نميتوان به فضاي مجازي امرو نهي کرد
براي بررسي شيوه درست ارايه آمار منفي و اخبار تلخ در رسانهها بايد بگوييم كه اخبار و آمارهاي منفي مثل آمار خودكشي و افسردگي، دو كاركرد متفاوت دارند.
مهدي فرقاني در روزنامه اعتماد نوشت: براي بررسي شيوه درست ارايه آمار منفي و اخبار تلخ در رسانهها بايد بگوييم كه اخبار و آمارهاي منفي مثل آمار خودكشي و افسردگي، دو كاركرد متفاوت دارند. كاركرد منفي آنها زماني است كه توليد يأس و نا اميدي ميكنند، يا الگوهاي منفي ارايه ميكنند، وجه مثبت اين اخبار هم اين است كه ميتوانند عبرت آموز و هشداردهنده باشند و در عين حال مردم و مسوولان را متوجه خطرهاي احتمالي ميكنند.
اما در ساحت رسانه تصميمگيري در مورد ارايه مصاديق اين اخبار به مقتضيات محيط، زمان و مكان و نوع رويداد برميگردد و از تصميمات سردبيري است؛ تصميمي كه علي القاعده بايد در يك ساختار حرفهاي اتخاذ شود و طبق شيوه نامه و خط مشي هر رسانه تعيين شود. در عين حال بايد اين نكته را در نظر گرفت كه يك رسانه حق پنهان كردن واقعيتها از مردم را ندارد.
اما ميتواند اين واقعيتها را به نحوي ارايه كند كه در عين اينكه توليد يأس و نااميدي نكند، هشدار و انذار هم به همراه داشته باشد. به طور مثال رسانه ميتواند در كنار ارايه آمار (به طور مثال آمار خودكشي) گفتوگويي با يك كارشناس و صاحبنظر يا روانشناس اجتماعي داشته باشد و تحليل به آمار ارايه شده اضافه كند. يا به تشريح زمينهها و ريشهها و علل و عوامل بالا يا پايين رفتن آمار فوق بپردازد.
در موردي كه اخيرا اتفاق افتاد، خبر خودكشي دو دختر نوجوان در اصفهان، يكي ازكارهايي كه رسانهها ميتوانند انجام دهند، اين است كه بدون اينكه وارد حريم خصوصي خانوادههاي اين دو نفر شوند، زمينههاي اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و تربيتي و اخلاقي و حتي زمينههايي مثل افسردگي و استرس و ناكاميهاي تحصيلي و مسائلي از اين قيبل را در اين دو نفر و خانوادههايشان بررسي كنند.
به طور مثال ميتوانند از طريق گفتوگو با پدر و مادر اين دو نفر علايق، گرايشها و ميزان نظارت خانواده بر رفتار آنها را بررسي كنند و با مشاهده نشانهها و عناصر احتمالي در ماهها و سالهاي قبل مسير حركت منتهي به اين اتفاق را به نوعي تحليل كنند. اين اتفاقي است كه بايد در رسانهها بيفتد. در مورد اخبار و آمار منفي و خبرهاي حوادث نبايد فقط به بازگويي و نقل اخبار اكتفا شود، بلكه لازم است گزارشهاي خبري و تحليلهايي در مورد ريشهها و علل و عوامل بروز اين حوادث ارايه شود.
البته در اين مجال ما در مورد رسانههايي صحبت ميكنيم كه نوعي نظام مديريتي و سردبيري دارند و اين رسانهها ميتوانند به مرور بر فضاي فرهنگي و فكري جامعه و روندهايي كه در فضاي مجازي اتفاق ميافتد تاثير بگذارند. ما نميتوانيم به فضاي مجازي امر و نهي كنيم يا كنترل قرص و محكمي روي آن داشته باشيم. بحث در مورد رسانههايي است كه مديريت ميشوند.
همين موارد وجه تمايز رسانههاي سنتي از فضاي مجازي است و حتي ميتواند موجبات ماندگاري رسانههاي سنتي را نيز فراهم كند. در شرايط فعلي رسانههاي سنتي بايد بتوانند تفاوتهايي را بين خودشان و فضاي مجازي ايجاد كنند. رسانههاي سنتي هم اگر صرفا به دنبال خبر باشند، تفاوتي با فضاي مجازي ندارند. بايد رسانهها كاركردهاي متفاوتي براي خودشان ايجاد كنند؛ كاركردهايي كه فضاي مجازي در بسياري موارد فاقد آن است. يكي از موارد مهم آن ارايه تحليل در مورد آمارها و اخبار ارايه شده است.