مشاهدات کسانی که با داعشی ها در مجلس روبرو شدند
تروریستها به «خانه ملت» و حرم امام (ره) شبیخون زدند. یکباره دو گوشه از شهر در دود و آتش پیچید.
به گزارش بازتاب به نقل از شرق،نمایندگان مشغول کار بودند و جمعی در حرم امام خمینی (ره) مشغول زیارت. تروریستها حالا رسیده بودند به دو نقطه از شهر. نیت آنها مانند همیشه حرکتهای انتحاری است.
بامداد آشوب
بهارستان بر پاشنه همیشه میچرخد. همه چیز عادی است. در نبود علی لاریجانی، مسعود پزشکیان ریاست جلسه را بر عهده دارد. مجلس بنا دارد برخی قوانین غیرضرور را ملغی کند. دستور کار این است: «گزارش کمیسیون قضائی به مجلس طرح الغای برخی قوانین از تاریخ ١٣١٠ تا ١٣٢٨». نمایندگان مشغول بررسیاند. عقربههای ساعت آرامآرام ١٠ صبح را رد میکند؛ دقایقی پیش از ١٠:٣٠ صبح؛ نمایندگان همچنان مشغول بررسی موضوعاند. هیچکس خبر ندارد که کمی آن سوتر از صحن علنی چهار تروریست از درِ دیدارهای مردمی در حال ورود به بهارستاناند.
«کوروش کرمپور»، نماینده فیروزآباد در مجلس، به سمت سالن شماره ٢ مجلس میرود تا همراه میهمانانش وارد شود؛ اما پیش از ورود میهمانانش، تروریستهای داعشی وارد شدهاند. کرمپور به «شرق» میگوید: «به خاطر اینکه میهمان داشتم، به سالن شماره ٢ رفتم. با پاسدارها احوالپرسی کردم. میهمانها بیرون سالن بودند؛ با پاسدار مسئول بازرسی مشغول احوالپرسی بودم که نخستین تروریست با کلت به همان پاسدار شلیک کرد و او را به شهادت رساند».
نمایندگان همچنان مشغول موافقت و مخالفت با طرح مد نظر بودند. کرمپور میگوید: «تروریست بعدی با چند متر فاصله وارد شد. با کلاشنیکوفی که داشت، شلیک میکرد.
خودم را روی زمین انداختم. تروریستها وارد سالن شدند و مردمی را که آنجا بودند، به رگبار بستند. خواستند از سالن خارج شوند و به سمت ساختمان بروند. یکی از پاسدارها بلند شد تا دفاع کند؛ او را هم زدند و به شهادت رساندند». او درباره تعداد تروریستها میگوید: «چهار نفر را دیدم. آنها کولهپشتی داشتند و تجهیزات دستشان بود؛ کلت، کلاشنیکوف، نارنجک و جلیقه انفجاری. خودم را رساندم به سالن. یک نفرشان را دیدم؛ به سمت او تیراندازی کردم.
دنبال تأخیر در کارشان بودم. به سمت همدیگر تیراندازی میکردیم». صحن همچنان آرام است و نمایندگان مشغول کار عادی؛ کرمپور خودش را به صحن میرساند و به رئیس جلسه خبر را میدهد؛ لباس آغشته به خونش از حادثه خبر میدهد؛ «نگران بودم تروریستها وارد صحن شوند. آنجا وارد محوطه شدم و از موانع عبور کردم تا خودم را به صحن برسانم.
موانع بلندی بودند که مجبور شدم از روی آنها بپرم که پایم هم کمی آسیب دید. وارد صحن شدم. به آقای پزشکیان توضیح دادم. دو نماینده را مأمور کردند که با نیروهای حراست و حفاظت صحن را حفاظت کنند.
ایشان خیلی خونسرد جلسه را اداره کردند. دوباره خودم را به سالن محل درگیری رساندم. حفاظت آنجا بود. سردار جعفری، فرمانده کل سپاه، هم خودش را به صحنه رساند و وحدت فرماندهی بین نیروها ایجاد شد».
دلهره در بهارستان
این نخستینبار است که نیروهای امنیتی و حفاظت به طور مسلح در صحن علنی مجلس تردد میکنند؛ هرچند پشت تریبون حرفی از حمله تروریستی بر زبان نمیآید؛ اما ترس و دلهره و نگرانی در چهره نمایندگان پیداست. گوشیها مدام زنگ میخورد و خانوادهها نگراناند و احوالپرس.
علیرضا رحیمی هم در صحن نشسته و حالا ساعاتی بعد مشاهداتش از بهارستان را اینطور روایت میکند «کورش کرمپور با اسلحهای همراه وارد صحن شد.
برای دلجویی از تجمع مالباختگان مؤسسه کاسپین و حضور در جمع آنها به بیرون صحن رفته بود. در صحن آقای برومندی، نماینده مرودشت، نیز دواندوان بطری آبی پیدا میکند و خود را بالای سر آقای دکتر انصاری، نماینده فارس، میرساند.
همسر آقای انصاری در طبقه پنجم یا ششم دفاتر نمایندگان محبوس شده بود و تروریستها در طبقه چهارم و ششم حضور داشتند. حالش واقعا منقلب بود. میگفت نیم ساعت قبل پیامک همسرش را دریافت کرده.
آقایان دکتر عارف، تابش، بادامچی و کاظمی در تلاش برای آرامکردنشان بودند. اضطراب خانم محمودی، نماینده شهرضا، در بیخبری از سرنوشت همسرش که در دفاتر نمایندگان محبوس شده بود، جلب توجه میکرد. تیم حفاظت آقای لاریجانی در صحن حضور یافتهاند. نخستین بار است که محافظان رئیس وارد صحن میشوند. عده زیادی از خبرنگاران و عکاسان خبری و تیمهای صداوسیما هم در جایگاه خبرنگاران در طبقه فوقانی صحن محبوساند و اجازه خروج ندارند.
هیچ نمایندهای اجازه خروج از صحن ندارد. دیدن نیروهای حفاظت به صورت مسلح در صحن برای اولین بار چشمگیر است. سه نماینده جدید نیز که در انتخابات میاندورهای انتخاب شدهاند، مشغول ادای سوگند رسمی هستند. روز اول ورودشان به مجلس و نمایندگی است».
چرخش اخبار در فضای مجازی
خبرها با سرعت در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. بیرون از مجلس شلوغ است. مأموران راهنمایی و رانندگی، پل چوبی به سمت بهارستان را مسدود کردهاند. در میدان بهارستان و خیابانهای اطراف نیروهای انتظامی و امنیتی موضع گرفتهاند. خیابانهای منتهی به مجلس مسدود است؛ البته برای عبور خودرو و موتورسوار؛ دقایقی بعد هم برای عبور عابران.
نیروهای انتظامی اغلب مسلحاند، برخی از آنها سوار بر موتورها در خیابان در حال چینشاند. افرادی که در محل تحویل وسایل مراجعهکنندگاناند، در همان محل نگه داشته شدند تا نه کسی وارد شود و نه کسی خارج از ضلع شمالشرقی مجلس؛ اما در این ضلع سکوت برقرار است و فقط برخی خبرنگاران و نیروهای امنیتی حاضرند، صدای تیراندازیها بیشتر به گوش میرسد.
خیابان مجاهدین اسلام که پنجره اتاقهای کار برخی نمایندگان مشرف به آن است، خالی است. تنها نیروهای امنیتی در آن حضور دارند.
مردم زیادی هم پشت نوارهای زردرنگ پلیس که خیابان را بسته ایستادهاند. ضلع جنوبی مجلس هم همین شکل را دارد. ضلع شرقی مجلس اما کمی خلوتتر است. نیروهای انتظامی کمرکش خیابان را بستهاند. دقایقی بعد هیچکس اجازه ندارد وارد محدوده شود.
دورتر از تقاطع خیابان مجاهدین اسلام با مجلس به سمت میدان شهدا، پلیس خیابان را بسته. آمبولانسها آژیرکشان از خیابانهایی که مسدود شده میگذرند و به سمت مجلس میروند. افراد زیادی تجمع کردهاند. نیروهای انتظامی به هر شکلی قصد دارند مردم و حتی خبرنگاران را از محل دور کنند.
در هر صورت صدای تیراندازیها بین نیروهای امنیتی- انتظامی و تروریستهای داعشی در اضلاع غربی، شرقی و شمالی مجلس به خوبی شنیده میشود؛ تیراندازیهای تکی، رگباری و صداهایی شبیه انفجار.
صدای تیر میآمد، ایستادیم به نماز
طیبه سیاوشی، نایبرئیس فراکسیون زنان مجلس، میگوید: «شدت انفجار آنقدر زیاد بود که داخل صحن متوجه آن شدم. فکر کنم همزمان با انفجار انتحاری یکی از تروریستها این صدا در صحن به گوشم رسید. خلاصه در صحن مانده بودیم. گفتند خانمها اول بیرون بروند. من تذکری داشتم درباره سخنان توهینآمیز امام جمعه ساوه به زنان و مصر بودم که صحن را ترک نکنم و تذکرم را بخوانم. از جهت دیگر از وضعیت مسئول دفتر و مشاورم بیاطلاع بودند، آنها طبقه پنجم گیر افتاده بودند. بعد که تذکر را خواندم از حفاظت گفتند باید صحن را ترک کنیم، در تلاش بودند که ما را خارج کنند که یکباره صدای تیراندازی شدیدی آمد و سپاه ما را برگرداند».
سیاوشی سخنانش را اینطور ادامه میدهد: «آقای لاریجانی آن موقع در صحن مجلس را مدیریت میکردند. حدود ١٢ و نیم بود که جلسه پایان یافت. ایستادیم به نماز. همان موقع با نردبان خبرنگاران و عکاسان را پایینآوردند و تا از همان در اصلی- تالار آفتاب- خارج شوند. عجیب آنکه وقتی همان موقع از سمت در تالار مشروطه در حال ترک سالن بودیم هم جمعیت زیادی از مردم بیرون ایستاده بودند. نکته اینکه ما دائم میگوییم مجلس به اندازه کافی حریم امنیتی دارد درحالیکه ندارد و امیدواریم در این زمینه تهمیدات لازم اندیشیده شود. بهویژه مقابل در دیدارهای مردمی که فضای تجمعها نیز شکل گرفته و نیازمند رسیدگی و نظارت بیشتری است».
آن بیرون، در شلوغیها «هانیه اکبری» آمده بود تا پیگیر حق و حقوق خودش باشد و از آموزشیاران نهضت سوادآموزی است که به اتفاق شماری از همکارانش برای پیگیری مطالبات صنفی خود به مجلس مراجعه کرده است. او از جمله افرادی است که در جریان حادثه تروریستی دیروز مجلس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.
طبقه هفتمیها
پاکدامن مشاور طیبه سیاوشی است. میگوید: «ساعت ١٠:٣٠ بود که صدای تیراندازی آمد. ما در طبقه هفتم بودیم و سه نفر مراجع داشتیم. مراجعان را به داخل اتاق راهنمایی کردیم. پشت درها را بستیم و در اتاق باقی ماندیم.
تقریبا تا ساعت ١٤ در دفتر ماندیم. در این فاصله زمانی صدای تیراندازی توأمان شنیده میشد. از سوی دیگر صدای انفجار هم شنیده شد. مثل صدای انفجار نارنجک.
