همایون ارشادی: سینمای آمریکایی‌ها «رُل اصلی» را به ما نمی‌دهند

    کد خبر :129842

اسمش را تقدیر، تصادف، خوش‌شانسی، موقعیت‌سنجی، یا هر چیز دیگر بگذارید، همایون ارشادی دست‌کم دو نقش و دو فیلم بسیار مهم در سینمای ایران دارد که جزو قله‌ها و غبطه‌هاست؛ آقای بدیعی «طعم گیلاس» عباس کیارستمی و محمود «درخت گلابی» داریوش مهرجویی.
به گزار ش جام جم، البته ارشادی با ترکیب استعداد و وقار و هوش و درک مناسب فضای این دو اثر، جلوه‌ای دلنشین از این دو کاراکتر ارائه داد و سهم مهمی در مانایی و محبوبیت این آثار داشت.

ارشادی با درخشش این فیلم‌ها، مورد توجه برخی کارگردان‌های سینمای جهان هم قرار گرفت و با بازی‌های خوبش به عنوان بازیگر ایرانی، آبروداری کرد و غرورآفرین ظاهر شد.

به بهانه بازی در نقش خودش در «ایتالیا ایتالیا»، گپ و گفت متفاوتی با او انجام داده‌ایم و از حضور بازیگران ایرانی در سینمای جهان، شباهت ایرانی‌ها و ایتالیایی‌ها و معماری در سینمای ایران حرف زدیم.

دلیل انتخاب شما برای بازی در «ایتالیا ایتالیا»، باید ارتباطی با تجربه زندگی و تحصیلتان در ایتالیا داشته باشد، نه؟

این موضوع بی‌تاثیر نیست و شاید به همین دلیل هم بوده باشد، اما دقیقا دلیل این انتخاب را نمی‌دانم و این را باید از کارگردان فیلم، کاوه صباغ‌زاده بپرسید.

احیانا دلتان برای ایتالیا تنگ نشده است؟

چرا، البته همین یک ماه پیش ایتالیا بودم. من در ایتالیا بزرگ شدم و از 18سالگی برای ادامه تحصیل به آنجا رفتم و در آن کشور فرم گرفتم. زندگی و تحصیل در ایتالیا همیشه جزو خاطرات من خواهد بود.

برخی اینجا اعتقاد دارند، ایرانی‌ها و ایتالیایی‌ها به لحاظ روحیه و خلقیات شباهت‌هایی با هم دارند، همین‌طور است؟

در همه دنیا، شما می‌توانید آدم‌هایی را پیدا کنید که شبیه ما ایرانی‌ها باشند. درباره ایتالیایی‌ها این شباهت می‌تواند بیشتر باشد، بخصوص هرچه به جنوب ایتالیا می‌روید. حالا این شباهت می‌تواند دارای جنبه‌های خوب و بد باشد که من کاری به آن ندارم و به‌طور کلی درباره این موضوع صحبت می‌کنم. ایران و ایتالیا به‌دلیل قدمت تاریخی و ریشه‌دار بودن تمدن و فرهنگ و هنر و مراوداتی که در طول تاریخ با هم داشتند، وجه اشتراکاتی با هم دارند. اعراب هم در مقطعی گذرشان به جنوب ایتالیا افتاد و آثاری از اسلام آنجا باقی گذاشتند.

رشته تحصیلی شما معماری است، به لحاظ معماری و ریخت‌شناسی به فیلم‌های سینمای ایران چه نمره‌ای می‌دهید؟ آیا آثار سینمایی ما به لحاظ انتخاب و بهره‌برداری لوکیشن، می‌تواند معرف فضاهای خاص و معماری ایرانی باشد و استفاده تصویری زیبایی‌شناسانه و خلاقانه‌ای از آنها انجام دهد؟

وقتی شما فیلمتان را در شهر تهران فیلمبرداری می‌کنید، انتظار دارید چه هویت معماری را ببینید؟ آن هم با این همه ساختمان‌های عجیب و غریب که بدون هیچ هویت و زیبایی‌شناسی کنار هم قرار گرفته‌اند. مدام ساختمان‌های مدرنی می‌بینیم که در آنها خیلی کم معماری ایرانی وجود دارد. شما دیگر کمتر معماری ایرانی نظیر آنچه در پرسپولیس و تخت‌جمشید وجود داشت را می‌بینید. حتی معماری ایرانی ـ اسلامی را هم دیگر در هر جایی مشاهده نمی‌کنید. متاسفانه معماری بومی خیلی از شهرستان‌ها هم دیگر وجود ندارد و آن معماری را که مختص شهرستان‌هاست بسیار کم می‌بینید. همه دنبال ساخت چیزهایی هستند که فقط منبع کسب درآمد باشد و دیگر اعتنایی به هویت و معماری اصیل ایرانی و بومی نمی‌کنند و تا اندازه‌ای ارزش‌های فرهنگی و هنری در معماری فراموش شده است. وقتی معماری ما چنین وضعیتی دارد، این موضوع در لوکیشن‌ها و محل‌های فیلمبرداری فیلم‌های سینمایی هم خودش را نشان می‌دهد.

شما از معدود بازیگران موفق سینمای ایران در عرصه جهانی هستید و نقش‌های خوبی در برخی فیلم‌های سینمای جهان بازی کرده‌اید. وقتی از نزدیک در آن محیط کار می‌کنید، چه تفاوتی میان سینمای ایران با سینمای روز دنیاست؟

مهم‌ترین تفاوت سینمای ایران با سینمای پیشرفته جهان در فناوری است که خیلی پیشرفته تر از سینمای ماست. ضمن این‌که سرمایه‌گذاری که برای هر فیلم می‌کنند، بسیار کلان است. لوباجت و کم‌هزینه‌ترین فیلم آنها چیزی حدود 20 میلیون دلار تمام می‌شود. مورد مهم دیگر این‌که چون پول و سرمایه دارند، برنامه‌ریزی‌های آنها برای تولید فیلم هم دقیق و کامل و از پیش تعیین شده است. اما اینجا سرمایه‌گذار اول مقداری پول برای فیلم دارد و بعدا در حین فیلمبرداری و تولید سعی می‌کند بقیه سرمایه فیلم را هم فراهم کند. طبیعی است که با این وضع، خیلی نمی‌توان به تولید مناسب فیلم امیدوار بود. درحالی که در سینمای جهان طی پنج ماه فیلمبرداری، حتی یک روز هم برنامه‌ریزی اولیه صورت گرفته جابه‌جا نمی‌شود. ما از این لحاظ از سینمای دنیا عقب هستیم.

به عنوان مثال گاهی در سایت معتبر IMDB می‌بینیم همه چیز فیلمی که قرار است در سال 2020 فیلمبرداری شود، از الان مشخص است.

بله، چون برنامه آنها بسیار دقیق است. به عنوان مثال فیلم «بادبادک‌باز» ـ به کارگردانی مارک فارستر و با بازی همایون ارشادی ـ حدود هشت ماه قبل از تولید برنامه‌ریزی مشخصی داشت و وقتی برای دیدن کارگردان به افغانستان رفتم، او برای بازدید لوکیشن‌ها قرار بود به چین برود. کارگردان سر موعد مقرر به چین رفت و همان ‌موقع لوکیشن‌ها را انتخاب کرد؛ به طوری ‌که وقتی چند ماه بعد برای بازی در فیلم وارد چین شدم، یک برنامه پنج ماهه به من دادند، حتی یک روز آن تغییر نکرد. درحالی‌که در سینمای ایران، گاهی انتخاب و نهایی کردن لوکیشن‌ها در فاصله‌ای نزدیک به تولید اتفاق می‌افتد و هرگونه جابه‌جایی برنامه و تغییر زمانی هم محتمل است. با این همه، سینمای ما به لحاظ افراد، توانایی و اجرا چیزی از سینمای دنیا کمتر ندارد و بازیگران، کارگردان‌ها، فیلمبرداران، طراحان صحنه، چهره‌پردازان و دیگر عوامل سینمای ما به لحاظ توانایی و مهارت، قابلیت رقابت با همکاران خارجی خود را دارند. الان به عنوان نمونه صدابرداران و فیلمبرداران ما در پروژه‌های خارجی هم کار می‌کنند. حتی از لحاظ بازیگری هم با خیلی از بازیگران دنیا برابری می‌کنند و در یک حد هستند.

چرا با وجود توانایی، برخی بازیگران ما به پروژه‌های سینمای جهان راه پیدا نمی‌کنند و این حضور محدود است؟

