چرا کیارستمی با دیگران فرق دارد؟

    کد خبر :568284

‌سیاوش گلشیری در نشست «شعری در ستایش زندگی»، مؤلفه‌های سینمای عباس کیارستمی را شرح داد و وجه تمایز آثار او را با دیگران بررسی کرد.

این نویسنده و منتقد سینما در نشست «شعری در ستایش زندگی» که عصر چهارشنبه (۱۲ تیرماه) برای یادبود عباس کیارستمی در خانه صفوی اصفهان برگزار شد، گفت: کیارستمی کوشیده تا در آثار خود، واقعیت را فراتر از آن‌چه هست به تصویر بکشد و ما در آثار او به ویژگی‌هایی داستانی دست پیدا می‌کنیم که فاقد هرگونه استعاره، کنایه و صنایع بدیعی است.

او با اشاره به نگاه کیارستمی به صنعت فیلم‌سازی، سینما و چگونگی جذب مخاطب ادامه داد: کیارستمی بر این باور است که هر فیلم یا اثر هنری دارای ارزش، قطعاً مخاطب خودش را پیدا می‌کند. او اصلاً به دنبال این نیست که برای برگرداندن پولی که سرمایه‌گذار برای ساخت فیلمش هزینه کرده، تلاش کند و به همین دلیل است که اغلب خودش سرمایه‌گذار فیلم‌هایی است که ساخته. اگر زمانی هم سرمایه‌گذاری داشته، سعی کرده از راه صرفه‌جویی در ساخت فیلم، هوای او را داشته باشد.

این منتقد تصریح کرد: non event به معنای اتفاقی که نمی‌افتد و پرداختن به جزئیات، از ویژگی‌های آثار کیارستمی است و برای دریافتن چگونگی برخورد او با مخاطب، باید به چگونگی پایان آثار او توجه کرد، چراکه چگونگی پایان، علاوه بر پیش‌روی در مسیر حرکت داستان، می‌تواند دریچه‌ای را باز کند که مخاطب را از طریق تفاسیر متعدد ایجادشده در متن به فکر وادارد.

گلشیری با اشاره به روند تغییر در سینمای کیارستمی ادامه داد: بعد از فیلم «مسافر» در آثار کیارستمی با فردی مواجه می‌شویم که آرام‌آرام قواعدی را که خودش پایه‌گذار آن‌ها بوده، زیر سوال می‌برد، به چالش می‌کشد و بینابین حرکت می‌کند، یا به‌عبارتی‌ دیگر به سمت متافیلم می‌رود.

او افزود: مخاطب با دیدن فیلم «زندگی و دیگر هیچ» می‌فهمد که کارگردانِ «خانه دوست کجاست» بعد از زلزله رودبار و منجیل سراغ بازیگرهایش آمده، در فیلم «زیر درختان زیتون» نیز ارجاعاتی به فیلم «زندگی و دیگر هیچ» وجود دارد و به‌نوعی پشت‌ صحنه آن را به تصویر می‌کشد.

نویسنده رمان «تمام بندهایم را بریده‌ام» امضای کیارستمی را چنین شرح داد: جاده، طبیعت و نگاهی ویژه به زندگی و مرگ، امضای شخصیتی کیارستمی است که تعارض را نیز در آن‌ها می‌توان دید؛ دوست داشتنِ زندگی در عین گرفتار شدن در چنگال مرگ.

وی ادامه داد: ما در آثار کیارستمی با مؤلفه‌هایی روبه‌رو هستیم که زنجیروار به هم قلاب می‌شوند. اگرچه هر اثر او را می‌توان به معنای کامل مشاهده و تفسیر کرد اما وقتی رابطه فیلم‌های کیارستمی را با هم بفهمیم، می‌توانیم به تفسیری فراتر از آثار او دست پیدا کنیم. کیارستمی در فیلم «زندگی و دیگر هیچ» دارد جواب پرسش‌های فیلم «خانه دوست کجاست؟» را به مخاطب فیلم می‌دهد.

‌به گزارش ایسنا، گلشیری خاطرنشان کرد: روبرت صافاریان در کتاب «سینمای عباس کیارستمی» به چهارگانه جاده، طبیعت، نوع نگاه به مرگ و زندگی در آثار کیارستمی اشاره می‌کند، بنابراین، آشکار کردن امضای کیارستمی، قابل تقلیدی بودن اثر و تأکید بر ناواقعی بودن آن را می‌توان از جمله ویژگی‌های آثار او به شمار آورد.

نویسنده مجموعه داستان «مثل کسی که از یاد می‌رود» با شرح ویژگی فی‌مابینی گفت: ویژگی فی‌مابینی یعنی فرد در عین این‌که به مستند بودن وانمود می‌کند، ویژگی‌های این ساختگی بودن را نیز عیان کند. این ویژگی یکی از قالب‌های پست‌مدرن است و می‌توان گفت که کیارستمی بدون دانستن این ویژگی‌ها در چند فیلم آخر خود، دقیقاً بر اساس همین معیارهای پست‌مدرنیسم آثارش را خلق کرده است.

او افزود: کیارستمی در فیلم‌های تجربی خود به جایی می‌رسد که می‌گوید هیچ‌چیزی اسیر نیست و ما را همواره برای شناخت هر تجربه‌ای با یک واسطه در آثار خود مواجه می‌کند.

این منتقد سینما ادامه داد: فیلم مستند از ما می‌خواهد باور کنیم چنین حقیقی هست، برخلاف آن جمله کارل اشمیت که می‌گوید «فرض کنید چیزی حقیقت دارد». در فیلم‌های کیارستمی ما باید هم باور کنیم که چنین حقیقتی هست و هم نوعی فی‌مابینی و سرگردانی ببینیم و این وجه تمایز آثار کیارستمی را با دیگران باعث می‌شود.

گلشیری تأکید کرد: کیارستمی نه مؤلفه‌های مهم سینمای داستانی را رعایت می‌کند نه ویژگی‌های سینمای مستند و یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار او، ارجاع به خود است. این ارجاع به خود به‌گونه‌ای که تأکید بر ساختگی بودن، آشکار کردن تمهیدات و نشان دادن عوامل صحنه و دوربین دارد، فیلم کیارستمی را از حالت مستند خارج می‌کند.

او جنس سینمای کیارستمی را نزدیک به تونالیته دانست و گفت: تماشاگر در مواجهه با آثار کیارستمی با اختلال‌هایی مثل تشخیص واقعیت از ناواقعیت و پذیرش اصل یا تقلیدی بودن درگیر می‌شود.

این مدرس انجمن سینمای جوانان یادآور شد: کیارستمی می‌گوید «من از خودم مایه می‌گذارم، چون آدم وقتی به سی‌سالگی برسد به این نتیجه می‌رسد که چیزی برای عقب‌گرد ندارد و باید فقط از تجربه‌های خودش استفاده کند.» و این‌که در آثار خود هیچ ارجاعی به فیلم‌های دیگران و ادبیات داستانی نمی‌دهد ناشی از همین نگاه است چرا که او دائم در حال تجربه خویش است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید