هنوز در و پنجره سفارت عربستان تعمیر نشده است
یکی از خسارتهای مستقیم حمله دیماه ٩٤ به سفارت عربستان. اینکه هر توریست چقدر برای کشور عایدی داشت و این گشتوگذار با گذشت زمان و اطمینان از فضای امن ایران بیشتر میشد و خود این موجب ثمرات سیاسی خوبی برای کشور میشد، بحث این مقال نیست. نکتهای که این مطلب به آن اشاره دارد، این است که حمله به سفارت عربستان چه ضررهایی را متوجه سرمایهگذاری در نفت و گاز کشور کرد، چراکه یکی از نقدهای جدی اصولگرایان و مخالفان دولت به وزارت نفت و دولت روحانی، نبستن یک قرارداد تازه نفتی است. پوسته تازه قراردادهای نفتی در مهر ٩٤ بعد از دو سال بررسی، آماده و به هیئت دولت ارائه شد. تصویب دولت درواقع مجوزی برای جهش نفت در این حوزه بود که پروژههای بزرگ خود را به مناقصههای بینالمللی با شرایط تازه قراردادی بگذارد؛ پروژههایی مثل توسعه غرب کارون، فاز ١١ پارسجنوبی، فاز دوم توسعه لایه نفتی پارسجنوبی و… . به موازات اینکه ایران فضای نفت و گازش را پس از سالها برای سرمایهگذاران خارجی جذابتر کرد، سعودیها هم دستبهکار شدند و اعلام کردند که پنج درصد از سهام شرکت آرامکو را در بورسهای بینالمللی واگذار میکنند. این حرکت هم اینقدر با دستپاچگی و دور از کارشناسی انجام شد که قیمت اعلامی برای این پنج درصد بسیار بیشتر از کشش بازار بود و نشان داد که سعودیها روی این موضوع کار کارشناسی عمیقی صورت نداده بودند و بسته به شرایط و اینکه جذابیتهای ایران برای سرمایهگذاری را تحتالشعاع قرار دهند دست به این کار زدند. این دقیقا برخلاف روحیه محافظهکاری و سنتی سعودیها و کندی آنها در اقدامکردن بود.
خب! در این هنگامهای که رقابت بر سر جذاب نشاندادن محیط کسبوکار نفت بین ایران و عربستان شکل گرفته بود، ما چه کردیم؟ سعودیها چه کردند؟
به موازات جدیترشدن شرکت نفت در اجرای قراردادهای جدید، دلواپسان و مخالفان دولت با داعیه اینکه این قراردادها خیانت به کشور است، جنجال سیاسی گستردهای علیه این قراردادها بهپا کردند، (بدون توجه به شرایط رقابت با رقبایی مانند قطر و عربستان) حد و مرز انتقادها در محدوده خیانت و ضربه تاریخی و قراردادهایی بدتر از دارسی بود.
رسما مدیران نفت باید اول ثابت میکردند ایراندوست هستند، بعد مسلمان و بعد شیعه اثنیعشری و اینکه در انقلاب چه زحمتهایی کشیدند و اصلا از سابقه و روزگارشان برنمیآید که به کشور خیانت کنند، بلکه مصالح کلی کشور را در نفت و گاز دقیق بررسی کردند و با چشماندازهای سرمایهگذاری و قیمتهای نفت و گاز دست به این حرکت زدند تا نئونهای جذابیت ایران را پس از یک دهه و طیکردن دوران سخت تحریم، دوباره روشن کنند.
این در حالی است که رقبا همیشه چراغهای سرمایهپذیریشان سبز بوده و در همکاری با شرکتهای بزرگ بینالمللی هیچ مشکلی نداشتند و دست به هر ایدهای که خواستند زدند، اما همین پوسته تازه قراردادی اینقدر پس از برجام برای کشور جذابیت و موقعیت ایجاد کرده بود که سعودیها از پوسته سنتی خود و حفظ سهام آرامکو با هر شرایط و تقدیری دست برداشتند و حاضر به عرضه آن شدند. ائتلاف زاکانی، بذرپاش و میرکاظمی و شرکای دیگر از سویی بیلبوردهای تهران را علیه برجام تغذیه محتوایی میکردند، از طرفی هم محتوا و معنای تولیدشده در آنجا را به نفت میکشاندند و عرصه را عرصه خیانت و رذالت میکردند.
خب! تحلیلگر و مشاور سرمایهگذار و بیمههای حامی توتال یا شل یا بیپی یا استاتاویل بعد از این اتفاق قرار است چه گزارشی به رؤسای خود بدهند؟ یک درگیری ساده بین دو کشور؟ رقابتی داغ بین سعودیها و ایرانیها؟ نه، پیام خیلی روشن و ضد منافع ایران بود.