روایتهای تلخ از خشونت علیه زنان دارای معلولیت / قربانیانی که دیده نمیشوند و صدایشان شنیده نمیشود
پژوهشها و روایتهای میدانی نشان میدهد زنان دارای معلولیت در ایران بهدلیل همزمانی «زن بودن» و «معلولیت داشتن»، بیش از سایر زنان در معرض انواع خشونت جسمی، جنسی و روانی قرار دارند؛ خشونتی که اغلب در سکوت خانوادهها، بیتوجهی نهادها و خلأهای قانونی پنهان میماند.
اگرچه سازمان بهزیستی تاکنون آمار رسمی درباره میزان خشونت علیه زنان معلول منتشر نکرده است، اما مطالعات دانشگاهی حاکی از آن است که این گروه دو تا چهار برابر بیشتر از دیگر زنان قربانی آزار میشوند. وابستگی به مراقبان، محدود شدن به خانه یا مراکز نگهداری، نبود آموزشهای پیشگیرانه و باورهای نادرست اجتماعی درباره توان درک افراد دارای معلولیت، زمینهساز تداوم این خشونتهاست.
گزارشهای میدانی از تجاوز، آزار جنسی، تحقیر، سلب حق تصمیمگیری و حتی معاملهگری بر سر بدن و فرزند زنان معلول حکایت دارد؛ مواردی که گاه نهتنها با حمایت مواجه نمیشود، بلکه با انکار، تنبیه و طرد قربانیان همراه است. روایتهایی از زنان نابینا، دختران اتیستیک و زنان کمتوان ذهنی نشان میدهد که حتی در نزدیکترین حلقههای خانوادگی یا مراکز نگهداری نیز امنیت آنان تضمینشده نیست.
از سوی دیگر، موانع جدی در مسیر دسترسی این زنان به عدالت وجود دارد. در بسیاری از پروندهها، بهدلیل مشکلات گفتاری، حافظه یا وابستگی به مراقب، شهادت قربانیان کماعتبار تلقی میشود و همین نگاه تبعیضآمیز، چرخه خشونت را تداوم میبخشد.
کارشناسان تأکید میکنند خشونت علیه زنان دارای معلولیت تنها یک آسیب اجتماعی نیست، بلکه بحرانی جدی در حوزه حقوق بشر است. تقویت نظارت بر مراکز نگهداری، آموزش خانوادهها و مراقبان، تضمین دسترسی به حمایتهای حقوقی و روانی، و برخورد قاطع با متجاوزان، از جمله راهکارهایی است که میتواند به شکستن سکوت و توقف این چرخه خشونت کمک کند.
خبرآنلاین











