کوچک کردن جشنواره، بیاعتباری تئاتر ملی و بومی است
شکرخدا گودرزی (کارگردان و نمایشنامهنویس) در مطلبی تحت عنوان «جشنواره فجر، آسیبها، فرصتها» نگاهی به رویکرد حذف جشنواره استانی تئاتر، کوچک کردن جشنواره فجر در راستای بیاعتباری تئاتر ملی و بومی و دعوت از گروههای خارجی و بیاعتنایی به تئاتر شهرستانها داشته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یادداشتی که شکرخدا گودرزی با عنوان عنوان «جشنواره فجر، آسیبها، فرصتها» در اختیار خبرگزاری ایلنا قرار داده است را در زیر میخوانید:
«در حالی در آستانه سی و ششمین دوره جشنواره تئاتر فجر قرار گرفتهایم که این جشنواره با همه کم و کاستیهایش از خم و پیچ زیادی گذشته و آزمون و خطاهای زیادی را پشت سر گذاشته است.
امروز توقع داریم که این جشنواره با توجه به شرایط اجتماعی و نقشی که تئاتر به عنوان یکی از مهمترین نهادهای زیرساختی فرهنگی جامعه برعهده دارد، باید امکان و توانایی این را داشته باشد که خودش را از درون نقد کند و به شکلی پویا و امیدوار با اتکا به نیروهای انسانی و خیل تحصیلکردههای این رشته با باورمندی در سعی بیسکون و دینامیک خود رو به سوی آینده داشته باشد و قادر باشد خود را در پیوند زدن این توان با فرهنگ و پیشینه فرهنگی و موقعیت کنونی جامعه توانمند ساخته و با شهامت و جرآت از انگ خوردن نهراسد و سعی نکند خودش را براساس الگوهای دیگران بیاراید! بلکه برعکس با افتخار به آنچه که در درون دارد و با آن معنا میشود ببالد!
جشنواره سی و ششم تئاتر فجر با حاشیه شروع شد و یکی از حاشیههای جشنواره تئاتر فجر امسال غیر از حذف مسابقه نمایشنامه نویسی. کوچک کردن جشنواره بود که در نگاه اول حرف به غایت درستیست.
اما این کوچک کردن در چه مسیری باید اتفاق بیفتد. کوچکتر کردن در جهت اعتبار بخشیدن به تئاتر بومی و ملی؟ یا بیاعتباری تئاتر ملی و بومی!؟
شنیدم در سمینار چشمانداز تئاتر استانها حرف حذف جشنواره تئاتر استانییکی، از مباحثِ اصلی و داغ بوده است. زهر این نظریه زمانی بیشتر خودش را نشان میدهد که سابقه حذف جشنواره منطقهای را در انبان و پیشینه خود دارد!
سوال اصلی این است؛ حذف جشنواره استانی آیا زنده به گور کردن تئاتر شهرستانها نیست؟! آیا با حذف جشنواره استانی، البته به آن گونه که من شنیدهام؛ یعنی انتخاب ۱۵ نفر از هر استان برای انتخاب و معرفی آثار به جشنواره تئاتر فجر! باید پرسید، مگر هر استان چند گروه فعال دارد که این ۱۵ نفر نیروی خبره عضو آن گروهها نباشند؟ پس چه کسی قرار است کار فرد یا گروه دیگر را برای انتخاب شدن ببیند؟!
هر چند این نظریه به مجرد مطرح شدن با مخالفت اکثریت نمایندگان تئاتر استانها مواجه شد و قرار شد فعلا تا سال آینده جشنواره تئاتر استانی برگزار شود اما آیا این خطر یعنی تعطیلی جشنواره تئاتر استانها همچون شمشیر داموکلس بر سر تئاتر شهرستان آویزان نیست؟ خصوصا این که قبلا جشنواره تئاتر منطقهای حذف شده است.
سوال اصلی این است. بهواقع هدف از برگزاری جشنواره تئاتر فجر چیست؟ آیا غیر از این است که این رویداد فرهنگی در درجه اول باید محلی برای تبادل داشتهها و دانستهها در سطح ملی باشد؟! چرا باید گروه شهرستانی امکان اسکان برایش فراهم نشود تا بتواند از دستاوردهای دیگر گروههای شهرستانی استفاده کند و زمینه گفت و گو برایشان فراهم آید نه در یک شتابزدگی بیایند نصفه نیمه کاری را به صحنه ببرند و برگردند!!
چرا و چه دلیل؟! چون امکان پذیرایی و اسکان برای گروه شهرستانی فراهم نیست!
چرا؟! چون از گروههای درجه چندم خارجی برای شرکت در جشنواره دعوت شده است.
هیآت انتخاب نمایشهای شهرستانی چند سالیست به دلیل کمبود بودجه از روی فیلم آثار را انتخاب میکنند اما هیآت انتخاب گروههای خارجی، پروازی به کشورهای دیگر سفر و در هتلهای چند ستاره اقامت و آثار را انتخاب کردهاند! به نظر میرسد آب و هوای خارج از کشور فاقد ریزدگرد است!
آیا پیشه کردن چنین روشی مصداق ضرب المثل مرغ همسایه غاز است نیست؟! آیا باید مرغ خودمان را قربانی مرغ گَر همسایه کنیم تا جشنوارهمان عنوان بین المللی را یدک بکشد؟!
به راستی نمایشهای دعوت شده خارجی در این سالها به استثنای چند نمایش یا گروه که خیلی هم اندک هستند و اگر از قاطبهی اهل تیاتر سوال شود تعداد آنها در تمام سالهای برگزاری جشنواره فجر به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند! چه کمکی تئاتر ما کرده است؟!
آیا کوچک کردن جشنواره تئاتر فجر باید منجر به کوچک کردن تئاتر شهرستانها شود؟
و دیگر اینکه آیا تئاترهای درجه چندم خارجی توانستهاند کمکی هر چند کوچک به تئاتر ما بکنند غیر از آن که امکانات تئاتر شهرستانها را محدود و بودجهای که میبایست برای تولید و آموزش و گسترش تئاتر شهرستانها صرف شود به خود اختصاص دادهاند و این بودجه صرف پذیرایی و اسکان و هدایای گروههای درجه چندم خارجی شده است!
در مصاحبه مطبوعاتی دبیر جشنواره سی و ششم میخوانیم که قرار است جشنواره کوچک شود و از ۱۵ گروه خارجی دعوت به عمل بیاورند! به فرض محال همه این ۱۵ گروه، گروه درجه یک و عالی! آیا شهرستانیها یا حتی اهالی تئاتر خواهند توانست از این آثار استفاده کنند؟!!!
آیا دعوت از گروههای خارجی و بیاعتنایی به تئاتر شهرستانها و عدم توجه به رشد و اعتلای تئاتر شهرستانها و ایجاد انگیزه مناسب برای جوانان و گروههای شهرستانی همسو با سیاستهای کلان فرهنگی و مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی کمک به تولید نمایش ایرانی و گروههای ایرانی خواهد بود؟»