۷ نکته درباره تنشهای منطقه
محمد مصطفى العمرانی در رای الیوم نوشت: شبکه آمریکایی سی ان ان از ساقط شدن بالگرد این کشور در دریای سرخ توسط یک موشک ایرانی که حوثیها آن را شلیک کردند، چند روز پیش از حمله به نفت کشها در دریای عمان خبر داده است، تا به این شکل بهانههای واشنگتن و هم پیمانان آن علیه ایران کامل شود. با این حال ایران میتواند دشمنان خود را هدف گرفته و از نقاط ضعف انها استفاده کند. علاوه بر اینکه این کشور به نوبه خود ظرفیتهای نظامی عظیمی دارد.
به گزارش بازتاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: با وجود اختلافات سیاسی که بین این دو دیده میشود، احتمالا مذاکرات میتواند موفقیت آمیز باشد و ممکن است تمام تنشهایی که شاهد آن هستیم، تنها با هدف بهبود شرایط مذاکره صورت گرفته باشد. در این میان، در حالی که احتمال درگرفتن جنگ در خلیج فارس هم وجود دارد، اما صحبت کردن از جنگ با قاطعیت، یک اشتباه است؛ چرا که همه ظاهرا مخالف جنگ بوده و از نتایج فاجعه بار آن آگاه هستند.
به احتمال قریب به یقین، ایران آغاز کننده جنگ نخواهد بود. درست است که ایران از جنگ خسارت زیادی متحمل میشود، با این حال، باید گفت: سهم عربستان و امارات از این خسارت بیشتر از ایران است. در سطور آتی وضعیت فعلی و درگیری احتمالی می پردازیم:
۱-ایران در حالت محاصره اقتصادی بی سابقهای قرار دارد؛ به نحوی که تمام دولتهای وارد کننده نفت، خرید نفت از این کشور را متوقف کرده اند و این بدان معناست که ایران یکی از مهمترین منابع درآمد خود را از دست داده است. علاوه بر اینکه واشنگتن تحریمهایی در بخش پتروشیمی، بافندگی، پسته، زعفران و اغلب بخشهای حیاتی در اقتصاد ایران إعمال کرده است که با ادامه این شرایط، این کشور با فروپاشی اقتصادی مواجه خواهد شد. در نتیجه، ایران مجبور میشود به تهدیداتش در مورد بستن تنگه هرمز عمل کند.
۲-تمام جنگهایی که اخیرا در منطقه عربی بوقوع پیوسته، برای ایران و هم پیمانانش با نتایجی همراه بوده و ایشان پیروز میدان شده اند، از عراق گرفته، تا یمن، سوریه و لبنان. به همین دلیل، تهران در حال حاضر قدرت نظامی و استراتژیک بزرگی در اختیار دارد که با کمک آن میتواند میوههای درگیری را بچیند؛ بویژه آنکه دشمنان تهران فاقد استراتژی موثر هستند و سران عربستان، مصر و امارات همچنان به سیاست شکست و سردرگمی خود در تمام زمینهها ادامه میدهند.
۳-فرصت طلبی واشنگتن به رهبری ترامپ تاجر که به دنبال تحقق بیشترین سود با کمترین هزینه است، باعث میشود ورود آمریکا به جنگی فعال علیه ایران، مورد تردید باشد. واشنگتن حمایت از هم پیمانانش در خلیج فارس را علت حضور در این منطقه میداند، اما واقعیت ان است که آمریکاییها در صدد هیمنه بیشتر بر منطقه و غارت ثروت آن هستند. بنابراین، واشنگتن هرگز نیروهای خود را قربانی حمایت از دولتهای مذکور نمیکند و در صورتی که جنگی صورت گیرد، مشارکت آمریکا به صورت نمادین و ظاهری در سطحی محدود خواهد بود. همین مساله باعث میشود کفه ترازو به نفع ایران سنگین شود. این در حالی است که دولتهای خلیج فارس در جنگ چاههای نفت و منافع حیاتی، آبادانی و امکانات رفاهی خود را از دست میدهند.
۴-ایران میداند که عربستان و امارات از لحاظ نظامی ضعیف هستند و منابع مالی آنها در جنگ یمن به تحلیل رفته است. موازین قوا تغییر یافته و حوثیها از حالت دفاع به حمله وارد شده اند. حال اگر ایران، حزب الله، حوثیها و گروههای عراقی همگی وارد میدان جنگ علیه عربستان، امارات ومنافع آمریکایی در منطقه شوند، چه خواهد شد؟
۵-وجود تعدادی پایگاه نظامی آمریکایی و همچنین هزاران سرباز این کشور در عراق، خلیج فارس و افغانستان، نفوذ نظامی آمریکا در منطقه را تقویت میکند؛ اما این دولتهای خلیج فارس هستند که بهای دستاوردهای واشنگتن را میپردازند.
۶-ارتشهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و بویژه سعودی و امارات از مهارت ارتش ایران و سپاه پاسداران برخوردار نبوده و از خبرگی هم پیمانان تهران در منطقه بی بهره اند. به همین دلیل، هر نبرد پیش رویی به نفع ایران به اتمام میرسد و اوضاع نسبت به دوران جنگ ایران و عراق تغییر زیادی کرده است.
۷-ایران تمام میانجی گریها و تلاشهای دیپلماتیک برای انجام مذاکره با واشنگتن را نپذیرفت؛ چرا که این میانجی گریها منافع تهران را محقق نکرده و آبروی آن را حفظ نمیکند. همانطور که روحانی از تماس تلفنی با روحانی نیز خودداری کرد؛ چرا که به امریکا اعتماد ندارد.