پشت پرده رویکرد هیجانی امریکا در قبال ایران/ ابوالفتح: آمریکا برای خروج از برجام نیازی به زمینه چینی ندارد
سعید ابوالفتح کارشناس مسائل بین المللی به بررسی جلسه شورای امنیت در رابطه با ایران پرداخته است.
نیکی هیلی آخرین ترفند خود را با برگزاری جلسه شورای امنیت در مورد اعتراضات داخلی ایران به کار برد تا اجماعی جهانی را در شورای امنیت سازمان ملل جایی که بیش از این شش قطعنامه در مورد مسائل هسته ای ایران بر علیه آن صادر شده بود ایجاد کند. همین شورای امنیت پس از شکل گیری برجام، قطعنامه دیگری را برای تعلیق قعطنامه های فلج کننده علیه ایران صادر کرد. برنامه جامع مشترک بین ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک تا به اکنون توانسته است امنیت ایران را در مقابل دشمنی های ترامپ تضمین کند. ترامپ و تیم او مخصوصا نیکی هیلی تلاش بسیاری کرده اند این تضمین را از کار بیندازند. جلسه شورای امنیت در مورد ایران آخرین آن بود. پرسش این است که اهداف امریکا از تشکیل این جلسه چه بود و با چه روندی پیش برود؟ در این باره با سعید ابوالفتح کارشناس مسائل بین المللی گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
ارزیابی شما از جلسه شورای امنیت سازمان ملل در مورد ایران چگونه است؟ به نظرتان ترامپ بهانه برای لغو برجام را پیدا کرده است؟
این دو موضوع یعنی برجام و جلسه شورای امنیت سازمان ملل به همدیگر مرتبط نیستند. امریکا تلاش کرد اتفاقات رخ داده در ایران را بزرگ جلوه دهد و نشستی که در شورای امنیت برگزار شد، در این رابطه بود. به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا و رئیس جمهور آن اگر تصمیم بگیرند که از برجام خارج شوند، نیازی به این ندارند که بخواهند مقدمهچینی کنند و موضوع را به برجام ارتباط دهند. البته به لحاظ روانی و به لحاظ سیاسی اگر در ایران ناآرامی ها گسترش پیدا کند و جامعه جهانی بپذیرد که ایران اقدامات سرکوبگرایانه انجام داده و یا تحولات داخلی ایران، صلح و امنیت جهانی را به خطر میاندازد، دست مقامات آمریکایی بازتر خواهد بود برای اینکه از برجام بخواهند خارج شوند، اما در حال حاضر نه ناآرامیها در ایران ادامه پیدا کرده و نه جامعه جهانی قانع شده که تحول سیاسی ایران، صلح و امنیت جهانی را به خطر میاندازد و نمونهاش هم نشستی بود که در شورای امنیت برگزار شد.
موضوع برجام چگونه ارزیابی می شود؟ با نزدیک شدن به تصمیم حیاتی ترامپ چه رویکردی برای آن متصور است؟
به گزارش نامه نیوز:در مورد خود برجام، فعلا به نظر میرسد که وزنه ادامه حیات برجام قویتر است، حتی سرسختترین دشمنان برجام در داخل آمریکا، در داخل کنگره، در داخل حزب جمهوریخواه هم از ادامه برجام حمایت میکنند. افرادی مثل باب کورکر و تام کاتن هم گفتهاند که باید برجام به قوت خودش باقی بماند، اما منافذش پر شود، خلأهایش پر شود و یا برجام تقویت شود تا اینکه برجام کنار گذاشته شود. از این جهت میشود انتظار داشت که دونالد ترامپ ساختار کلان و اصلی و بدنه اصلی برجام را تغییر ندهد، ولی از یک طرف فشارهای غیربرجامی را بر ایران افزایش دهد، تحریمهای غیربرجامی را تشدید کند و از طرف دیگر با برگزاری نشستهایی مثل نشستهای شورای امنیت، توییتکردنهای مداوم درباره ایران، بهرهمندی ایران از فواید اقتصادی برجام را به حداقل برساند که شاید به این امید که جمهوری اسلامی ایران سرخورده شود، خسته شود و ایران از برجام خارج شود. بنابراین در یک جمعبندی میتوانم بگویم نشست شورای امنیت با این نیت برگزار نشده بود که برجام را نابود کند، گرچه روسها صراحتا هشدار دادند که آمریکا از مسائلی که در ایران پیش آمده سوءاستفاده نکنند ، اما هنوز عواملی که باعث میشود که آمریکا در برجام باقی بماند، فارغ از اینکه در ایران چه اتفاقی افتاده و چه اعتراضاتی صورت گرفت، هنوز به قوت خودش پابرجا است.
آمریکا در هر موضوع مرتبط و نامرتبط با ایران، برای مثال در موضوع یمن با هیجان خاصی جلسه میگذارند و با حالتی شو گونه موشکها را به ایران نسبت می دهند، یا در همین موضوع ناآرامیها، ترامپ مداوم توییت میکرد یا نیکی هیلی دو بار سعی کرد در شورای امنیت جلسه تشکیل دهد و یک بار موفق به برگزاری آن شد، نظرتان چیست؟ امریکا میخواهد به هر روی اروپا را با خود همراه کند و حداقل دستاوردی در این باره بدست آورد؟ این فضای خیلی هیجانی یک مقدار غیرطبیعی نیست؟
خیلی روشن است؛ از نظر ایالات متحده آمریکا دو کشور در جهان وجود دارد که امنیت ایالات متحده را آشکارا به مخاطره میاندازند و تهدید امنیتی فوری هستند برای ایالات متحده آمریکا؛ ایران و کره شمالی هستند. سند راهبرد امنیت ملی آمریکا هم که منتشر شد، این دو کشور را بهعنوان کشورهای تهدیدکننده امنیت ملی آمریکا معرفی کرد و از دو کشور روسیه و چین بهعنوان رقبای تجدیدنظرطلب یاد شده است. بنابراین قابل درک است که آمریکاییها هر آنچه را که در توانشان است، علیه ایران و کره شمالی انجام دهند و ویژگی شخصیتی آقای ترامپ هم کاملا مشخص است که با جنجالآفرینی و ورود به تئوری مرد دیوانه و اینکه نشان دهد یک آدم عصبی در آمریکا حکومت میکند، پس بنابراین کشورها باید تبعیت کنند، در این چارچوب سیاست خودش را تعریف میکند و اتفاقی هم که در ایران رخ داد، بهانهای میشود که فشارها را بخواهد افزایش دهد، به این امید که حداقل اگر اروپا بر سر مسائل هستهای با آمریکا همکاری نمیکند، سر مسائل حقوق بشر و اعتراضات و خشونتها، موضوعاتی که معمولا مورد توجه اروپاییها و جریانهای چپگرای اروپایی و لیبرالهای اروپایی است، شاید زمینه نوعی اشتراک نظر را ایجاد کند، اما خروجی نشست شورای امنیت نشان داد که اختلافات فراسوی دو ساحل اقیانوس اطلس، فراتر از این است که اروپاییها بخواهند حتی سر موضوعاتی مثل نقض حقوق بشر درگیریها و بازداشتها در ایران، راهی را بروند که آمریکاییها در پیش گرفتهاند.