مهم‌ترین دلیل، زبان است. ضمن این‌که ما هر کاری کنیم، آنجا خارجی هستیم، بویژه در سینمای آمریکا. در نتیجه در پروژه‌هایی که آنها دارند، معمولا نقش‌هایی را به ما پیشنهاد می‌دهند که با منطقه و فرهنگ اینجا مرتبط باشد. قیافه و فیزیک ما طوری است که هیچ وقت نقش یک آمریکایی را نمی‌توانیم بازی کنیم، ما باید در فیلم‌های سینمای آمریکا و اروپا معمولا نقش یک ایرانی، عرب، افغان، پاکستانی و… را به‌عهده بگیریم، بویژه این‌که زبان انگلیسی شما هم آن لهجه مخصوص آمریکا را نداشته باشد، معلوم است که شما یک خارجی هستید و نمی‌توانید نقش یک شخصیت آمریکایی متولد آمریکا را بازی کنید. حتی بازیگران ایرانی هم که متولد آمریکا هم هستند، باز نقش‌هایی بازی می‌کنند که صددرصد آمریکایی نیستند. موضوع دیگر این‌که بازیگران در سینمای جهان، AGENT (مدیربرنامه) دارند و این‌طور نیست که برای نقش‌ها، دنبال بازیگر بروند. خیلی کم پیش می‌آید از یک بازیگری خوششان بیاید و از طرق مختلف سراغ او بروند. فکر می‌کنم وقتی فیلم «جدایی نادر از سیمین» در اسکار موفق شد، بازی پیمان معادی دیده شد و بعضی سازندگان فیلم‌های جهان سراغ او رفتند. وقتی فیلم «بادبادک‌باز» در سینماهای آمریکا اکران شد، برخی کارگردان‌های سینمای جهان دنبال من آمدند تا برایم مدیر برنامه پیدا کنند. همین‌طوری نیست که بازیگری بتواند در یک فیلم خارجی شرکت کند. بعد از این‌که مدیر برنامه پیدا کردید، برای شما فیلمنامه و دیالوگ‌ها را می‌فرستند و شما هم باید ویدئویی برای سازندگان فیلم بفرستید. طبیعتا اگر شما در آن محیط باشید، فعالیت در آنجا راحت‌تر است، اما اگر دور از آن محیط باشید، فعالیت در آنجا مقداری مشکل است، بویژه این‌که زبان و لهجه هم خیلی در این موضوع تاثیر دارد. فیزیک هم تاثیر دارد و پیشنهاد بازی در بعضی نقش‌ها به فیزیک بازیگران مربوط است.

امکان حفظ موقعیت در سینمای جهان و بازی همزمان در سینمای ایران برای بازیگران ما وجود دارد؟

بله، مگر من همین کار را نمی‌کنم؟

می‌دانم، اما همان‌طور که گفتم شما جزو معدود بازیگران موفق ما در سینمای جهان هستید.

به هرحال تفاوت های فرهنگی را هم باید در نظر گرفت و فیلمنامه‌ها و نقش‌هایی هم در سینمای جهان پیشنهاد می‌شود که ما نمی‌توانیم آنها را قبول کنیم. این مشکل برای بازیگران زن بیشتر است و به دلیل حجاب، امکان این حضور جهانی برای بازیگران ما وجود ندارد. برای بازیگران مرد این مساله در موضوع یک فیلم یا نقش خودش را نشان می‌دهد، با این حال می‌توان با رعایت مواردی در هر دو فضا کار کرد.

با بازیگران بزرگ و خوبی در سینمای جهان همکاری کرده اید، اما دوست دارم از شما درباره همکاری با ویلم دافو در فیلم «تحت تعقیب‌ترین مرد» بپرسم. این‌قدر او نقش منفی خوب در کارنامه دارد، آدم فکر می‌کند در واقعیت هم بدجنس باشد! کار با دافو چطور بود؟

او یک انسان به معنی واقعی کلمه است. این‌قدر این بچه خاکی است که حد ندارد. دافو، بازیگر بزرگی است که در فیلم‌های معتبری بازی کرده. در زمان استراحت می‌رفتیم با هم قهوه می‌خوردیم و صمیمانه گپ و گفت داشتیم. واقعا از همکاری با او لذت بردم. حتی فیلیپ سیمور هافمن، بازیگر فقید هم که یک سکانس در این فیلم با او بازی داشتم،همین‌طور بود.

این متانت و آرامش شخصیتی شما ریشه در کجا دارد؟

در تربیت خانوادگی و فرهنگ خودمان و دوستان خوب، همه اینها دست به دست هم داده است تا این شخصیت را از من ببینید. نمی‌توان فقط از یک چیز نام برد، ممکن است یک ریشه بوده که جوانه‌های مختلفی زده است.

حضور موفق جهانی

شاخص‌ترین نقش‌آفرینی همایون ارشادی در عرصه سینمای جهان، بازی در فیلم «بادبادک‌باز» ساخته مارک فارستر است. او در این اثر که براساس رمانی نوشته خالد حسینی، نویسنده افغان ساخته شده، نقش شخصیت صاحب‌منصب و ذی‌نفوذی به نام آقاصاحب (بابا) را در دوران آشوب و فعل و انفعالات مرگبار کشور افغانستان به زیبایی بازی می‌کند. بازی او با تحسین منتقدان و تماشاگران خارجی مواجه شد و حضور او را برای پروژه‌های دیگر بین‌المللی هموار کرد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید