عبدالرحمان خالقی گفت: از تمامی کسانی که با ما ابراز همدری کردند تشکر میکنم و میدانم که خون پسرم پایمال نخواهد شد.
وی با اشاره به اینکه پسر من دوران ابتدایی خود را در همین روستای دورافتاده محمدآباد درمیان گذراندم، افزود: دوران راهنمایی و دبیرستان نیز راهی روستای درمیان شد و توانست با کسب رتبه برتر در کنکور راهی دانشگاه تهران شود.
خالقی درمیان با بیان اینکه پسرم زمانی که به روستا میآمد در امور کشاورزی به من کمکهای زیادی میکرد اظهار کرد: هروقت از پسرم درخواستی داشتم بدون وقفه آن را انجام میداد.
از دستگیری عوامل جنایت سپاسگزاریم
پدر «امیر محمد خالقی درمیان» دانشجوی مقتول دانشگاه تهران تصریح کرد: از عوامل نیروی انتظامی که با سرعت قاتل فرزندم را شناسایی و دستگیر کردند، تشکر میکنم.
وی تاکید کرد: تنها درخواست من از مسئولین این است که آنها را به اشد مجازاتشان برسانند.
تنها دغدغه امیر محمد، کسب علم بود
محمد امین خالقی برادر مرحوم امیر محمد خالقی نیز در گفتوگو با تابناک توضیح داد: تنها دغدغه برادرم کسب علم بود و میخواست برای ایران کاری کند و با کم ترین امکانات توانست رتبه بسیار خوبی در دانشگاه کسب کند. به هیچ گروهی اجازه نمیدهیم که از این موضوع سوء استفاده و موج سواری کنند و تنها درخواست ما شناسایی مقصرین قتل برادرم است.
وی با تاکید بر اینکه ما از خون برادرم نمیگذریم اظهار کرد: اگر این خونخواران ذرهای وجدان داشتند بدون شک چنین جنایتی را انجام نمیدادند.
گفتنی است امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی ۱۹ ساله دوره کارشناسی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران، چهارشنبه شب در محدوده پل گیشا و هنگام مراجعه به خوابگاه کوی دانشگاه، توسط دو سارق موتورسیکلتسوار با سلاح سرد مورد ضرب و جرح قرار گرفت و متاسفانه پس از انتقال به بیمارستان به دلیل شدت جراحات دارفانی را وداع گفت.
جزئیات دستگیری عوامل قتل
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در همین زمینه ادامه داد: شب گذشته دو نفر سارقی که در صحنه حضور داشتند، به همراه سه همدستشان که در کار خرید و فروش اقلام سرقت بودند، دستگیر شدند.
سردار محمدیان با بیان اینکه لپ تاپ مرحوم امیرمحمد خالقی نیز از این افراد کشف شد، تاکید کرد: انگیزه اصلی قتل، سرقت بوده است.
متهم به قتل امیرمحمد خالقی نیز در جلسه بازپرسی گفت: در منطقهای خلوت فرد را شناسایی کردیم و برای سرقت از او اقدام کردیم. پس از گرفتن گوشی و کیف مقتول دو یا سه ضربه با او زدم و بلافاصله سوار موتور شدم و رفتیم. روز جمعه متوجه شدم که چنین اتفاقی را رقم زدهام.