ناامن میکند. برخی معلمان شرافتمند، اِعمال چنین مقرراتی را بیاعتمادی و توهین به آموزگاران و مربیان تلقی میکنند؛ این برداشت البته نادرست است. عبور همه مسافران از گیتهای امنیتی در فرودگاهها هرگز به معنای تروریست یا قاچاقچی بودن مسافران نیست. بسیارند معلمانی که دانشآموزان را مانند فرزندان خود دوست میدارند و به آنها صادقانه محبت میکنند و این محبت را از طریق لمس و بغل کردن ابراز میکنند.
آنها باید بهخاطر مصلحت بزرگتری، از این رفتار دست بکشند. عادی شدن چنین رفتارهایی، فرصتی طلایی در اختیار معدود افراد منحرف و بیمار قرار میدهد که با استفاده از این مقدمات به ظاهر عادی، هدف شوم خود را دنبال کنند.
ممنوعیت لمس و در آغوش گرفتن کودکان (برای غیر از بستگان نزدیک با حضور پدر و مادر )، یک فرصت پوششی طلایی را از افراد منحرف که در هر قشر و گروه اجتماعی به صورت بالقوه وجود دارند، میگیرد و زمینه را برای رفتارهای هدفمند آنها از بین میبرد. آموزش و پرورش باید مساله آموزش مهارتهای مقابله با منحرفان جنسی را در دستور کار قرار دهد. آموزش مسائل جنسی به کودکان، برخلاف تصور، بسیار ساده است و نیاز به استفاده از کلمات و تصاویر جنسی و به عبارتی بازکردن چشم و گوش بچهها ندارد.
به کودک یاد بدهیم که هیچکس حق ندارد نواحی حساس بدن او را لمس کند و کودک در چنین شرایطی باید فریاد بزند. نکته دیگر این است که در قانون مجازات اسلامی، جرایم جنسی علیه کودکان از جرایم افراد بزرگسال کاملاً تفکیک، و مجازات آن تشدید شود. برخی تصور میکنند که اذیت و آزار کودکان حتماً باید ذیل عناوین حقوقی و فنی زنا یا لواط بگنجد تا مشمول عنوان تجاوز جنسی شناخته شود. این تصور اشتباه است.
در قانون مجازات اسلامی، اعمال جنسی مانند تفخیذ (قرار دادن اندام تناسلی مرد بین رانها یا نشیمنگاه انسان مذکر)، تقبیل (بوسیدن و لب گرفتن از روی شهوت) و ملامسه (لمس کردن با دست از روی شهوت) هم جرم دانسته شده و برای آن مجازات تعیین شده است.
این مجازاتها به اندازه کافی بازدارنده نیست و دست قضات شریف در اعمال مجازات سنگینتر بسته است. نکته مغفول این است که هرگونه تعرض با نیت جنسی (زنا، لواط، تفخیذ، ملامسه و تقبیل) از سوی یک بزرگسال نسبت به بدن کودک، چه کودک آگاه باشد یا نباشد و چه رضایت داشته باشد یا نداشته باشد، باید تجاوز به عنف محسوب شود و مجازاتهای سنگینی برای مرتکبان منظور شود.
به عبارتی، عناوین مربوط به جرایم جنسی بزرگسالان علیه کودکان در بخش دوم قانون مجازات اسلامی (جرایم موجب حد) در فصل جداگانهای طبقهبندی و از جرایم بزرگسالان علیه بزرگسالان تفکیک شوند. علاوه بر این، مرتکبان جنایت جنسی علیه کودکان، پس از تحمل مجازات، برای جلوگیری از تکرار جرم، باید توسط پلیس بهصورت محسوس و نامحسوس کنترل شوند. ما هنوز نمیدانیم ناظم مدرسه شهرک دانشگاه که بهخاطر تجاوز به شش کودک هشت تا 11 ساله به دو سال زندان محکوم شد، بعد از پایان محکومیت کجاست؟
آیا از آموزش و پرورش اخراج شده است؟ سرنوشت معلم روستای قره محمد هم روشن نیست. در کشورهای غربی، پلیس و دادگاه در رابطه جنسی بین دو بزرگسال (بالای 18 سال) اگر پای عنصر زور و تجاوز در کار نباشد، دخالت نمیکند اما تعرض جنسی بدون رضایت یک طرف، مجازات سنگین در پی دارد. ارتباط جنسی یک فرد بالای 18 سال با یک کودک زیر 18 سال در هر شرایطی و با هر درجهای از شدتِ تعرض، جرم سنگین محسوب میشود و مستوجب زندان طویلالمدت و مجازاتها و کنترلهای شدید بعد از آزادی از زندان برای فرد بزرگسال است.