هنوز هویت ملی ایرانی، مطالبه ما نشده است

اصغر مهاجری؛ استاد دانشگاه و جامعه شناس در روزنامه اعتماد نوشت: پاسپورت ایرانی بخشی از هویت ایرانی است و هویت، امر سیستمی است. نگاه ما در بررسی دلایل فروکش یا افزایش هویت و تشخص هویت اجتماعی باید برگردد به یک نگاه نظام واره و یک نگاه سیستمی.
ما در بخشی از هویت ملی خودمان که بخشی از هویت اجتماعی هست، خرده هویتی به نام هویت پاسپورتی داریم که میتواند جایگاه هویت ملی من را در میان سایر ملتها مشخص کند و به من ایرانی یک احساس رضایتبخشی بدهد که من در رتبهبندی و مقایسه خودم، به عنوان هویت ملی خودم با سایر هویتها احساس راضیکننده و رضایتبخش داشته باشم از اینکه جایگاه خودم را بر اساس شرایط تاریخی و جغرافیایی و سیاسی خودم و بسیاری از متغیرهای دیگر به دست آوردهام.
در این مجموعه، تغییر یک بخش بدون تغییر بخشهای دیگر، شدنی نیست. زمانی که عناصر دیگر را نتوانید تغییر دهید، قادر نخواهید بود هویت ملی یا بخشی از هویت ملی را که در پاسپورت شما مشخص است تغییر دهید و نمیتوانید تشخص اجتماعی پیدا کنید فقط به این خاطر که روابط اجتماعی خوبی برقرار کردهاید. اگر میخواهید شخصیت اجتماعی شما تغییر پیدا کند، باید به تمامی عناصر و متغیرها توجه کنید، ارتقای بعد اقتصادی و وجاهت اجتماعی و حتی پوشش ظاهری و در مجموع، تمام عناصر تشکیلدهنده شخصیتتان باید ارتقا پیدا کند.
در افزایش هویت ملی یا افزایش اعتبار موقعیت ما در حوزه هویت ملی که بخشی از این، از طریق ویزا انجام میشود اما، این اتفاق نیفتاده. یعنی ما سایر عناصر تاثیرگذار در هویت اجتماعی و هویت ملی ایرانی را نتوانستیم بهبود دهیم و به همین دلیل، توفیقمان در ارتقای اعتبار پاسپورت هم چندان مناسب و شایسته نیست. زمانی که دیگران به ما نگاه میکنند، به تمام عناصر هویتی ما نگاه میکنند. به روشهای ما و موقعیت اقتصادی ما و حتی موقعیت شهرهای ما. زمانی که در گزارش مجمع جهانی اقتصاد موقعیت رتبه اقتصادی شما، بالای ۹۰ است و موقعیت منطقه شما در خاورمیانه و شاخ آفریقا ۲۲ است و سایر عناصر هویتی شما جای تامل دارد، نمیتوانیم صرفا از طریق برقراری یک سری روابط یا گرفتن پاسپورت بدون ویزا، شانس خودمان را در افزایش اعتبار پاسپورت ایرانی افزایش داده و هویت مان را توسعه بدهیم. زمانی که دولت تصمیم به ارتقای هویت ملی و هویت اجتماعی میگیرد، این تصمیم روی کاغذ، باید مطالبه اجتماعی هم بشود.
متاسفانه هنوز ما ایرانیها آمادگی این را نداریم که به عنوان یک باور و به عنوان یک مطالبه فرهنگی و یک مطالبه اجتماعی، تشخص خود و هویت خود را افزایش دهیم و به همین دلیل رفتارهایی که در داخل و خارج از کشور از ما ایرانیها سر میزند، بهشدت متاثر از این است که در شان یک ملت پرآوازه با جایگاه ویژه در سطح جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، تشخص و ظهور پیدا نکردهایم. البته زیر سوال رفتن اعتبار پاسپورت ایرانی در سایر کشورها، برای آن افرادی که دغدغه هویت ملی و هویت ایرانی دارند، متاثرکننده است وگرنه، زمانی که به دلیل وجود نابرابریهای اجتماعی، عدهای دریا دریا نعمت هستند و عدهای در فقر، اهالی فقر اصلا به این نمیاندیشند که سفری به خارج از ایران داشته باشند یا یک فرد خارجی، آنها را چگونه میبیند و در سایر کشورها، ایرانیها چطور انگشتنگاری یا چشمنگاری میشوند.
این اتفاق نمیتواند اکثریت جامعه را تحریک کند مگر آن بخش از جامعه که از روشنگری برخوردارند و ارتباطات بینالمللی دارند و سفر میروند و موقعیت ایرانی به عنوان یک هویت ملی نزد سایر ملل برایشان مهم است. در واقع، هویت ملی و تشخص طلبی ایرانی در عرصه بینالملل، تبدیل به یک باور فرهنگی و مطالبه اجتماعی، سیاسی ما نشده و هنوز فکر میکنیم که هر آنچه در داخل کشور انجام میدهیم و خوشایند خودمان است، در عرصه جهانی هم با همین شاخصهای داخلی سنجیده میشویم و ما بهترینیم. در حالی که ملتی میتواند به تشخص و منش و هویت ملی توجه کند و از این بابت دغدغه داشته باشد که با عرف بینالملل و الفبای جهانی و شاخصها و استانداردهای جهانی و فرهنگ جهانی و حتی با رسانه ملی بر اساس دانش رسانهای خودش آشنا باشد.
ما همچنان در حصر نگرشها و باورهای خودمان هستیم و معتقدیم که ما برترینیم و ما بهترینیم و دیگران باید با ما سنجیده شوند. آقای روحانی هم برای رسیدن به وعدههایی که از جمله آن، ارتقای اعتبار پاسپورت ایرانی بوده، باید تا حدی از اتخاذ تصمیمات برزخی بیرون آمده و شفافتر شود. محافظهکاری و سیاسی کاری در بعضی وعدهها، ممکن است او را از تحقق وعده بازبدارد. برآورد من این است که در مورد این وعده، اتفاق چندان جدیای رخ نمیدهد مگر آنکه کل جامعه ایرانی، کل سکانداری و مدیریت فرهنگی سیاسی کشور، نسبت به ارتقای هویت ملی، عزم ملی پیدا کنند و خط قرمزها را بر اساس منافع ملی تعریف کنند و به سمت باورهایی بروند که تشخص ما را در عرصه بینالملل افزایش میدهد تا در نهایت، این فرآیند به مطالبه عمومی جامعه ایرانی تبدیل شود.