چالش های صنعت پلاسما در ایران/ رد اتهام خون فروشی
مدیرعامل کانون هموفیلی ایران، با اشاره به اهمیت پلاسما در تامین داروهای بیماران خاص، به تشریح مشکلات این صنعت در کشور پرداخت.
احمد قویدل اظهار داشت: در کشور ما با این همه ظرفیت برای جمع آوری پلاسما، چه پلاسماهایی که از طریق سازمان انتقال خون، از خونهای اهدایی استحصال میشود و چه پلاسمای خونی که توسط شرکتهای خصوصی جمع جمع میشود، هنوز سیاست روشنی برای حمایت از صنعت پلاسمای خون در کشور وجود ندارد.
وی تصریح کرد: در سالهای اول دهه هشتاد که بخش خصوصی ایران با خوش فکری راه این صنعت را به کشور باز نمود، سازمان انتقال خون با کج سلیقگی بنای مخالفت با این صنعت را گذاشت. سازمان انتقال خون، ضمن نشر گسترده فیلم «دایره مینا»، اتهام «ترویج خون فروشی» به شرکتهای جمع آوری پلاسما وارد کرد و حتی برای جلوگیری از فعالیت بخش خصوصی در این حوزه به قوه قضائیه شکایت نمود.
قویدل ادامه داد: واقعیت این بود که سازمان انتقال خون در رابطه با مقایسه شرکتهای جمع آوری پلاسما، با پدیده مذموم خون فروشی یک مقایسه غیر علمی و غیر اصولی و استفاده از احساسات مردم علیه شکل گیری صنعتی بود که سالها بود در تمامی کشورهای پیشرفته جهان شکل گرفته بود. باید توجه کنیم در سالهای اول دهه هشتاد هنوز تولید و مصرف داروهای نو ترکیب انعقادی مثل فاکتور ۸ و ۹ توسعه نیافته بود. اساساً تولید داروهای انعقادی بیماران هموفیلی از طریق پلاسمای خون بود. پلاسمای حاصل از اهدای خون مردم در سراسر جهان کفاف نیازهای دارویی بیماران هموفیلی را نمیداد، لذا با تولد صنعت جمع آوری پلاسما در سایه علم نوین پلاسماهای مورد نیاز شرکتهای تولید کننده دارو از طریق این روش تأمین میگردید و میگردد.
وی افزود: متأسفانه ادبیات تقابلی سازمان انتقال خون در چارچوب «دایره مینایی»، این صنعت را در ارائه ادبیات اصلی ناظر بر مراکز جمع آوری پلاسما دور کرد و این شرکتها هم به اصلاحاتی مانند «اهدای پلاسما» پناه آوردند و نتوانستند این صنعت را با ادبیات درست آن وارد کشور نماید.
سخنگوی کانون هموفیلی ایران در پاسخ به این سوال که چرا باید به کسانی که پلاسمای خود را به مراکز جمع آوری پلاسما میدهند پولی پرداخت شود و اساساً مبنای این پرداخت چیست، گفت: تعدد مراجعات ضروری افرادی که داوطلب دادن پلاسمای خود به این مراکز میشوند عملاً از مرز کار و فعالیت داوطلبانه چه از نظر زمان و چه از نظر انرژی که هر داوطلب به آن اختصاص میدهد، میگذرد و در ظرفیتهای جبران خدمات قرار دارد. چرا که شرکتهای جمع آوری پلاسما از محل این پلاسماها داروهایی را تهیه میکنند که فروخته میشود. انصافاً میبایست تا حدودی که میسر است جبران خدمت این داوطلبین در چارچوبهای مادی نیز محقق گردد.
وی افزود: آلوده شدن ادبیات مراکز جمع آوری پلاسما به ادبیات جمع آوری خون که بی تردید حاصل جوسازی سازمان انتقال خون به عنوان نیروی مخالف این مراکز است، تولید محتواهای ترویجی را در این مراکز با چالشهایی مواجه نموده است که در بسیاری از مواقع ذهن داوطلبین را هم مشغول مینماید و برای آنها سوالات بی جوابی تولید میکند. در بسیاری از موارد کانون هموفیلی ایران به این افراد داوطلب پاسخهایی در جهت رفع ابهام آنها میدهد. مراکز جمع آوری پلاسما باید با شجاعت ضمن معرفی این صنعت جهانی جایگاه جبران مادی این خدمت انسانی را کاملاً شفاف نموده و در سایه این شفافیت با تولید محتواهای نوین در متقاعد نمودن بیشتر مردم استفاده نمایند. داوطلبین مشارکت در صنعت جمع آوری پلاسما میبایست با شفافیت کامل بدانند چه بخشی از تصمیم آنها از اجر معنوی برخوردار است و چه بخشی از آن میبایست جبران مادی گردد و دقت نمائید «باید حتماً جبران مادی گردد» پلاسما در بازار جهانی مانند نفت قیمت دارد و به نسبت مرغوبیت و نوع جمع آوری آن قیمت بالاتر و بالعکس از قیمت پایینتری برخوردار است.
قویدل گفت: اجر معنوی این اقدام مشارکت در تأمین داروهای مورد نیاز بیماران است که بسیار ارزشمند است و بی تردید داوطلبینی که موافقت مینمایند هر هفته به بدن آنها سوزن وارد شود و بخشی از وجودشان را برای تولید دارو برای همنوعان خودشان بدهند، با هیچ معیار مادی قابل جبران نیست. اما این وجه از مشارکت در تأمین پلاسما نباید آنقدر بر موضوع سایه بیاندازد که زحماتی که به داوطلب تحمیل میشود تا حدود معینی که در چارچوب قیمت تمام شده داروهای انعقادی، آلبومین و IVIG قابل پرداخت است به آنها پرداخت نشود. متأسفانه سازمان انتقال خون با سایه انداختن مباحث معنوی که در اهدای خون معنی دارد بر این صنعت، تا کنون از رشد اصولی آن جلوگیری نموده است.
مدیر عامل کانون هموفیلی ایران در ادامه افزود: شکایت قضائی سازمان انتقال خون با هدف جلوگیری از شکل گیری این صنعت متکی که ماده ۱۷ اساسنامه این سازمان در سالهای اول دهه هشتاد با رأی هوشمندانه قوه قضائیه ایران عملاً رد گردید. قانونگذار در ماده ۱۷ اساسنامه این سازمان اشعار میدارد؛ «از تاریخ تصویب این اساسنامه هیچیک از وزارتخانهها، شرکتها، سازمانهای دولتی و وابسته به دولت و نهادهای انقلاب اسلامی و سازمانهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است و مؤسسات خیریه و سایر موسساتی که تمام یا قسمتی از اعتبارات آنها در قانون بودجه کل کشور منظور و تأمین میشود، مجاز به ایجاد واحدهای خونگیری و بانکهای خون نیستند و میبایست مراکز موجود خود را با تمامی اموال منقول و غیر منقول و اعتبارات مربوطه و کارکنان آنها به سازمان منتقل و واگذار نمایند تا ترتیب استفاده از آنها توسط سازمان داده شود با کارکنان این قبیل مراکز نیز مانند کارکنان سازمان رفتار خواهد شد. این پرونده قضائی رسیدگی گردید و دو عامل مهم موجب گردید که رأی بر علیه سازمان انتقال خون صادر شود.
وی گفت: اولین عامل هوش و دقت قاضی پرونده بود که با دقت تنها مستند سازمان انتقال خون ایران یعنی ماده ۱۷ را با دقت مطالعه نموده و متوجه شد که اساساً در این ماده قانونگدار بخش خصوصی را از جمع آوری خون منع نکرده است. دومین نکته هم خصوصی بودن شرکتی که به این منظور تقاضای مجوز نموده بود. در عین حال کمیسیون بهداشت و درمان وقت مجلس که مرحوم دکتر نوری از فعالین آن بود تفاوت جمع آوری پلاسما و خون را تأیید کرد و از شروع به کار این صنعت در کشور استقبال نمود.
قویدل افزود: سازمان انتقال خون در دولتهای نهم و دهم همکاری قابل توجهی با این صنعت داشت و توسعه این صنعت با ارتقا استانداردهای سازمان انتقال خون گردید. اما در دولت تدبیر و امید متأسفانه تنشهای این سازمان با این مراکز دوباره شدت یافت. نکته قابل توجه اینکه سازمان انتقال خون ایران علاوه بر استحصال پلاسما از خونهای اهدایی و ارسال آن به آلمان برای تهیه دارو، به جمع آوری پلاسما نیز علاقمند گردید و رقابت در این حوزه را با ایجاد مراکزی آغاز کرد.
وی ادامه داد: پلاسمایی که از روش جمع آوری پلاسما به دست میآید ۴ الی ۵ برابر پلاسمایی است که از اهدای خون به دست میآید و از آن آلبومین، IVIG و فاکتورهای انعقادی تولید میشود. ارزشمندترین ماده که از پلاسما تولید میشود IVIG است. سازمان انتقال خون آن قدر ادبیات «دایره مینایی» را ترویج نمود و به صورت گسترده فیلم ساخته داریوش مهرجویی را نشر میداد که در افکار عمومی این فکر ترویج میشد که سازمان انتقال خون تحت تأثیر این فیلم بنیان نهاده شده است. آنچه که محل اشکال است و شاید یکی از موانع مهم توسعه این صنعت ، آن است که سازمان انتقال خون هم ناظر بر فعالیت شرکتهای جمع آوری پلاسما است. این سازمان همسنگ سازمان غذا و دارو بر این حوزه نظارت میکند که اساساً مستند قانونی ندارد.
به گزارش مهر ،قویدل گفت: در کجای دنیا یکی از رقبای یک صنعت را به سمت ناظر آن انتخاب مینمایند؟ سازمان غذا و دارو همانطور که بر سازمان انتقال خون نظارت مینماید باید بر فعالیت استاندارد مراکز جمع آوری پلاسما نظارت نماید و زمینه شکوفایی این صنعت ارزشمند را که هم ارز آور و هم اشتغال زاست را فراهم آورد. ما اظهار امیدواری مینمائیم وزارت بهداشت با یک رویکرد جدید و حمایتی، راه شکوفایی صنعت پلاسما را در کشور هموار نماید.
وی افزود: در حال حاضر داروهای ساخته شده از پلاسمای ایرانی در مناقصاتی که سازمان غذا و دارو برگزار مینماید با توجه به شکل برگزاری عملاً شانسی برای برنده شدن ندارد. شرکتهای اروپایی آلبومین و IVIG را در کشورهای دیگر گران میفروشند و با قیمتهای پایین در مناقصات ایران شرکت میکنند. تأمین ساز و کاری که شرکتهای وارد کننده داروهای ساخته شده از پلاسمای ایرانی در مناقصات منصفانهای شرکت کنند، در جای خود با اهمیت است.
سخنگوی کانون هموفیلی ایران در پایان گفت: از صنعت پلاسمای خون ایران هم دولت و هم مردم باید حمایت کنند. صرفه جویی ارزی، ارزآوری و کارآفرینی نتیجه کوتاه مدت این حمایت است. امیدواریم این چند نمونه آماری مدیران کشور را برای حمایت از این صنعت متقاعد نماید. مشتریان مراکز جمع آوری پلاسما در آمریکا در سال در طی مدت ۱۰ سال (۲۰۱۶- ۲۰۰۶) از ۱۲ میلیون نفر به ۳۸ میلیون نفر افزایش یافته است. تعداد مراکز جمع آوری پلاسمای خون در آمریکا طی ۱۰ سال (۲۰۱۶ – ۲۰۰۶) از کمتر از ۳۰۰ مرکز به ۶۰۰ مرکز جمع آوری پلاسمای خون افزایش یافته است. فروش جهانی پلاسمای خون انسانی در سال ۲۰۰۰، پنج میلیارد دلار و در سال ۲۰۰۰ به ۲۰ میلیارد دلار رسیده است.