حرکت دست مجری در مناظره دوم و ایجاد پرسشی معنادار
یک کارشناس مجری برنامههای سیاسی تلویزیون، عدم دخالت مجری مناظره در هدایت مباحث نامزدها را به دلیل نبود استقلال شخصیتی، قدرت و توانایی علمی و شجاعت عملی او دانست و گفت: مجری مناظرات سیاسی باید یک کارشناس برجسته سیاسی باشد تا بتواند پرسشها را به درستی توضیح و توضیحات کاندیداها را در چارچوب پاسخ به پرسش مدیریت کند، نه این که از فرهنگ بپرسد و کاندیدا از تجارت بگویند و تهمت بزنند.
مهدی مطهرنیادربارهی دومین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری ابراز کرد که این مناظره با عنوان مناظره فرهنگی و سیاسی برگزار شد، اما در آن بیشتر به مقوله اقتصاد پرداخته شد.
او اظهار کرد: آرایهی شکلی مناظرهها تحت تأثیر ساختار جبههبندی و جناحبندیهای سیاسی در ایران است و فقدان یک نظام جدی ساختاریافته در ایران اکنون در مناظرهها انعکاس پیدا میکند. در مناظره سال ۹۶ سه کاندیدای محافظهکار اقتدارگرا در یک سو و آن سو نیز سه کاندیدای تحولخواه دموکرات نشستهاند و لذا از این رو ما دو مناظره در یک مناظره داریم که در صداوسیما با یکدیگر مناظره میکنند و این مناظره را به آوردگاهی از تناقض تبدیل میکند.
مطهرنیا ادامه داد: در کشورهای پیشرفته جهان بر اساس تجربه کار حزبی، کاندیداهای هر جناح و تفکر جداگانه با یکدیگر مناظره میکنند و در نهایت یک کاندیدا را پذیرفته و به عنوان کاندیدای اصلی در برابر کاندیدای حزب دیگر قرار میگیرد و مردم به سهولت میتوانند انتخاب شایستهتری داشته باشند. اما عدم قبول جایگاه احزاب به عنوان رکن رکین دموکراسی، کسرتگرایی در احزاب و کمیتنگری به آنها موجب میشود هم اکنون بیشتر سه کاندیدای جناح محافظهکار گاه و بیگاه با یکدیگر و در نهایت در مخرج مشترکهایی با جناح رقیب وارد جهتگیری نفیگرایانه شوند. همین معنا را رنگ باختهتر میتوانیم در جناح رقیب تا حدودی مشاهده کنیم و لذا منطق مناظره از این جهت عامل تناقض انعکاسی است.
او با اشاره به نبود پشتوانه کارشناسی، چککننده و راستی آزما در مناظرهها اظهار کرد: متأسفانه هر دروغی به راحتی گفته و لباس حقیقت بر آن پوشانده میشود. فقدان یک تیم چککننده برای راستیآزمایی هم مناظرهها را به سمت و سوی بداخلاقیهای سیاسی میکشاند. این نوع مناظرهها گرتهبرداری ناقص مناظرههایی است که در ایالات متحده آمریکا برگزار می شود. در مناظره اوباما با میت رامنی در سال ۲۰۱۲، میترامنی ادعایی را مطرح کرد و اوباما با اشارهی دست خواهان چک کردن ادعای او شد و در همان زمان با اسناد متقن معلوم شد میت رامنی حقیقت را نمیگوید؛ بنابراین یکی از نقصهای مناظرههای صداوسیما نبود تیم چککننده و راستی آزماست. از طرف دیگر به دلیل همین نقص و نگرانی از مطرح شدن جملاتی مخاطرهآمیز برای فضای سیاسی کشور از طرف حکومت همواره ساختار مدیریتکننده مناظرهها چه در دولت و چه در صداوسیما و چه در نهادهای فرادستی آنها به گونهای است که برنامههای نامزدها کنکاش نمیشد. پرسشها بسیار کلی و به واسطه حضور شش نفر یا بیشتر در مناظرهها هیچگاه کلام به طور کامل منعقد نمیشود. از این رو مخاطب تنها به دنبال گزارههایی است که در آن طرف مناظرهکننده بتواند حالت هجومی و هیجانآور طرف مقابل را محکوم کند و این میزان، وجود خشونت و بداخلاقی در مناظرهها را تهدید میکند.
مطهرنیا سپس با اشاره به رویکرد صداوسیما در برگزاری مناظرهها اظهار کرد: با توجه به گسترش رسانههای رسمی از طریق اینترنت و شبکههای مجازی امروز تکصدایی رسانه بیمعنی است. صداوسیما در ساختار قدرت تعریف شده و مجریان کنونی صداوسیما با وجود سوابق بسیار طولانی از گوشیهای کنترلکننده استفاده میکنند و فرمان میگیرند و با وجود سلیقههای مختلفی که ممکن است دارا باشند در نهایت خدمت تفکر مدیران ارشد صداوسیما قرار دارند.
او ادامه داد: جهتگیریهای سیاسی صداوسیما در دو دهه گذشته به خوبی نشان داده است که صداوسیما با تمام ادعاهای بیطرفی و تکرار این ادعا، همواره در مظان تردید قرار داشته است. حال این تردید درست است یا نه بحث دیگری است اما واقعیت دارد و از این رو به نظر میرسد به واسطه همین تردید، چک کردن حرکت دست و حتی کوچکترین رفتارهای مجری مناظره، طراحی دکور و نوع سخن گفتن مجریان بیرون استودیوی مناظره و پاس دادن آنها به همدیگر و همچنین پخش کردن تیزرهای متفاوت در زمان گوناگون، زیر ذرهبین افکار عمومی است.
مطهرنیا گفت: با توجه به رشد فناوری چک فیلم در حال حاضر حرکت دست بسیار واضح مجری در مناظره دوم، پرسش بسیار معناداری را به وجود آورده است. این برای متخصصان تبلیغات سیاسی بیشتر شکبرانگیز است چراکه به خوبی میدانند، اینکه در مناظره چه کسی اول گفتوگو کند و چه کسی آخرین گوینده باشد، بسیار موثر است.
وی در ادامه دربارهی مبحث مناظره دوم که فرهنگی و سیاسی تعریف شده بود، یادآور شد: از این منظر، مناظره دوم به واسطه اینکه نامزدها همدیگر را تحت فشار قرار میدادند، نوعی شکنجه افکار عمومی دیده میشد و از آنجا که مرکز ثقل تمام مسائل و چالشهای موجود و بحرانها متوجه اقتصاد و معیشت است، این موضوع چنان در ابعاد دیگر مناظره حاکم شده بود که از مبانی اصلی و از موضوع فرهنگ و علم به سمت اقتصاد و تجارت ارجاع داده شد. چنین جهتگیری دو دلیل دارد؛ یکی عوامفریبی و دیگری گریز از پرسشها و پیامدهای آن.
مطهرنیا در ادامه گفتوگوی خود با اشاره به تأثیر مهم مجری مناظره بر هدایت مباحث، توضیح داد: مجری باید از استقلال شخصیتی، قدرت و توانایی علمی و شجاعت عملی برخوردار باشد و باید به عنوان یک کارشناس برجسته سیاسی مطرح بوده، به گونهای که بتواند پرسشها را به درستی توزیع و توضیحات کاندیداها را در چارچوبهای پاسخ به پرسش مدیریت کند، نه اینکه از فرهنگ بپرسد و کاندیدا از تجارت بگویند و تهمت بزنند و او نگران این باشد که اگر جلوی کاندیدایی را بگیرد فردا ممنوعالتصویر خواهد شد یا نه.
مجری باید قدرت و توانایی علمی داشته باشد و بتواند اگر کاندیدایی آمار تردیدداری میگوید، آن را آشکار کند. یا کاندیدایی که تا دیروز کل مطبوعات و اهل قلم را در سابقه خود فاقد شعور برای آزادی میدانسته، امروز برای نقادی، شعار به مردم عرضه نکند.
این کارشناس رسانه در پایان مطرح کرد: مجری مناظره باید از شجاعت عملی، قدرت و توانایی علمی برخوردار و دارای استقلال شخصیتی باشد.