گنجاندن «حمایتهای روانی» از کودکان در قانون / امکان تشخیص برخی اختلالات کودکآزاران
یک روانشناس با اشاره به گنجانده شدن حمایتهای روانی در قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان گفت: گاهی فراموش میشود که انجام حمایتهای روانی و روانشناسی از کودکان هزینه دارد و هربار مشاوره با یک روانشناس هزینههای زیادی به یک خانواده تحمیل میکند، آیا سیستمهای حمایتی در این زمینه هم آنها را کمک میکنند؟.
الهه خوشنویس، در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به جنبههای پیشگیرانه لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان گفت: همه افراد رفتارهایشان را از نظر روانشناختی پردازش میکنند. مجرم نیز به یکباره تصمیم نمیگیرد تا جرمی را مرتکب شود. وقتی در جریان این قرار بگیرد که حمایتی وجود دارد و جامعه نسبت به وقوع جرم بیتفاوت نیست، قطعا رفتارهایش را کنترل میکند. به ویژه که میبیند این حمایتها موقتی نیست و ادامهدار است و همین مساله نقش قانون حمایت از کودکان و نوجوانان را پررنگتر و حمایتیتر میکند.
عضو هیئتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با بیان اینکه تجربیات جهانی نیز به دنبال پیشگیری از جرم به جای پررنگکردن جنبه کیفری آن است، اظهار کرد: اگرچه قوانین حمایتی کودکان پیش از این نیز در کشورمان وجود داشت اما با وجود این قانون جنبه اجرایی محکمی پیدا میکند. در دنیا نیز این اتفاق در حال انجام است؛ به طوریکه فراوانی وقوع جرم در جوامعی که قوانین حمایتی در آنها وجود دارد به نسبت جمعیت آنها، کمتر از جامعه ما است. یکی از دلایل این اتفاق هم نقش قوانین حمایتی است.
این روانشناس با اشاره به گنجانده شدن مباحث مربوط به حمایتهای روانی در قانون حمایت از حقوق کودکان، تصریح کرد: در جامعه ما نسبت به حمایتهای روانی در همه زمینهها احساس کمبود وجود دارد. اینکه در قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان این مساله دیده شده و بخشی به آن اختصاص یافته است، ارزشمند است. اگرچه گفته میشود در این قانون بیشتر نقش مددکاران دیده شده است اما به نظر میرسد همین دیده شدن قابل توجه است.
تا چند سال پیش توجه به «بهداشت روان» مطرح نمیشد
خوشنویس در پاسخ به این سوال که تغییرات قانونی تا چه حد به تغییرات فرهنگی منجر میشود؟ توضیح داد: اگرچه در جامعه ما نسبت به مراجعه به روانشناس نوعی دافعه وجود دارد اما تغییر فرهنگ هم باید از جایی شروع شود. وقتی در قوانین به این موضوعات نگاه میکنیم، برای جامعه هم مواجهه با آن تسهیل میشود. یکی از دلایلی که تا الان باعث شده است مراجعه به روانشناس و مشاور غریب واقع شود و مردم از آن اجتناب کنند، این است که در هیچ جایی نگاه به «بهداشت روان» را نمیدیدیم. اخیرا از سوی وزارت بهداشت اعلام میشود که باید وضعیت بهداشت روان جامعه مورد توجه قرار گیرد اما تا چند سال قبل این صحبتها حتی مطرح نمیشد. همین که این موضوع در سطح کلان دیده شده و برایش جایگاهی در نظر گرفته میشود به مردم این آگاهی و جسارت را میدهد که نگاه دافعه دارشان تغییر کند.
عدم اطلاع رسانی قوانین هم به ضرر مجرم است و هم بزه دیده
وی با بیان اینکه برای ایجاد یک فرهنگ باید قانون مصوب به درستی اطلاع رسانی شود تا فرهنگ جامعه در راستای این قانون شکل بگیرد، تصریح کرد: برای مثال مفاد پیماننامه حقوق کودک در بسیاری از کشورها در تلویزیون زیر نویس میشود یا برنامههای کودکی در این زمینه پخش میشود تا هم کودک و هم خانواده در جریان حمایتهایی که از کودک انجام میشود قرار گیرند. وقتی قانونی در مجلس تصویب شود و در مورد آن هیچ اطلاع رسانی انجام نشود و حتی فرد مجرم و کودکآزار در مورد آن مطلع نباشد، هیچ فایدهای ندارد. این مساله هم به ضرر مجرم است و هم به ضرر بزه دیده چون هیچکدام از حدود قانون مطلع نیستند.
عضو هیئتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به علت توجه بیشتر به آسیب های جسمی نسبت به آسیبهای روحی نیز گفت: آسیبهای جسمی چون دیده میشوند توجه قانونگذار را بیشتر جلب میکنند. اما آسیب روانی باید در بلند مدت در نظر گرفته شود تا عمق و شدت آسیب را بتوان تشخیص داد. واقعیت این است چون آسیب روانی نمود لحظه ای ندارد، به چشم نمیآید و احساسات دیگران را کمتر تحت تاثیر قرار میدهد. یکی از دلایلی که ما معمولا از میزان جرم تعیین شده راضی نیستیم و جزای بیشتری می خواهیم این است که اینقدر نیازهای ما به موقع برآورده نشده و سرکوب شده است که منتظریم تا یک جایی حق مان برآورده شود و تا فرصتی برای احقاق حقوقمان پیدا کنیم؛ می خواهیم در شدیدترین حالت این اتفاق بیفتد تا به اصطلاح « دلمان خنک شود».
نگاه تخصصی به آسیبهای روانی وارده به کودک وجود ندارد
وی با انتقاد از این که در زمینه آسیبهای روانی که به کودک وارد میشود نگاه تخصصی وجود ندارد، افزود: برای مثال ممکن است در موارد کودکآزاری تنها یک روانپزشک مداخله انجام دهد و میزان آسیبهای روانی یک کودک را بررسی کند درحالی که این کار، کار روانپزشک نیست. روانپزشک تنها چند واحد بهداشت روان و اختلالات روانی در دانشگاه میگذراند، درصورتیکه این کار نیاز به یک روانشناس بالینی کودک دارد تا بتواند با دانستههای آکادمیک یا تجربیات کار با کودک مفاهیم ذهنی کودک آسیب دیده را از دل صحبتهای او یا بیان یک قصه یا بازی بیرون بکشد و متوجه شود که کودک در چه حد و چه طور آسیب دیده است. متاسفانه یکی از مسائل این است که جایگاه کسانی که باید این مشکلات را تشخیص دهند تخصصی تعریف نشده است. همچنین وقتی هم که گفته میشود که «بیایید آسیبهای روانی این کودکان را پیگیری کنید»، فراموش میکنند که این کارها هزینه دارد. هربار مشاوره با یک روانشناس هزینههای زیادی به یک خانواده تحمیل میکند، آیا سیستمهای حمایتی در این زمینه هم آنها را کمک میکند؟ در انجمن هم بارها پیش آمده است که اگر یکی از همکاران هزینه درمان کودکی را به شکل رایگان تقبل نکرده بود خانواده وی با یک پدر کارگر هیچوقت توان پرداخت چنین هزینههایی را نداشتند.
این روانشناس در مورد امکان تشخیص وضعیت سلامت روان افرادی که با کودکان درگیر هستند نیز توضیح داد: در علم روانشناسی”پرسشنامههای شخصیت” وجود دارد که تا حدی میتوان رگههای وجود اختلالات در کودکآزاران را تشخیص داد. با کمک مصاحبههای بالینی و پرسشنامهها که نقش تکمیلی دارند تا حد خوبی میتوان به زمینههای تشخیصی رسید. به طور کلی میتوان به این لایحه خوشبین بود چرا که پیش از این خلاء آن در جامعه حس میشد اما تصویب آن در مجلس گام مثبتی بود و امیدواریم شورای نگهبان نیز با آن همراهی کند. وقتی این قانون به اطلاع عموم برسد، احساس دلگرمی و امنیت ایجاد میکند چرا که جای خالی این احساس در دل مردم وجود دارد.