صریحا بگویید رای گرفتید یا نه؟/چرا سعی میکنید در زمینه رد صلاحیت سیدحسن خمینی در مقام پاسخگویی باشید؟
حال که گفتهاید شورای نگهبان سیدحسن خمینی را رد صلاحیت نکرده، صریحا بفرمایید که آیا در شورای نگهبان برای تأیید یا رد صلاحیت ایشان، رأیگیری صورت نگرفته است؟
سخنگوی شورای نگهبان اخیرا در مصاحبه با خبرگزاری شفقنا، سخنانی را بیان کردند که با توجه به جایگاه حقوقی ایشان، در چند روز گذشته واکنشهای متعددی به همراه داشته است.
یکی از موضوعات پرابهام مربوط به ماجرای صلاحیت سیدحسن خمینی از انتخابات مجلس خبرگان بود. آقای کدخدایی درباره این ماجرا میگوید: «آقای سیدحسن خمینی رد صلاحیت نشدند، ایشان در آزمون علمی شرکت نکردند، پس سهم او را گردن ما نگذارید، چون ایشان دعوت به آزمون شدند ولی برای آزمون تشریف نیاوردند».
کدخدایی در سخنان خود ماجرای کنارگذاشتن سیدحسن خمینی از انتخابات را بهگونهای جلوه میدهد گویی که آزمون علمی مجلس خبرگان، تنها راه تشخیص صلاحیت داوطلبان مجلس خبرگان بوده است! بنابراین برای تنویر افکار عمومی نکاتی به عرض میرسد:
الف) آیا سیدحسن خمینی رد صلاحیت شده است؟ پس از بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات، شورای نگهبان سرانجام یا صلاحیت داوطلب را محرز و حکم به تأیید صلاحیت او میکند یا صلاحیت فرد را محرز ندانسته و با رد صلاحیتش به او اجازه حضور در عرصه انتخابات را نمیدهد؛ حال جناب کدخدایی که میگوید: «آقای سیدحسن خمینی رد صلاحیت نشدند» توضیح دهند که آقای خمینی سرانجام تأیید یا رد صلاحیت شدند؟
البته حالت سومی هم متصور است که ظاهرا نظر جناب سخنگو این بوده که درباره سیدحسن خمینی همین راه سوم طی شده است و آن انصرافدادن از داوطلبی مجلس خبرگان است و به دلایلی که در ادامه ذکر خواهد شد، این راه قطعا درباره سیدحسن خمینی وجود نداشته است.
ممکن است جناب آقای سخنگو بگوید بنده گفتهام که سیدحسن خمینی رد صلاحیت نشده است و منظورم این بوده که درباره او حکم به عدم احراز صلاحیت شده نه رد صلاحیت! و میان رد و عدم احراز صلاحیت تفاوت است. پاسخ به این احتمال روشن است؛ زیرا اولا چه قائل به رد صلاحیت شوند یا حکم به عدم احراز صلاحیت دهند، در نتیجه امر تفاوتی حاصل نمیشود چراکه صلاحیت داوطلب برای حضور در عرصه انتخابات مردود شده است و ثانیا صراحت کلام و اصرار آقای کدخدایی بر این بوده که چون جناب آقای سیدحسن خمینی در آزمون شرکت نکرده پس تلقی انصراف میشود و نوبت به بررسی صلاحیت نمیرسد تا چه رسد كه به عدم احراز منجر شود و روشن است که عدم احراز، فرع بررسی صلاحیت است.
ب) تنها در یک صورت است که عدم شرکت در آزمون علمی میتواند به منزله انصراف تلقی شود و آن این است که آزمون علمی تنها راه تشخیص صلاحیت باشد و روشن است که براساس ضوابط و قوانین «آزمون علمی» نهتنها راه تشخیص و نه راه متعین و ضروری برای همه داوطلبان بوده است.
ج) مرجع تشخیص صلاحیت داوطلبان: در آییننامه انتخابات مجلس خبرگان، در کنار چهار شرط عمومی، شرط «اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعض مسائل فقهی را داشته باشد و بتواند ولی فقیه واجد شرایط رهبری را تشخیص دهد» بهعنوان شرط پنجم و اساسی داوطلبان ذکر شده است.
در نخستین انتخابات مجلس خبرگان رهبری، مرجع تشخیص همه شرایط داوطلبان شرکت در انتخابات، با استادان معروف درس خارج حوزههای علمیه بود ولی در انتخابات بعدی [پس از اصلاحات صورتگرفته]، تشخیص شرایط و صلاحیت این داوطلبان [چه صلاحیت علمی و چه غیرعلمی] به فقهای شورای نگهبان واگذار شد.
حضرات آیات هاشمیرفسنجانی و مؤمن در سخنان خود بارها علت تفویض مسئولیت بررسی صلاحیت داوطلبان مجلس خبرگان به فقهای شورای نگهبان را به تکلف و سختی نیفتادن بزرگان بوده است نه اینکه آنها فاقد صلاحیت تشخیص باشند.
علاوه بر تبصره اصلاحی فوق، در تبصره دوم همین ماده برای تشخیص صلاحیت علمی (اجتهاد) داوطلبان راه دیگری نیز بیان شده است: «کسانی که رهبر معظم انقلاب صریحا یا ضمنا اجتهاد آنها را تأیید کرده باشد از نظر علمی نیاز به تشخیص فقهای شورای نگهبان نخواهند داشت».
د) راههای تشخیص صلاحیت علمی داوطلبان: آیتالله مؤمن در توضیح راههای دیگر تشخیص اجتهاد و صلاحیت علمی داوطلبان توسط شورای نگهبان، به پنج راه اشاره میکند: «درباره احراز اجتهاد نامزدها، یک راه همان تأیید رهبری است، اما اگر در مورد کسی تأییدی از جانب رهبری نبود، راههای دیگری در نظر گرفته شده است: یکی اینکه اکثر فقهای شورای نگهبان، اجتهاد کسی را تأیید کنند. راه دیگر این است که کاندیداها خودشان رسالههای علمی و فقهی که دارند عرضه کنند، تقریرهای درس خارج – البته به صورتی که نظر خودشان هم در آن آشکار باشد، نه اینکه فقط صرف رونویسی و دفترپرکردن باشد- تا بتوان از آن تقریرات، نظر تقریرکننده را فهمید و اجتهادش را احراز کرد. راه دیگر امتحانگرفتن است».
آیتالله مؤمن در ادامه در پاسخ به اینکه آیا شورای نگهبان در تشخیص صلاحیت علمی داوطلبان همچنان از نظر استادان و بزرگان حوزه نیز استفاده میکنند یا خیر، به دو راه دیگر تصریح میکند: «گاهی هم معلوم است که او یک مدرس خارج یا سطح عالی دروس حوزوی است، یا اینکه گاهی علمای صاحب صلاحیت، به اجتهاد او شهادت میدهند. اینها راههایی است که ما طی میکنیم».
ه) «آزمون علمی» تنها راه تشخیص صلاحیت نیست که آخرین راه تشخیص است؛ آقای مؤمن این مطلب را نیز به صراحت بیان کرده است: «اگر از این راهها نشد، آن وقت نوشتههای علمی را میخواهیم و نهایتا هم امتحان شفاهی و کتبی».
حال جناب آقای سخنگو توضیح دهند که آن همه اصرار به اینکه تنها راه احراز صلاحیت علمی داوطلبان، «آزمون علمی» بوده، براساس کدام قانون بوده است؟
اوج اعجاب آنجاست که وقتی توجیهات جناب سخنگو مورد سؤال و اشکال مصاحبهگر قرار میگیرد، وی تصریح میکند: «ما [اعضای شورای نگهبان] باید سهم خودمان را کم کنیم، زیرا این سهمی که به نام ما مینویسید، میخواهم بگویم به نام ما نیست». آقای کدخدایی میافزاید: «این افرادی که شما اسم بردید، فقط از یک جریان هستند، چرا از جریان مقابل نام نمیبرید؟ اسامی آنها را من بگویم؟!». مسئله، مسئله رعایت قانون و انصاف و مراعات حقالناس است و چه فرقی میکند سیدحسن خمینی باشد یا هر فرد دیگر و از هر جناحی که باشد؟
در این نکته دانسته شد که آزمون علمی نه بهعنوان تنها راه تشخیص که بهعنوان آخرین راه تشخیص صلاحیت علمی داوطلبان است؛ بنابراین روشن است که عدم حضور در آزمون علمی هرگز نمیتواند به منزله انصراف از آزمون تلقی شود؛ زیرا وقتی همه راهها طی شده و به احراز صلاحیت نینجامیده، دیگر انصراف بیمعنا و باید حکم به رد صلاحیت داوطلب داد.
و) اگر برخلاف ضوابط قانونی و مطابق ادعای آقای سخنگو بپذیریم که خودداری سیدحسن خمینی از حضور در «آزمون علمی»، به منزله انصراف بوده و در نتیجه شورای نگهبان ایشان را رد صلاحیت نکرده است، دو سؤال مهم مطرح میشود:
١. چرا شورای نگهبان پس از آزمون، از ایشان خواسته که همه آثار علمی خود (اعم از جزوات درسی، صوت شش سال دروس خارج اصول و فقه، متن کتابهای علمی و…) را برای بررسی صلاحیت علمی به شورای نگهبان تحویل دهد؟ و آقای سیدحسن خمینی نیز در پی این درخواست همه آثار علمی و متن و صوت دروس خارج خود را تحویل داده و تصریح کردهاند که دیگر چیزی برای ارائه وجود ندارد. حال اگر بحث «انصراف» تلقی شورای نگهبان از عدم حضور ایشان در آزمون بوده، پس چرا از شخصی که کأنّ انصراف داده، ارائه آثار علمی برای بررسی صلاحیت، طلب میشود؟ وانگهی اگر شورای نگهبان این آثار را بررسی کرده و به احراز صلاحیت نرسیده، پس او را رد صلاحیت کردهاند؛ و اینجاست که باید به جناب سخنگو گفت که چرا از پذیرش مسئولیت کاری که انجام دادهاید، شانه خالی میکنید؟
اما اگر بحث «انصراف» را به خود داوطلب منتسب میکنید، چگونه کسی که اختیارا انصراف داده، تلاش میکند تا با ارائه همه آثار علمی خود، بتواند به فقهای شورای نگهبان در بهاحرازرسیدن کمک کند؟ درثانی این چه انصرافی است که بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها، او به نتیجه اعلامشده اعتراض کرده و شورای نگهبان، مجددا صلاحیت ایشان را بررسی کرده است؟ و در این فرض نیز قطعا سخنان جناب حقوقدان مبنی بر انصراف نه رد صلاحیت، غیرواقعی است.
از جناب کدخدایی که درسخوانده حقوق در دانشگاههای انگلستان و ١٤ سال عضویت بهعنوان حقوقدان در شورای نگهبان هستند، انتظار نمیرود که این حق را برای داوطلبان قائل نباشند که آزمون علمی برای داوطلبان یک توسیع حق است برای اثبات صلاحیت خویش، اما ایشان تصریح میکند که چون در آزمون شرکت نکردهاند، پس شورای نگهبان آنان را رد صلاحیت نکرده بلکه گویی انصراف دادهاند!!!
٢. اگر «آزمون علمی» تنها راه احراز صلاحیت داوطلبان خبرگان رهبری بوده و عدم شرکت در آزمون علمی به منزله انصراف تلقی شود، جناب سخنگو بفرمایند که:
اولا چرا برخلاف سایر داوطلبان که از طریق پیامک! به آزمون علمی دعوت شدند، از ایشان هیچگونه دعوتی ولو پیامکی هم به عمل نیامد؟! و ادعای برخی افراد پس از برگزاری آزمون علمی، مبنی بر دعوت از ایشان، که توسط برخی رسانهها با شانتاژ گسترده همراه بود، همان زمان با واکنش صریح سیدعلی خمینی و تکذیب قاطع ادعاي مزبور مواجه شد. حال اگر پذیرفتیم که آزمون تنها راه بوده اما به داوطلب از هیچ طریقی اطلاع داده نشده که باید در آزمون شرکت کند، این کار شبهات جدی به وجود میآورد!
و ثانیا آیا همه داوطلبان تأییدصلاحیتشده توسط شورای نگهبان، در آزمون علمی شرکت کرده بودند؟!
بررسی تاریخی دورههای مختلف انتخابات مجلس خبرگان نشان میدهد که در همه دورهها افرادی بدون شرکت در آزمون، تأیید صلاحیت شدهاند و همه میدانند که در انتخابات اخیر مجلس خبرگان در سال ٩٤ نیز همچون روال گذشته ٩ نفر از داوطلبان با وجود شرکتنکردن در آزمون علمی توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدهاند؛ تأییدات علمی صورتگرفته برای آیتالله سیدحسن خمینی هم از حیث تعداد و هم از لحاظ اعتبار و کیفیت مؤیدین، نه در انتخابات اخیر که در تاریخ مجلس خبرگان بیسابقه بوده است.
در پایان به سخنگوی شورای نگهبان پیشنهاد میشود که برای تنویر اذهان عمومی و ثبت در تاریخ به چند سؤال پاسخ دهد: ١. حال که گفتهاید شورای نگهبان سیدحسن خمینی را رد صلاحیت نکرده، صریحا بفرمایید که آیا در شورای نگهبان برای تأیید یا رد صلاحیت ایشان، رأیگیری صورت نگرفته است؟ ٢. فرض کنید که اعضای شورای نگهبان به هر دلیلی آثار علمی داوطلبی را نبینند، یا تصمیم بگیرند آنها را مطالعه نکنند، یا اینکه اصلا آزمون را برگزار نکنند، یا در صورت برگزاری آزمون، اوراق داوطلبان را تصحیح نکنند و… و در نتیجه بگویند آن داوطلب احراز صلاحیت نشد! داوطلبان چه باید بکنند؟
و در آخر اینکه آقای سخنگو! چرا سعی میکنید در زمینه رد صلاحیت سیدحسن خمینی در مقام پاسخگویی برآیید؟