حیوان کشی در جوار معروفترین پارک ملی کشور
پارک ملی گلستان به عنوان معروفترین منطقه حفاظتشده کشور تنوع زیستی بالایی دارد و از اهمیت خاصی برای ایران برخوردار است. اما متاسفانه اينروزها استان گلستان به قتلگاه حیاتوحش تبدیل شده است.
در چند ماه گذشته، فهرست بلندبالایی از تلف شدن حیوانات به دلیل برخورد نامناسب محیط بانان در زندهگیری و انتقال آن ها یا تصمیمگیری درباره رهاسازی حیات وحش، در فضای مجازی منتشر شده است. مرگ پلنگ هیرکان (پلنگ بزرگ شده در اسارت) به دلیل تصمیم غلط کارشناسان اداره کل محیط زیست گلستان، کشتن دو توله شنگ، کشتن توله خرسی که فیلم آن در فضای مجازی به سرعت منتشر شد، کشته شدن شوکا به دلیل رفتارهای غلط در زمان زندهگیری و در نهایت کشتن کفتار از جمله عملکردهاي اخیر اداره کل محیطزیست گلستان است.
اگرچه عیسی کلانتری پس از آخرین شاهکار اداره کل محیط زیست گلستان که منجر به کشته شدن یک توله خرس در این استان شد، امیر عبدوس را به عنوان مدیر کل محیطزیست گلستان منصوب کرد و دستور داد تا به پرونده متخلفان در جریان کشتهشدن توله خرس رسیدگی شود اما محمد ا… قلی، فعال محیطزیست، بر این باور است که با تغییر مدیر کل گلستان، مشکلات این استان حل نمیشود زیرا انفعال دفاتر ستادی و ازجمله دفتر بازرسی سازمان حفاظت محیطزیست، راه را برای تخلفات این اداره کل هموارتر میکند.
انتشار فیلم کشته شدن یک توله خرس با حضور کارشناسان اداره کل محیطزیست گلستان، سبب شد فعالان محیطزیست در اعتراض به این اقدام، مقابل سازمان حفاظت محیط زیست تجمع کنند؛ تجمعی که با دخالت نیروی انتظامی حتی فرصت شکلگیری پیدا نکرد و تا حدودی ناکام ماند.
فعالان محیطزیست بر این باورند که نیروهای یگان حفاظت سازمان حفاظت محیطزیست آموزشهای لازم برای مواجه با حیوانات را ندیدهاند به همین دليل مداخله آنها در تعارضهاي بین انسان و حیوان، منجر به کشته حیوانات میشود. اگرچه پس از انتشار فیلم کشته شدن خرس بهدست محیطبانان استان گلستان، عیسی کلانتری دستور برخورد با متخلفان را صادر کرد و بلافاصله امیر عبدوس را به سمت مدیر کل محیطزیست استان گلستان منصوب کرد، اما محمد ا… قلی، فعال محیطزیست، در گفتوگو با «قانون» میگوید: «با تعویض مدیر کل گلستان مشکل حل نمیشود زیرا بدنه کارشناسی موجود در این اداره کل، همان بدنه قبلی است».
وی ادامه میدهد:« بدنه کارشناسی در این استان تخصصی رفتار نمیکنند. البته دفاتر ستادی در تهران هم مقصرند. وقتی انفعال از خود نشان میدهند و دفتر بازرسی سازمان حفاظت محیطزیست به محل بایگانی تبدیل شده است که دايم اخبار تخلفات را دریافت کرده و بدون اقدام موثر ساکت میماند، روند منفی شکل گرفته در استان گلستان هم ادامه پیدا میکند».
معاونت محیطهای طبیعی، مجری پروژههای شکست خورده
این فعال محیط زیست با اشاره به پروژههاي شكستخورده حفظ حياتوحش بیان میکند: «بسیاری از افراد معتقدند که معاونت محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست مرده و دفن هم شده است. در چهار سال گذشته معاونت محیط طبیعی هیچیک از وظایف خود را انجام نداده است. این معاونت از فضای مناسبی که به لطف رسانهها وشبکههای مجازی ایجاد شده، هیچ استفادهای نکرده و فقط تلاش کرده است تا راه حضور خارجیها به ایران باز شود. این در حالی است که حضور خارجیها هیچ نفعی برای ایران نداشته است و پروژههای آنها موفق نبوده است. درنای سیبری در ایران منقرض شد و درباره یوز هم به نتیجه مثبتی نرسیدهایم.»
قتل حيات وحش در سايه تصميمات خودسرانه
به گفته محمدا… قلی کشته شدن دو شنگ یا مرگ هیرکان به دليل تصمیمات خودسرانه کارشناسان حیاتوحش اداره کل محیطزیست گلستان است. پس از برملا شدن موضوع مرگ هیرکان، ابتکار قول داد که با این مساله برخورد کند، مهاجر، مدیر کل وقت استان گلستان، استعفا داد و بدنه این اداره کل به همان مسیر قبلی ادامه داد.
وی افزود:« ایجاد مراکز بازپروری حیاتوحش، شرایط ویژهای دارد و نمیتوانیم با خوراندن ضایعات و نگهداری حیوانات زخمی در مراکز کثیف و بدون تهویه، توقع داشته باشیم که این حیوانات به شرایط عادی خود بازگردند».
این فعال محیط زیست، کشته شدن توله خرس گلستان را ناشی از ماجراجویی گروهی اعلام کرده و میگوید: « تلاش برای گرفتن خرس با تور ماهیگیری و پتو ممكن نیست. بر اساس فیلمهای موجود، این حیوان قصد حمله به هیچ کس را نداشت اما یک آقای ماجراجو در مسیر حرکت خرس زمین خورد و وقتی حیوان دست فرد را گاز گرفت نیز جراحت جدی در بدن این فرد ماجراجو ایجاد نشد. اما مجموعه رفتارهای غلط افراد حاضر در صحنه، منجر به کشته شدن حیوان شد».
افزایش تعارضها در گلستان به دلیل خشکسالی و تنوع زیستی بالا
همزمان با کشته شدن این توله خرس، خبر دیگری از گلستان منتشر شد که خرس دیگري در نزدیکی کلاله زندهگیری شده است. خبرهای تعارض انسان و حیوان در گلستان رو به افزایش است و همین مساله احتمال بروز خطاهای متعدد در این استان را تقویت میکند. سعید یوسفپور، مدیر کل سابق اداره کل محیطزیست چهار محالوبختیاری، به عنوان یک دامپزشک، افزایش تعارضهاي انسان و حیات وحش در استان گلستان را ناشی از خشکسالیهای اخیر، کاهش مواد غذایی در جنگل و گرسنگی حیوانات و همچنین تنوع زیستی بالای منطقه اعلام میکند.
وی در گفتوگو با «قانون» میگوید: «جادهسازی، حضور مزارع و توسعه روستاها در استانهای شمالی، احتمال تعارضها و برخورد حیوان و انسان را در این مناطق تشدید میکند».به گفته یوسفپور، برای ساماندهی این تعارضها، باید مساله آموزش و بسیاری از مسائل دیگر در استانهایی که بیشتر درگیر این تعارضها هستند، جدی گرفته شود اما بودجه دفتر حیاتوحش بهحدی نیست که بتواند به این نیازها پاسخ دهد. سالهاست که این دفتر مجبور است از فصول مختلف و محلهای دیگر بودجههای مورد نیاز برای مدیریت حیاتوحش و خرید داروهای بیهوشی را تامین کند.
وی اضافه میکند: «متاسفانه در دانشگاههای دامپزشکی موضوع حیات وحش مسالهاي مهجور است. تعداد کمی دامپزشک حیاتوحش داریم. عدهاي نظیر دکتر فتاحی و دکتر معماریان با علاقه شخصی اقدام به مطالعه در زمینه حیاتوحش کردهاند و با گذراندن دوره در آفریقای جنوبی، به مداوای حیات وحش میپردازند».
این دامپزشک با تاکید بر اینکه مبحث بیهوشی مقولهاي تخصصی است و به تبحر و حضور افراد آموزشدیده نیاز دارد، بر لزوم اجرای برنامههای آموزشی برای نحوه برخورد با حیوانات، زندهگیری، مقید سازی و جابهجایی حیات وحش تاکید کرد.
وی ادامه میدهد:« علت مرگ شوکا در استان گلستان، برخورد نادرست در زمان انتقال حیوان بود. نشخوارکنندگان اگر چند ساعت ثابت باقی بمانند، تجمع گاز در دستگاه گوارش آنها منجر به تلف شدن حیوان میشود. به دلیل چند ساعت بیهوشی شوکای گلستان، اين حیوان در نهایت تلف شد».
فقر آموزش
یوسفپور میگوید: «فقر آموزش، نبود دامپزشک حیاتوحش و متخصص بیهوشی، کمبود بودجه، اعتبارات و امکانات در سازمان حفاظت محیطزیست به شدت آزاردهنده است. اقدامات انجام شده در حوزه حیاتوحش نیازمند پروتکلهایی است که استانها بتوانند بر اساس آن، نحوه برخورد با حیات وحش را دریابند. برای تدوین این پروتکلها یا باید از نیروهای خارجی استفاده شود یا اینکه گروهی به خارج اعزام شوند تا آموزشهای لازم را دریافت کنند».
وی با اشاره به کشته شدن خرس بهدست محیطبانهای گلستان، مقیدسازی حیوان با پتو را غیرممکن توصیف کرده و اضافه میکند: «زندهگیری حیوان آخرین مرحله در برخورد با آن است. درحالحاضر، به دلایل گوناگون تعارض خرس و انسان افزایش یافته است. باید ابتدا با ایجاد سر و صدا اقدام به فراری دادن حیوان کرد. اگر این اقدامها موثر واقع نشد و یا حیوان شرایط طبیعی نداشت، ناگزیر به زندهگیری خواهیم بود».
این دامپزشک به واقعیت دیگری نیز اشاره میکند. وی تحریمها را عاملی معرفی میکند که سبب شده است همه استانها مجهز به سلاح بیهوشی و ماده بیهوشی حیات وحش نباشند. وزارت دفاع واردکننده سلاحهای بیهوشی به کشور است که مشمول تحریمها شده و فقط از سال 90 تا 91 آن هم با واسطه، توانسته است تفنگ بیهوشی به کشور وارد کند. از سوی دیگر، این تفنگها درهمه شهرستانها وجود ندارد و باید از مرکز استان به محل حادثه اعزام شود. در این فاصله، ممکن است اتفاقهاي مختلفی رخ دهد.
وی میگوید:« این کمبودها حتی منجر به ابداعاتی در زمینه بیهوشسازی حیات وحش نیز شده است اما تا پیش از ورود سلاحهای بیهوشی، دستور این بود که به حیات وحشی که به محل زندگی انسان نزدیک شدهاند، شلیک شود».کشته شدن حیوانات در تعارضهاي بین انسان و حیات وحش، در برخی موارد اجتنابناپذیر است اما افزایش یافتن چنین حوادثی حکایت از آشنانبودن ماموران محیطزیست به نحوه برخورد با حیوانات دارد.
ما مردم عادی را تشویق میکنیم که در زمان مشاهده یک حیوان و نزدیکشدن آن به روستا، با اداره کل محیطزیست تماس بگیرند تا ماموران این مجموعه از طریق آموزشهایی که دیدهاند، حیوان را به سلامت از حریم روستا دور کنند. اما متاسفانه گویا در استان گلستان رفتار مسئولان محیطزیست با مردم عادی هیچ تفاوتی نمیکند و استفاده از سلاح بیهوشی ازسوي آنها، به دلیل آشنانبودن با نحوه استفاده از این وسیله و یا استاندارد نبودن تجهیزات و نبود آموزش مناسب، نتوانسته است مانع کشته شدن حیوان در تعارضها شود.