مهران مدیری تراژدی ساخت یا کمدی؟
دو قسمت اول سریال مهران مدیری به نام هیولا را نگاه می کردم، داستان مردی است به نام «شرافت» که با همه ی مردم پیرامون متفاوت است، از یک تبار اصیل و نجیب و ثروتمند رسیده به مردی به شدت تنگدست که بازهم وقتی عمیق نگاه می کنی؛ مرد داستان پوششی است برای جریان شرافت از یک صد سال اخیر.
شرافت که روزگاری یک محله بود به یک کوچه تبدیل شد و در نهایت به یک مرد معلم(شریف ترین شغل در جوامع پیشرفته) که مستاجر است و بی شرافت هایی که رشد کرده اند و پیرامون شرافت را چنان گرفته و عرصه را بر او چنان تنگ کرده است که حتی فرزندانش نیز مبانی پدر را به سخره می گیرند.
شرافت داستان ما به هر دری می زند تا بعدِ از دست دادن همه ی دارایی و اعتبار مالی خود، بتواند حافظ نام شرافت و مشی آن باشد.
داستان مدیری تصویر تمام نمای جامعه ی امروز ماست که شکاف طبقاتی و اصالت مادیات معتبر بر شئونات تنزل یافته را به نمایش می کشد، متاسفانه با بغض می نگارم که این آقای «شرافت» به شکل عجیبی در حال نمایندگی ارزش هایی از جامعه و ملت است که یا لگد کوب شده یا در معرض تهدید است.
نمی دانم مدیری این داستان را چگونه می خواهد به پایان ببرد تا پیامی مناسب برای جامعه ی امروز داشته باشد، وگرنه اگر سریال به همین منوال ادامه داشته باشد؛ برای مدیری هیچ افزوده ای در عرصه ی هنر نخواهد آورد زیرا نمایش تلخ رویِ زشت جامعه ی ماست که سیمای مصور آن را هر روز شاهدیم و در کارهای قبلی مدیری هم تکرار شده بود.
وقتی این سریال را می دیدم، مکررا یاد فایل صوتی استاد شفیع کدکنی افتادم که گفت عصاره ی هفتاد سال مطالعه و تدریس و تدبر و تفکرش را در یک جمله چنین می آورد که
«به جامعه امید را تزریق کنید، امید امید امید»
نمی دانم که مهران مدیری در نقش استاد گل گلاب ظاهر می شود و سرود امیدبخش «ای ایران» را در زمانه ی کنونی که همه چیز نمایش جامد استیلای مادیات است، ثبت خواهد کرد یا ناامیدی و افسوس و حسرت را تعمق خواهد بخشید.
نمی دانم مهران مدیری در این سریال روی حزین و بیچاره ی بی شرافتی را نیز به تصویر خواهد کشید یا نه؟؟!!
این سریال رنگ فلسفه، الهیات و را به خود گرفته، نمی دانم که از تاریخ نیز به دقت استفاده خواهد کرد یا نه، بیم آن دارم که تفکر مدیری کمی در زمان حال خلاصه شود و دقت نشود که سلسله ی تاریخ پیچیدگی های عدالت محوری دارد که نیاز به تدبر در زمان های طولانی تری دارد و در ظرف حال نمی گنجد، سرنوشت کسانیکه از جلال و شوکت و ثروت به نیستی و عزلت رسیده اند را نمی شود همیشه در ده الی بیست و سی سال جست، بعضی اوقات باید عدالت سپهر گردون را چند نسل روایت کنند.