انیمیشن بچه رئیس؛رقابتی میان بچه ها و توله سگ های بامزه
موضوعی که در انیمیشن به طور جدی و منتقدانه مطرح می شود نقدیست که انیمیشن به جوامع غربی مطرح می نماید, که البته در سالیان اخیر سایه ای از آن را می توان در آینده ایران نیز تصور کرد، این موضوع که به فرزند گرفتن توله سگ ها به جای فرزند آوری گویی به تهدیدی برای ادامه نسل بشر تبدیل شده استراتژی فرهنگی غرب در این انیمیشن به حساب می آید.
انیمیشن بچه رئیس محصول ۲۰۱۷ کمپانی dream works , کمدی_فانتزی ایست که بر اساس کتاب مصوری با همین نام که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده، به کارگردانی تام مک گریث ساخته شده است.
ماجرای این انیمیشن از این قرار است که مردی به نام تیم تیمپلتون داستان زندگی خود در ۷ سالگی اش را تعریف می کند، زمانی که او تنها فرزند خانواده بوده است و تمامی عشق والدینش را از آن خویش میدیده، روزی تیم از پنجره اتاق خود با صحنه ای عجیب روبرو می شود، او نوزادی را می بیند که با کت و شلوار و کیف دستی از تاکسی پیاده شده و رقص کنان وارد خانه می شود، هنگامیکه تیم خود را به جلوی در خانه می رساند در کمال تعجب می بیند پدر و مادر کودک را در آغوش گرفته اند و او را به عنوان برادر تیم معرفی می کنند.
حضور کودک عجیب غیر از اینکه تیم را کنجکاو کرده تا سر از کارش در بیاورد، تمامی توجه پدر و مادر را نیز به خود جلب کرده است و این موضوع بیش از پیش تیم را مجاب می کند تا سر از کار این کودک که تنها در مجاورت با تیم رفتارهای عجبیش را بروز می دهد در آورده تا بتواند از شر او خلاص شود و تمام عشق و توجه والدینش را دوباره از آن خویش سازد…
در این انیمیشن به خوبی تفاوت دنیای تیم (فرزند اول) قبل و بعد از تولد کودک دوم به نمایش در آمده، در حالیکه ابتدا دنیای تیم بعد از تولد کودک دوم را کاملا نابود شده و عشق والدینش را از دست رفته می بینیم، اما در ادامه دوستی و عشقی میان دو کودک بوجود می آید که اینبار تغییر حاصله در زندگی تیم بعد از تولد کودک دوم کاملا مثبت می نماید، به نحوی که گویی تیم بعد از آشنایی با باس بیبی دیگر قادر به ندیدن او نیست و زندگی بدون برادر کوچکترش کاملا بی معنی جلوه می کند.
انیمیشن به خوبی به این موضوع می پردازد که با تولد نوزاد جدید نه تنها فرزند اول عشقی را از دست نمی دهد بلکه با ورود عضو جدیدی به خانواده عشقی جدید از سوی او به زندگیش راه پیدا می کند و حضور فرزند جدید می تواند زندگی او را شیرینتر از قبل سازد.
مسئله دیگری که به آن پرداخته می شود، تفاوت دنیای کودکی و بزرگسالیست، تفاوت دنیای پر شور سرشار از تخیل و بازی و لذت با دنیای کسل کننده بزرگسالی، انیمیشن با پرداختی زیبا به کودکان توصیه می کند از دنیای کودکی خود لذت ببرند و حسرت بزرگ بودن را به دل نداشته باشند، باس بیبی امکان تخیل را به کودکان عرضه می دارد، مهمترین امکانی که زندگی کودک را رنگی و زیبا و سراسر شور و نشاط می سازد.
اما موضوع دیگری که اتفاقا موضوع مهمتر است در واقع نقدیست که انیمیشن به جوامع غربی مطرح می نماید، که البته سایه ای از آن را می توان در آینده ایران نیز تصور کرد و آن این است که به فرزندی گرفتن توله سگ ها به جای فرزند آوری گویی به تهدیدی برای ادامه نسل بشر تبدیل شده.
با حضور توله سگ های بامزه در خانواده های دونفره گویی کمتر جای خالی یک کودک حس می شود و والدین تمام عشق خود را نثار سگ کرده و اینچنین حس عشق ورزی و والد بودن را در خود اغنا می کنند و دیگر تمایلی به داشتن فرزند ندارند.
افزایش روز افزون این معضل امروزی، کمپانی های انیمیشن سازی را بر آن داشته تا boss baby را بر پرده های سینما ببرند، انیمشنی کاملا فانتزی که با خلق شخصیت جدید و پیچیده بچه رئیس موقعیت های فانتزی جذابی را به وجود آورده که بیننده را مجاب می کند تا آن را دنبال کند.
این بچه غیر معمول از لحظه تولد متفاوت است و در سازمانی متشکل از کودکانی که به واسطه شیرهایی با فرمول سری بزرگ می شوند کار می کند و برای انجام مأموریتی سری برای سازمان به سراسر دنیا فرستاده می شود.
انیمیشن سراسر پر از ایده های خلاقانه و غافلگیریست و با داستانی جذاب موضوع رقابت میان توله سگ ها و فرزند انسان را مطرح کرده و ببیننده را به فکر وا میدارد.
همانطور که پیش تر اشاره شد موضوع بقا و تولید مثل برای انسان جوامع غربی به خصوص اروپا به معضلی بزرگ تبدیل شده است و سیاست مداران و نیز مدیران فرهنگی غرب هرچند دیر اما با استراتژی ای فرهنگی به سراغ این معضل آمده اند و در راستای تبلیغ برای فرزند آوری دست به تولیداتی از جمله انیمیشن سازی کرده اند تا علاوه بر تشویق خانواده ها در استراتژی درست، کودکان را نیز برای تشویق والیدن خود همراه سازند. همچنین برای تقویت این رویه باید موضوع سگ دوستی و همزیستی عاطفی میان خانواده ها و زوج ها ها را با سگ ها تقلیل بخشید که همین مواضع این انیمیشن را به غیر از جذابیت های داستانی و فانتزی اش به اثری استراتژیک بدل کرده است.
موضوعی که نشان می دهد مدیران فرهنگی غرب تا چه میزان بر اثرگذاری سینما به خصوص انیمیشن واقف هستند و از اثرگذاری و قدرت رسانه ای آن برای اهداف بلند مدت و کوتاه مدت اجتماعی و فرهنگی خود سود می برند، خوب است که این انیمیشن ها و با بررسی و تحلیل های جامعه شناسانه برای برخی مدیران فرهنگی پخش و مورد کاوش قرار بگیرد تا شاید انیمیشن در کشور ما نیز بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و مدیران برای تولیدات فرهنگی و استراتژیک اقدام های جدی تر کنند.