عشق مرگبار عاشق ۵۶ ساله

  • حوادث
  • دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ ۱۲:۴۰
    کد خبر :1145419
عشق مرگبار عاشق ۵۶ ساله

مرد میانسالی که به اتهام قتل مردی دیگر بازداشت شده، در اعترافات خود از عشقی نافرجام و فرو رفتن در گرداب اعتیاد به‌عنوان دلایل سقوطش در مسیر جنایت سخن گفت؛ عشقی که به گفته خودش نه‌تنها روح و روانش را سوزاند، بلکه تمام آینده‌اش را تباه کرد.

متهم ۵۶ ساله که با چهره‌ای تکیده و نگاهی پشیمان در برابر بازجویان نشسته بود، از گذشته‌ای پرحسرت و تصمیم‌هایی گفت که زندگی‌اش را به پرتگاه کشاند.

او در پاسخ به پرسش‌هایی درباره زندگی‌اش گفت: «متولد مشهدم، تا کلاس اول راهنمایی بیشتر درس نخواندم. از کودکی جذب کار زرگری شدم چون برادرم در این حرفه بود. پدرم کشاورز بود و سال‌ها پیش فوت کرد.»

وقتی از او درباره ازدواجش پرسیده شد، گفت: «هیچ‌وقت ازدواج رسمی نداشتم. در ۳۵ سالگی عاشق دختری شدم که استاد دانشگاه بود؛ نامش ترانه بود. او خواهر یکی از دوستانم بود. رابطه‌مان حدود یک سال ادامه داشت. آن زمان وضع مالی خوبی داشتم، زرگری می‌کردم، به باشگاه می‌رفتم و به بدن‌سازی علاقه‌مند بودم. اما اشتباه بزرگ زندگی‌ام زمانی رخ داد که به سراغ مواد مخدر رفتم. ترانه وقتی دید به این مسیر افتاده‌ام، ترکم کرد. از آن لحظه زندگی‌ام از هم پاشید.»

این جدایی ضربه سنگینی به روحیه‌اش وارد کرد: «دچار افسردگی شدید شدم و سه‌بار اقدام به خودکشی کردم. یک بار قرص خوردم، بار دیگر خودم را حلق‌آویز کردم، و یک بار هم خودم را از بالای کوه با موتورسیکلت پرت کردم. اما هر بار زنده ماندم.»

او درباره آغاز اعتیادش گفت: «از ابتدا به سراغ شیشه رفتم و خیلی زود مصرف تزریقی را شروع کردم. خانواده‌ام در جریان بودند، اما مصرفم را بیرون از خانه انجام می‌دادم. روزگارم با رفت‌وآمد به پاتوق‌های مواد مخدر تباه شد.»

در ادامه، صحبت از آشنایی با مقتول شد: «مجتبی را فقط یکی‌دو بار در یک پاتوق ضایعاتی دیده بودم. شب حادثه برای خرید مواد به همان‌جا رفتم. وقتی بیرون آمدیم، او متوجه شد بیش از ۱۰ میلیون تومان همراهم است. درگیری‌مان ابتدا با ضربه کمربند او آغاز شد. من هم با میله‌ای به سر و بازویش زدم. وقتی روی زمین افتاد، ترسیدم و فرار کردم.»

با صدایی لرزان گفت: «بسیار پشیمانم. ای‌کاش می‌توانستم خودم را کنترل کنم. ولی مواد عقل را از انسان می‌گیرد. اگر می‌توانستم زمان را به عقب برگردانم، هرگز سمت مواد نمی‌رفتم. این بلای خانمان‌سوز، ریشه تمام بدبختی‌های من شد.»

او در پایان گفت: «بیش از هرچیز دلم برای کبوترهایم تنگ شده. عاشق کبوتربازی بودم… اما حالا همه‌چیز را از دست داده‌ام؛ عشقم، زندگی‌ام و حتی خودم را.»

شرح جنایت در خیابان شهید کریمی

در نخستین ساعات بامداد هجدهم اردیبهشت، یکی از ساکنان خیابان شهید کریمی ۱۸، با دیدن پیکر خون‌آلود مردی ۵۰ ساله روی آسفالت، موضوع را به اورژانس اطلاع داد. هرچند مصدوم به بیمارستان خاتم‌الانبیاء منتقل شد، اما فاقد علائم حیاتی بود و مشخص شد که به قتل رسیده است.

با هدایت سرگرد احسان سبکبار، رئیس کلانتری شفا، و دستور قاضی خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد)، تیمی از کارآگاهان وارد عمل شدند. بررسی دوربین‌های مداربسته منجر به شناسایی مظنون ۵۶ ساله شد که در صحنه درگیری با مقتول دیده شده بود.

به گزارش همشهری آنلاین، در نهایت، تیم عملیات اداره جنایی با هدایت سروان آرمین منفرد، متهم را بازداشت کردند تا پرونده این جنایت غم‌انگیز وارد مرحله قضایی شود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید