نگاهی به مدیریت بحران به بهانه در برف ماندگان

دفترچه قرمز دایی

    کد خبر :211795

دایی ، مدیریت بحران فامیل ماست و لفظ دایی یک علامت اختصاری است تا وسط مویه و کمر خم شدن، نگران از قلم افتادن خُرما وسط مراسم نباشیم.

به گزارش عصر ایران؛صدایش می زنیم دایی، اما دایی واقعی هیچ کدام از هم شهری ها نیست. ربطش به همه آدم های اطراف و آشنایان این است که در مراسم ختم هر عزیزی که دستش از دنیا کوتاه می شود حضور دارد.

همیشه دفتر قرمز کوچکی توی جیبش هست با یک مداد. قبل از این که صاحب عزا از شوک در بیاید که با میهمان ها چه کنم، متن اعلامیه و رستوران و مداح و…همه حی و حاضر شده اند.

دایی ، مدیریت بحران فامیل ماست و لفظ دایی یک علامت اختصاری است تا وسط مویه و کمر خم شدن، نگران از قلم افتادن خُرما وسط مراسم نباشیم.

این روزها که زلزله و برف و خشکسالی و سانچی و پلاسکو و…افتاده اند وسط معرکه حس می کنم جای یک دایی که دفتر قرمز کوچکی داشته باشد کم است تا دفترش پر باشد از «پدر رفتی» یا «مادر که سایبان بود» و «هرگل به چمن بیشترمی دهد صفا» و…

چند ماه یقه آسمان را چسبیده بودیم برای نَمی باران و برف تا تب زمین را بخواباند . آسمان هم دست به جیب شد و برف آمد ،نه آن چنان که یاد قدیم ها بیفتیم که توی کوچه تونل می زدیم اما یاد دایی ،بله، افتادیم.

برف ،جاده ها و اتوبان ها را فلج کرد و شش ساعت توی سرما و اتوبان قم، ملت با چادر نشینان «ازگله» و «سر پل ذهاب» هم دردی اجباری کردند و دایی یی نبود انگار تا یک فنجان چای دیشلمه بدهد.

مدیریت بحران ما، مدام در حال غافل گیر شدن است انگار شبیه دالی گفتن با بچه هربار، اتفاقی از یک سمت سرش را بیرون می آورد و می گوید:دالی، مدیریت بحران هم چند سانتی از جایش می پرد و هاج و واج نگاه می کند.بدون این که بداند می خواهد چه کار کند دور خودش می چرخد و می چرخد.

اتوبوس به علت لغزندگی جان شش نفر را می گیرد.خیلی ها توی جاده می لرزند و ما نمی دانیم هم چنان دعا کنیم برف ببارد یا خدا یک دایی برای مان کنار بگذارد.

دایی و دفترچه قرمزش، مدیریت بحران است که انگار شب هوشیار می خوابد تا صبح نفر اول باشد که دارد انالله و انا الیه راجعون را بالای اعلامیه می نویسد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید