باران و برف میآید، آب میرود؛ چرا ایران توان ذخیرهسازی بارشها را ندارد؟
بارشهای گسترده روزهای اخیر، در کنار ایجاد سیلاب و خسارتهای زیرساختی در برخی مناطق کشور، بار دیگر ضعف جدی در نظام جمعآوری، هدایت و ذخیرهسازی آبهای سطحی را آشکار کرد؛ ضعفی که سالهاست به یکی از چالشهای اساسی مدیریت منابع آب در ایران تبدیل شده است.
این بارندگیها هرچند میتوانست بخشی از کسری منابع آبی کشور را جبران کند، اما نبود زیرساختهای مناسب و فقدان برنامهریزی بلندمدت سبب شده بخش قابلتوجهی از این نعمت طبیعی بهسرعت به روانآب و سیلاب تبدیل شده و از دسترس خارج شود. کارشناسان هشدار میدهند ادامه این روند، کشور را همزمان با بحران کمآبی و سیلاب مواجه میکند.
در همین راستا، هاشم اورعی رئیس اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران، با اشاره به بارندگیهای مطلوب اخیر، تأکید کرد: مشکل اصلی کشور کمبود آب نیست، بلکه ناکارآمدی در مدیریت منابع آب است. به گفته وی، حجم آب تجدیدپذیر ایران سالانه حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب برآورد میشود که در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه رقم بالایی است.
اورعی با انتقاد از برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی گفت: دستاندازی گسترده به این منابع موجب تخلیه سفرهها، نشست زمین و شکلگیری پدیده فرونشست شده است؛ پدیدهای که در استانهایی مانند تهران، اصفهان، قم و خراسان رضوی تا چندین برابر میانگین جهانی گزارش میشود.
وی افزود: این وضعیت ظرفیت طبیعی خاک برای جذب آب را بهشدت کاهش داده و باعث میشود بارشهای شدید، بهجای نفوذ به سفرههای زیرزمینی، به سیلابهای مخرب تبدیل شوند. به همین دلیل، در برخی مناطق کشور همزمان شاهد کمآبی و سیل هستیم.
رئیس اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران با اشاره به آمار بارندگیهای اخیر تصریح کرد: حجم بارشهای ثبتشده تنها در یک هفته، در صورت امکان ذخیرهسازی کامل، میتوانست آب مورد نیاز حدود ۶۰۰ میلیون نفر در یک سال را تأمین کند؛ رقمی معادل بیش از شش سال مصرف کل کشور که بهروشنی نشان میدهد بحران اصلی، نبود آب نیست بلکه ناتوانی در بهرهبرداری صحیح از آن است.
اورعی با تأکید بر اینکه خسارتهای وارده به منابع زیرزمینی و اکولوژیک در کوتاهمدت جبرانپذیر نیست، گفت: این تخریبها حاصل دههها مدیریت نادرست است و با راهکارهای مقطعی یا برنامههای کوتاهمدت اصلاح نخواهد شد. بحران آب نیازمند نگاه علمی و برنامهریزی بلندمدت است.
وی در ادامه به سیاستهای سدسازی اشاره کرد و افزود: ساخت سد بهخودیخود منفی نیست، اما اجرای آن بدون ارزیابیهای زیستمحیطی و بلندمدت میتواند به خشکشدن تالابها و دریاچهها منجر شود؛ تجربه دریاچه ارومیه نمونهای روشن از پیامدهای نگاه کوتاهمدت است.
به گفته این کارشناس، در حالی که آبهای سطحی جنوب کشور بهدلیل نبود ظرفیت جذب و ذخیرهسازی مستقیم وارد خلیج فارس میشوند، همزمان طرحهای پرهزینه انتقال آب مطرح میشود؛ چرخهای معیوب که نتیجه بیبرنامگی در مدیریت منابع آب است.
اورعی همچنین بر لزوم آزادسازی حریم رودخانهها و جلوگیری از ساختوساز در مسیرهای طبیعی آب تأکید کرد و گفت: بسیاری از رودخانهها بهدلیل برداشت شن و ماسه و تغییر کاربری، کارکرد طبیعی خود را از دست دادهاند و بازنگری اساسی در مدیریت آنها ضروری است.
وی با اشاره به تغییرات اقلیمی خاطرنشان کرد: بارشهای شدید و نامنظم اخیر هشداری جدی از تغییر اقلیم است و نباید موجب خوشبینی کاذب شود. این شرایط فرصتی محدود برای اصلاح ساختاری مدیریت آب، تغییر الگوی کشت، توسعه روشهای نوین آبیاری و افزایش بهرهوری است؛ فرصتی که اگر از دست برود، بحرانهای بزرگتری در انتظار کشور خواهد بود.











