کمدی محافظه‌کار: نگاهی دوباره به معضلات روزانه اجتماع

    کد خبر :71620

«ساعت ۵ عصر» مهران مدیری، کمدی واقعگرا با رویکر نقد اجتماعی است که نیازمند تأمل و رمزگشایی است. از این رو نباید توقع قهقهه مخاطب را داشت. باید دید که آیا این نوع کمدی می‌تواند ذائقه مخاطبان را عوض کند یا نه؟

بی‌شک مهران مدیری با بیش از سی سال سابقه با همه فراز و فرودش، به عنوان یکی از سرشناس‌ترین فعال ژانر کمدی ایران شناخته می‌شود: از خوانندگی و بازیگری تا کارگردانی و تهیه‌کنندگی، از «ساعت خوش» تا «ساعت 5 عصر»…

«ساعت 5 عصر» اولین فیلم سینمایی مدیری با حواشی تبلیغاتیش از اکران خصوصیش برای هنرمندان و سیاسیون گرفته تا رکوردشکنی فروش روزانه آن، نشان از پتانسیل فیلم جهت قرار گرفتن در صدر پرفروش‌های امسال دارد. فروشی که بیشتر مدیون شهرت و برند خود مدیری است تا خود اثر سینمایی.

«ساعت 5 عصر» مدیری، کمدی کلاسیکی در ساختار اپیزودیک است که بیشتر به دنبال خلق موقعیت‌های کمیک بوده؛ ولی همچون سریال‌های قبلی مدیری، فرصت شخصیت‌سازی ندارد. تنها شخصیت‌محوری داستان، پای ثابت سریال‌های مدیری، سیامک انصاری است که با نام مهرداد پرهام – در نقش وکیل دادگستری- بازی می‌کند. جوان آرامی که رفتارهای اخلاقی او سبب گرفتاری و سرگردانی او در شهر می‌شود: از اقدسیه گرفته تا بهشت زهرا.

در این فیلم، استفاده خوب از دوربین و شلوغی صحنه‌ها، کادر تصاویر را برای پرده سینما مناسب کرده است و صحنه خالی بصری، کم دیده می‌شود. همچنین با به کارگیری صدای واقعی صحنه‌ها، نیازی به موسیقی متن احساس نمی‌شد. بی‌اعتمادی بین اعضای خانواده، زندگی آپارتمانی، بیمارستان، قبرستان، رانندگی، مترو، دستفروشی، فیلم‌های سلفی، اعتراضات کارگری، وزارت اطلاعات و در آخر بانک که فعالیت‌ها و مقتضیات یک زندگی معمولی شهری است، در فیلم با چاشنی اغراق و اشارات هوشمندانه سیاسی مورد انتقاد قرار می‌گیرد. روایتی بسیار معمولی و یا شاید محافظه‌کارانه! برای دور ماندن از حاشیه‌های کمدی‌هایی همچون پاورچین، مرد هزار چهره، در حاشیه، و حتی دورهمی. تیغ انتقاد مدیری این بار بسیار کند بود بدون هدف قرار دادن مخاطبی خاص!

در این فیلم، مشکلات آپارتمان‌نشینی در حد پول ندادن شارژ خلاصه می‌شود و درگیری‌ها هم مصنوعی از آب درمی‌آید. مشکلات بیمارستان‌ها، در حد شلوغی و هزینه‌های زیاد درمان بدون چاشنی طنز نمایش داده می‌شود. مهربانی و معالجه آن بانوی پرستار نیز بسیار مصنوعی و بیشتر به سبب علاقه شخصیش به پرهام است تا از روی وظیفه‌شناسی. قبرستان نیز، تار نواختن نجفی در مراسم خاکسپاری آن هنرمند، بسیار خشک و بی‌روح است و مشخص نیم‌شود چرا این مراسم منجر به حمله نیروی انتظامی می‌شود. استفاده از اغراق معکوس نیز برای برخی شخصیت‌ها هر چند بیش از حد خشک است؛ ولی فضای فیلم را کمی مثبت می‌کند. مانند بازپرسی که در برخورد با متهم بسیار با اعتماد و مهربان رفتار می‌کند و کارمندی بانکی که بیش از حد وظیفه‌شناس جلوه می‌کند. افرادی که اسیر چارچوب‌های شغلی خود نشده‌اند.

داستان فیلم نشان داد که کنش‌های اخلاقی شخصیتی همچون مهرداد پرهام، به خاطر بستر تعاملات نامناسب زندگی شهری، الزاماً منجر به پیامدهای مثبت برای وی نمی‌شود. پول شارژ همسایه‌ها را دادن، خرج دفن و ناهار میت را دادن، کمک مالی به دیگران کردن، اعتماد به نزدیکان و اعتراض به زخمی شدن کارگران، همه کنش‌های اخلاقی هستند؛ ولی به خاطر بستر نامناسب منجر به دردسر برای پرهام می‌شوند. از شکستن سر گرفته تا حضور در وزارت اطلاعات.

فیلم به طور غیرمستقیم همه این دردسرها و مشکلات را متأثر از تعاملات ناصحیح اقتصادی و معیشتی طبقات مختلف امروز اجتماع می‌داند. زنی که در خارج از کشور نسبت به همسرش بی اعتماد است، نظام بانکی استرس‌زایی که فکر آبروی افراد نیست، همسایه ای که در محله اقدسیه پول شارژ خود را نمی‌دهد، دختر پولداری که خلاف جهت همه رانندگی می‌کند، پیرزنی که پول دفن میت خود را ندارد، دستفروشان و فرشندگانی که هرچه بخواهند به مشتری می‌اندازند، راننده تاکسی فقری که معتاد و متوهم شده، اعتراضات کارگران به خاطر بیکاری و وضع بد معیشت که به مسئله امنیتی تبدیل می‌شود.

قرار گرفتن در بستر این حوادث، از نشاط پرهام جوانی که صبح خود را با موزیک آغاز کرده بود، جز خستگی و نومیدی در ساعت 5 عصر چیزی باقی نمی‌گذارد. با این همه در این اجتماع، معدود افراد خوبی بودند که بارقه‌های امید به زندگی را برایمان باقی می‌گذاشتند. مدیری در این فیلم اگر چه سبک زندگی مردم را مورد انتقاد قرار می‌دهد؛ ولی به طور غیرمستقیم پیامدهای اجتماعی برخی سیاست‌های اقتصادی را نمایش می‌دهد.

مدیری با تلاش محتاطانه خود سعی کرده است با نشان دادن یک زندگی معمولی، مخاطب خود را به راحتی جای پرهام گذاشته و در زندگی روزانه خود بیشتر تأم کند؛ چنانچه در پلان آخر، دوربین موبایل به سمت مخاطب گرفته شده و صدای تشویق حضار می‌آید که البته شاید با فضای رئال فیلم، چندان تناسب نداشته باشد.

به خلاف کمدی‌های امروز سینمای ایران که با لودگی، بی ادبی، اشارات جنسی و سیاه‌نمایی فانتزی به هر قیمتی حاضرند، مخاطب را بخندانند،«ساعت 5 عصر» مهران مدیری، کمدی واقعگرا با رویکر نقد اجتماعی است که نیازمند تأمل و رمزگشایی است. از این رو نباید توقع قهقهه مخاطب را داشت. باید دید که آیا این نوع کمدی می‌تواند ذائقه مخاطبان را عوض کند یا نه؟

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید