پیشرفت کند فیبر نوری در ایران؛ رؤیای پرسرعتی که در ترافیک تصمیمگیری گیر افتاد

در حالی که جهان در مسیر پرشتاب تحول دیجیتال، یکی پس از دیگری به آیندهای پرسرعت متصل میشود، پروژه ملی فیبر نوری در ایران همچنان در پیچوخم وعدهها، آمارهای متناقض و موانع نهادی گرفتار است؛ مسیری که قرار بود شتابدهنده اقتصاد دیجیتال باشد، امروز به نمادی از کندی، بیبرنامگی و فرصتسوزی تبدیل شده است.
بازتاب– در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان به سرعت بهسوی آیندهای تمامدیجیتال حرکت میکنند، پروژه توسعه فیبر نوری در ایران همچنان با کندی، بیبرنامگی و مقاومت نهادی مواجه است. در این میان، کمکاری شرکت مخابرات ایران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی زیرساخت ارتباطی کشور، به یکی از گلوگاههای اصلی عقبماندگی دیجیتال بدل شده است.
فیبر نوری که قرار بود «ستون فقرات اقتصاد دیجیتال» ایران شود، همچنان در مرحله وعدهها، آمارهای متناقض و عملیات ناتمام گیر کرده است. پروژهای که از روز نخست با هیاهوی رسانهای و وعدههای بزرگ آغاز شد، امروز در میانه راه، با سدهایی مانند نبود سرمایهگذاری مؤثر، مقاومت شهرداریها، فیلترینگ گسترده، عدم اقبال مردم، و چالشهای فناورانه در تأمین تجهیزات روبهروست.
وعدههای بزرگ، پیشرفتهای کند
پروژه توسعه فیبر نوری از جمله برنامههای راهبردی شرکت مخابرات ایران محسوب میشود که بهعنوان تنها اپراتور دارای پوشش سراسری، مسئولیت اجرایی آن را برعهده دارد. این شرکت هدفگذاری کرده تا سالانه یک میلیون اتصال جدید در سطح کشور برقرار کند، اما تحقق این هدف با چالشهای متعددی روبهروست.
عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات دولت سیزدهم، در اسفند ماه ۱۴۰۲ در گفتگو با ایرنا وعده داد کاری دهساله را ظرف سه سال انجام دهد. او از آغاز به پروژه ملی فیبر نوری به چشم مأموریتی تاریخی نگاه کرد و آن را زیرساختی حیاتی برای آینده کشور نامید. وعده اتصال ۲۰ میلیون خانوار به اینترنت فیبر نوری تا پایان ۱۴۰۴، چشماندازی بود که در فضای سیاستزده ارتباطات کشور، جسورانه به نظر میرسید.
اما واقعیت با چشمانداز روی کاغذ فاصله دارد. براساس آمار رسمی وزارت ارتباطات، تا پایان سال ۱۴۰۲، تنها حدود ۷ میلیون خانوار تحت پوشش فیبر نوری قرار گرفتهاند. اگرچه نسبت به سال قبل جهشی محسوب میشود، اما هنوز با هدف نهایی، فاصلهای قابلتوجه وجود دارد. جالب آنکه آمارهای سایت رسمی پروژه (iranfttx.ir) ماههاست روی عدد «۸.۲ میلیون خانوار» و «۴۱ درصد پیشرفت» متوقف ماندهاند؛ گویی موتور پروژه خاموش شده است.
تهران، پایتخت زیر سایه سیم مسی
تهران، بهعنوان قلب ارتباطی کشور، در کمال تعجب هنوز درگیر سیمهای مسی است. طبق اعلام مدیر مخابرات استان تهران، از میان میلیونها پورت موجود، تنها ۱۲۰ هزار عدد به فیبر نوری اختصاص یافته و ۸۰۰ هزار کاربر همچنان از سیمهای قدیمی استفاده میکنند. این در حالی است که فیبر نوری میتواند سرعتهایی تا ۱۰۰۰ مگابیت بر ثانیه را فراهم کند، در حالی که ADSLها معمولاً از ۸ تا ۱۶ مگابیت فراتر نمیروند.
ملکجعفریان، مدیر مخابرات تهران، کندی استقبال مردم از فناوری جدید، کمبود تبلیغات مؤثر و اولویت فیبرکشی در برجهای بلند را از دلایل این عقبماندگی دانسته است. اما آیا این همهی ماجراست؟
چالشهای ۵گانه؛ از پول تا فیلترینگ
طبق گفته داوود زارعیان، معاون مشتریان خانگی شرکت مخابرات ایران به سیتنا، پروژه توسعه فیبر نوری در ایران با پنج چالش اصلی مواجه است:
هزینههای نجومی اجرا: اجرای هر پورت فیبر گاه تا ۷ میلیون تومان هزینه دارد؛ بدون حمایت دولت، این پروژه برای اپراتورها صرفه اقتصادی ندارد.
نبود تقاضای واقعی: بسیاری از کاربران خانگی، تحت تأثیر فیلترینگ گسترده و محتوای محدود داخلی، اساساً نیازی به سرعت بالا نمیبینند.
مجوزهای دشوار و پرهزینه شهرداریها: در شهرهای مختلف، تعرفه حفاری متفاوت است؛ گاهی تصمیمگیر شورای شهر است، گاهی شهرداری، گاهی هم سازمان تنظیم.
فقدان حمایت کافی دولتی: برخلاف کشورهای توسعهیافته، مشوقهای سرمایهگذاری در ایران اندک است.
مشکلات تأمین تجهیزات: تحریمها و نرخ ارز، واردات تجهیزات فعال و غیرفعال را با چالش جدی مواجه کردهاند.
فیبر نوری؛ مسألهای ملی یا پروژهای تبلیغاتی؟
مدیران مرتبط با پروژه فیبر نوری در سخنرانیها و اظهارت متعدد، این پروژه را «فراتر از دولتها» دانسته و گفته اند که مهم نیست چه دولتی آن را به پایان میرساند. اما آیا توسعه فیبر نوری واقعاً در اولویت ملی قرار گرفته یا صرفاً به ابزار تبلیغاتی آنها بدل شده است؟
پروژههای عظیم فناورانه در دنیا، از چین تا هند، زمانی موفق شدند که با راهبردهای بلندمدت، سیاستگذاری علمی، و مشارکت واقعی بخش خصوصی همراه بودند. در ایران اما، هر دولت با شعارهای خاص خود وارد میدان میشود، بدون آنکه پروژههای نیمهتمام قبلی را به پایان برساند.
تجربه دیگر کشورها: از چین تا هند
چین با اجرای پروژه Broadband China توانسته بیش از ۹۵ درصد شهرها و ۸۵ درصد روستاهایش را به فیبر متصل کند. هند نیز با پروژه BharatNet، اتصال بیش از ۲۶۰ هزار روستا را به انجام رسانده است؛ آن هم با تأکید بر بومیسازی تجهیزات، مشارکت شرکتهای داخلی و سیاستهای حمایتی.
در ایران، اگرچه ظرفیتهای بومی همچون شرکتهای سازنده کابل، تجهیزات پسیو و حتی OLTهای داخلی در پژوهشگاه ICT وجود دارد، اما تاکنون کمتر از ۵ درصد پروژه با تجهیزات داخلی اجرا شده است. نبود سیاست واحد در حمایت از تولید داخل، سپردن پروژهها به پیمانکاران تجاری، و واگرایی نهادهای تصمیمگیر باعث شده ظرفیت بومی بلااستفاده بماند.
واقعیت کف خیابان: پوشش بدون اتصال
حتی اگر بپذیریم که پوشش فیبر نوری به ۷ یا ۸ میلیون خانوار رسیده، آنچه اهمیت دارد، اتصال فعال و مؤثر است. بسیاری از پوششهای ایجادشده صرفاً بهصورت زیرساختی بوده و هنوز کاربران به شبکه وصل نشدهاند. رگولاتوری نیز از «پوشش» به «اتصال واقعی» تغییر رویکرد داده است؛ تغییری که ممکن است تصویری کمتر تبلیغاتی اما صادقانهتر از وضعیت پروژه ارائه دهد.
فرصتهایی که از دست میروند
هر روز تأخیر در اجرای پروژه فیبر نوری، یعنی تأخیر در تحقق اقتصاد دیجیتال، شهرهای هوشمند، خدمات پزشکی از راه دور، آموزش با کیفیت، و اشتغال فناورانه. بهویژه در شرایط تحریم، بهرهوری و رقابتپذیری اقتصاد ایران وابسته به توسعه زیرساختهای پایدار و پرسرعت است.
فیبر نوری، آزمونی برای حکمرانی فناورانه در ایران است. آزمونی که هنوز نمره قبولی نگرفتهایم. اگرچه تلاشهای انجامشده قابلتقدیر است، اما در نبود برنامهای دقیق، شفاف و با مشارکت واقعی بخش خصوصی، این پروژه مانند بسیاری از طرحهای دیگر، ممکن است تنها در برنامه های تبلیغاتی باقی بماند.
بسیاری عقیده دارند این پروژه در کشورمان، از حیث اهمیت با پروژههای زیرساختی چون راهآهن، سدسازی یا حتی اکتشافات نفتی قابل مقایسه است. اما اگر روند فعلی با همین سرعت پیش رود، نهتنها اهداف اصلی محقق نخواهد شد، بلکه کشور ممکن است از قافله اقتصاد دیجیتال عقب بماند. همانطور که زارعپور گفته بود، «آینده را فدای امروز نکردیم»؛ اما به نظر میرسد، آنقدر هم برای آینده آماده نیستیم.