چطور غذاهای چرب افسرده مان می کنند

    کد خبر :538870

محققان موفق به شناسایی مکانیسمی شدند که نشان می‌دهد چرا احتمال بروز افسردگی در افراد چاق و افرادی که رژیم غذایی پرچرب دارند، بیشتر است.

مطالعات قبلی بارها نشان داده بوده که احتمال بروز افسردگی در افراد مبتلا به چاقی و دارای اضافه وزن بیشتر است، ولی دلیل آن مشخص نبود.
یک گروه تحقیقاتی از محققان دانشگاه‌های گلاسکو در انگلیس و موسسه گلدستون در سانفرانسیکو، تحقیقاتی را روی مدل‌‌های حیوانی برای درک ارتباط چاقی و رژیم غذایی پرچرب با افسردگی آغاز کردند. این تحقیقات نشان می‌دهد مکانیسم افسردگی در افراد مبتلا به چاقی و افرادی که اضافه وزن ندارند، کاملا متفاوت است. این تمایز زمانی مهم می‌شود که درمان‌ها و داروهای متداولی که در افراد لاغر کار ساز است، در افراد چاق و دارای اضافه وزن تاثیر متفاوتی دارد و بهبود کمتری در این افراد دیده می‌شود. همچنین پردازش شناختی و بهبود عصب‌شناختی در این افراد کمتر است و عوارض جانبی دارو ها نیز در این افراد متفاوت است.
برای بررسی‌های بیشتر محققان موش‌های آزمایشگاهی را تحت رژیم غذایی پرچرب حاوی اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع قرار دادند.
محققان نحوه انباشت اسیدهای چرب در مغز موش‌ها و تاثیر این مواد بر سلامت روحی و تغییرات رفتاری مرتبط با افسردگی را بررسی کردند. نتایج نشان داد در موش‌هایی که رژیم غذایی چرب دارند، نفوذ پالمیتیک اسید در بخشی از مغز به نام هیپوتالاموس بسیار زیاد است. این بخش از مغز مسئول تنظیم ترشح هورمون‌های مختلف به جریان خون است.
پالمیتیک اسید یک اسید چرب اشباع است که در بسیاری از مواد غذایی مانند پالم و روغن زیتون، پنیر، کره، ‌مارگارین و برخی محصولات گوشت یافت می‌شود.
مطالعات قبلی نشان می‌دهد این اسید چرب ارتباط بین چاقی و احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی را توجیه می کند. مطالعات جدید نشان می‌دهد ‌این اسید چرب نقش دیگری نیز دارد و مسیر سیگنال‌دهی مرتبط با افسردگی را تغییر می‌دهد. این مسیر cAMP/PKA نام دارد و در بسیاری از فرآیندهای سوخت و ساز از جمله عملکرد دوپامین به عنوان یک هورمون مرتبط با خلق و خو و افسردگی نقش دارد.
رژیم غذایی ناسالم و پرچرب و به تبع آن چاقی و اضافه وزن، احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد.
محققان بر این باورند که نتایج این مطالعه بر توسعه روش های مفید و کارآمد برای درمان افسردگی موثر است.
نتایج این مطالعه در نشریه Translational Psychiatry منتشر شده است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید