چرا حمله زمینی اسرائیل به غزه شکست خواهد خورد؟
روزنامه گاردین در یادداشتی به قلم پل راجرز، استاد بازنشسته مطالعات صلح در دانشگاه برادفورد، درباره تهاجم زمینی اسرائیل به غزه نوشته است:
عملیات سه مرحلهای ارتش اسرائیل در غزه نه تنها موجب حذف و خاموشی حماس نخواهد شد، بلکه حتی نفوذ آن را در منطقه بیشتر هم خواهد کرد.
ارتش اسرائیل شروع به عملیات زمینی در شمال غزه کرده است و هدف این نیروها نیز چند وقتی است که تعیین شده است- که البته چیزی جز گذاشتن نقطه پایان بر فعالیتهای حماس نیست. با این حال تجربههای قبلی اسرائیلیها نشان میدهد که بهرغم این واقعیت که از نظر نیرو و تسلیحات نظامی برتری واضح و آشکاری دارند، اما این بار نیز شکست خواهند خورد.
به گفته یوآو گالانت وزیر دفاع اسرائیل؛ مرحله اول این عملیات با بمبارانهای شدید هوایی آغاز خواهد شد و این نیز در ادامه با عملیات زمینی با هدف «خنثیسازی تروریستها و نابودی زیرساختهای حماس» دنبال خواهد شد.
فاز دوم عملیات اسرائیل شامل نابودی و سرکوب هرگونه مقاومت باقیمانده خواهد بود و به دنبال آن نیز مرحله نهایی آغاز خواهد شد که با هدف ایجاد یک منطقه حائل در اطراف غزه به انجام خواهد رسید. با شکست حماس، این نوار باریک در زمینه احتیاجات و رفع نیازهایی مانند تامین برق، آب، غذا و دیگر نیازهای اساسی تحت نظارت و کنترل جامعه بینالمللی درخواهد آمد.
این پنجمین جنگ حماس و اسرائیل از سال 2008 به این سو است. چهار جنگ پیشین و خشونتهای متعاقب آن منجر به جانباختن 5365 فلسطینی و 308 اسرائیلی شده است. جنگ کنونی نیز برای اسرائیل حداقل به بهای جان 1400 تن و زخمی شدن 3400 نفر تمام شده است. واکنش ارتش اسرائیل نیز تاکنون موجب کشته شدن نزدیک به 6000 فلسطینی از جمله بیش از 2000 کودک و مجروح شدن بیش از 16000 نفر شده است. 29 نفر از نیروهای امدادی سازمان ملل نیز در این درگیریها کشته شدهاند.
تنها در یکی از جنگهای قبلی بین حماس و اسرائیل، در جولای 2014، ارتش اسرائیل دست به یک تهاجم زمینی بزرگ زده- و در همان یک بار هم تیپ گولانی متحمل خسارات جدی فراوانی شده است. این واقعیت در کنار اعلام آمادگی قطعی حماس، ارتش اسرائیل را به این نتیجه رسانده که این بار پیش از آغاز هرگونه حمله زمینی از حملات هوایی بسیار سنگین استفاده کند. ویرانی و تخریب کامل شهر قبل از درگیر کردن نیروهای زمینی یکی از تاکتیکها و ویژگیهای تکراری جنگهای مدرن است و این را پیشتر در عملیات روسیه در چچن و اوکراین یا عملیات ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده در عراق و به ویژه در تخریب شهر قدیمی موصل به خوبی دیدهایم.
این یعنی ویرانیهای غزه هنوز کامل نیستند و در این شهر بسیاری دیگر از مناطق ویران خواهند شد و به خصوص تونلهای زیرزمینی این شهر بارها و بارها با بمبهای موسوم به ضد سنگر مورد اصابت قرار خواهند گرفت- که آمریکا در حال حاضر حدود 100 بمب از این نوع را در اختیار اسرائیل قرار داده است.
با توجه به عزم دولت بنیامین نتانیاهو برای نابودی حماس، کشته شدن هزاران فلسطینی و مجروح شدن دهها هزار نفر دیگر نیز قطعی است- و البته این واقعیت که بعد از پایان یافتن جنگ، دشواریهای فلسطینیهای غزه احتمالاً بیشتر و مراقبت و نظارت بر آنها به مراتب شدید خواهد شد.
اینها همه اتفاقاتی هستند که اسرائیل باید به آنها به عنوان خطرات فزاینده استراتژیک نگاه کند. چون با توجه به روندی که در جریان است، میتوان گفت که این جنگ به جای خاموش کردن حماس، منجر به پیوستن دهها هزار جوان خشمگین فلسطینی به سازمان حماس یا سازمان جانشین حماس خواهد شد.
اگر فرض را بر این بگیریم که نظارت شدید اسرائیل بر دو میلیون فلسطینی اسیر در بخش کوچکی از غزه جریان پیوستن جوانان غزه به حماس را کاهش خواهد داد، اما با این حال نمیتوان چشم بر اتفاقاتی بست که در کرانه باختری روی خواهد داد. منطقهای که در آن بیش از سه میلیون فلسطینی تحت اشغال سختگیرانهای زندگی میکنند که زیر نظر دولت تندروی نتانیاهو به مراتب بدتر و سختگیرانهتر از قبل نیز شده است.
علاوه بر این، کرانه باختری از دو جنبه تفاوتهایی مهم با غزه دارد. اولی گسترش سریع شهرکسازی اسرائیلیهاست که شهرکنشینانش درگیر ترکیبی قدرتمند از ناسیونالیسم افراطی و بنیادگرایی مذهبی هستند. نکته این که احزاب مذهبی حاضر در دولت نتانیاهو این افراط را حمایت کرده و حتی برخی از آنها دیدگاهی آشکارا کاهانیستی نسبت به فلسطینیها دارند.
دومی هم این که گسترش شهرکها در سراسر فلسطین باعث شده تنش و درگیری در سراسر این سرزمین بسیار بالا باشد؛ تا جایی که از ابتدای سال جاری تا اواسط سپتامبر، یعنی در نزدیک به نهماه 189 فلسطینی کشته و بیش از 8000 نفر زخمی ششدهاند- که آماری به شدت بالاست.
این یعنی تخریب شدید و ویرانی غزه به جای پایان دادن به حماس و مبارزه، تنها محل درگیری را تغییر داده و آن را به کرانه باختری منتقل خواهد کرد. در بسیاری از مناطق جنوب و به ویژه خاورمیانه یک روحیه ضداسرائیلی در حال رشد است. حالا با توجه به این که حماس از قبل هم در کرانه باختری از حمایت مردمی برخوردار بود؛ بیکفایتی و فساد در تشکیلات خودگردان فلسطین پتانسیل موفقیت حماس را میتواند بالاتر از این هم ببرد. این یعنی اهمیت کرانه باختری و پتانسیل آن برای تبدیل شدن به محل جنبش نئوحماس را نمیتوان نادیده گرفت.