از سه نفر مراجعهکننده، یک پیرمرد بود و دو نفر از دانشجویان نخبه. در اتاق که بودیم داشتیم به نقشه حمله و درگیری در صورت ورود مهاجمان فکر میکردیم. پیرمرد به ما گفت من چون پیرم مهاجم را بغل میگیرم و شما جوانها بعدا به او حمله کنید! ساعت دو بعدازظهر بود که به کمک نیروهای گارد حفاظت از همان مسیری که مسیر تردد روزانه ماست از ساختمان مجلس خارج شدیم».
طبقه ششمیها
غفاری، همسر سمیه محمودی نماینده شهرضا به دیدار همسرش آمده بود که به ناگاه پی به واقعیت برده و درگیر ماجرا میشود. روایت او از آنچه در ساعات حضورش در اتاقی در طبقه ششم بهارستان بر او گذشته این است «ما در طبقه ششم در اتاق همسرم سمیه محمودی حضور داشتیم. از حدود ساعت ١٠ صدای تیراندازی را شنیدیم و با ارتباطی که از طبقات و راهروها گرفتیم، متوجه شدیم که تروریستها وارد طبقات شدهاند. به همین دلیل هم پیشنهاد کردم که هر چند نفر از نمایندگان در اتاقها پنهان شویم.
درهای اتاق را بستیم و پشت درها را با کمدها محصور کردیم. وسیله دفاعی دیگری هم نداشتیم به غیر از همین محصورکردن. به همراه همسر خانم سعیدی نماینده مبارکه و شش نفر دیگر در اتاق همسرم خانم محمودی محبوس شده بودیم. تروریستها وارد طبقات شده بودند و به وسیله نیروهای گارد حفاظت مجلس در طبقات چهار و پنج محبوس شده بودند.
قبل از آن هم در طبقه دوم شروع کرده بودند به تیراندازی در دفتر نمایندهها که بر همین اساس هم مشاور و رئیس دفتر آقای حاجیدلیگانی به شهادت رسیدند. به همین دلیل ما در اتاقهای خود ماندیم. هنوز داخل اتاق بودیم؛ از بوی گرد و خاک و دود متوجه شدیم که یکی از تروریستها خود را در همان طبقات چهار و پنج منفجر کرده است. ساعت دو بعد از ظهر بود که به کمک نیروهای گارد توانستیم از اتاق خارج شده و فرار کنیم. این درحالی بود که همزمان با خارجشدن ما صدای تیراندازی میآمد و درگیری ادامه داشت».
پلان آخر
وضعیت همان است؛ دایره امنیتی بیرون مجلس گستردهتر شد. مأموران سعی میکنند مردم اطراف مجلس حاضر نباشند. حدود ساعت ١٢:٣٠ تا ١٣ برخی خودروها از داخل مجلس بیرون آمدند. گویا تعدادی از نمایندگان از مجلس خارج شدند.
حوالی همان ساعت بود که خبرنگاران داخل صحن هم که محبوس بودند بیرون آورده شدند؛ نفس راحتی کشیدند. میگفتند نردبانی آوردند تا خبرنگاران را از جایگاه خود به داخل صحن بیاورند ولی نردبان کوتاه بود.
نهایتا آنها را از مجلس خارج کردند. دیگری میگفت که خبرنگاران را از جایگاه خبرنگاران در بالای صحن به تالار آفتاب در مجلس منتقل کردند و سردار جعفری فرمانده سپاه، از آنجا تا در خروجی مجلس آنها را هدایت و همراهی کرد.
میگفتند که علاوه بر صدا، بوی باروت هم در مجلس پیچیده بود؛ فضا بر اثر شلیکها، دودگرفته شده بود.
همچنان صدای تیراندازی شنیده میشد. ضلع شرقی مجلس به لحاظ ازدحام آرامتر ولی پرسروصداتر بود. حولوحوش ساعت دو عصر بود که نزدیکیهای در شماره ٤ مجلس صداهای تیراندازی بلند شد؛ صدا به گونهای بود که انگار از داخل ساختمان است. ولی ناگهان اینطور به نظر رسید که صدای تیر از داخل ساختمان نیست و در محوطه شلیک میشود؛ صدای شلیکها نزدیکتر میشد و اضطراب در چهره تعدادی از خبرنگاران و افراد حاضر در محل عیانتر. آنها بهسرعت به خیابان پشتی فرار کردند. صدای تیراندازی فرونشست.
نیروهای امنیتی همچنان در رفتوآمد به خیابانها بودند. حوالی ساعت سه عصر بود؛ یک منبع مطلع گفت که تروریستهای مهاجم کشته شدند و عملیات پایان یافته؛ او همچنین گفت که لاریجانی در حال بازدید از ساختمان است.
او گفت که نیروهای امنیتی هم مشغول پاکسازی هستند. اما حاضران در ضلع شمالی از صدایی شبیه به انفجار یا تیراندازی خبر دادند. دقایقی بعد گفته شد که دو تروریست جلیقه انتحاری خودشان را منفجر کردند و کشته شدند. آرامآرام نیروهای امنیتی از داخل محوطه مجلس بیرون میآمدند؛ با شیلنگهای آبیاری فضای سبز، آبی به دست و رویشان میزدند؛ تا خستگی بیش از چهار ساعت نبرد با تروریستها را کم کنند. کمکم برخی خبرنگاران توانستند از ضلع شرقی به ضلع شمالی و مقابل در مجلس در خیابان مجاهدین اسلام بروند.
آمبولانسها و خودروهای پلیس وسط خیابان بودند. بعضا نیروهای انتظامی و امنیتی با چهرههای خسته از درگیری نشسته بودند. هیچکس میل به سخنگفتن نداشت و اگر حرفی هم میزدند از روی اجبار بود. سکوت سنگینی خیابان را فراگرفته بود.
انتحاری در صحن غربی حرم
همزمان با آغاز حمله تروریستی در مجلس، ساعت ١٠:٤٠ هم دو مهاجم از در غربی حرم وارد محدوده اطراف حرم میشوند، اما نمیتوانند وارد صحن بشوند. تیراندازیها و انفجارها هم همگی اطرف صحن غربی حرم امام صورت گرفته و مهاجمان به هیچ طریق امکان ورود به صحن را پیدا نمیکنند. به گفته محمدعلی انصاری، سرپرست حرم، یکی از مهاجمان، قبل از ورود به محوطه، انفجاری را در آنجا انجام میدهد.
به گفته انصاری، این دو مهاجم، همزمان تیراندازیهای کوری را در محدوده بیرون از حرم شروع و بیهدف به سمت سقفها و در و دیوار تیراندازی میکنند. در این اثنا یکی، دو نفر از کارگران و نیروهایی که بیرون از حرم بودند، جراحت برمیدارند و یکی از نیروهای خدماتی به شهادت میرسند. مهاجمان بعد به سمت حرم حرکت میکنند. اما بدون اینکه به حرم وارد شوند، در گیت مأموران نیروی انتظامی، با مقاومت آنها مواجه میشوند که یکی از آنها با تیراندازی نیروهای امنیتی و نیروهای انتظامی هدف قرار میگیرد و جلیقه انفجاری او منفجر شود. نتیجه اینکه یکی از عوامل انتحاری با تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شده و نفر دوم، که پشتیبان او در محوطه بیرون از حرم بوده، به حرکت خود ادامه میدهد، ولی چون با سد مستحکم نیروهای امنیت و حفاظت اطراف حرم مواجه میشود، به سمت بیرون فرار کرده و هدف قرار میگیرد و کشته میشود. به گزارش جماران، مهاجمان حرم امام هم به زبان عربی صحبت کردهاند.
انصاری گفت: آثار زیادی از تروریستها، از جمله اسلحهها و ساکهایی که داشتند، برجای مانده است. البته جنازه کسی که به وسیله نیروهای ما منفجر شده کاملا متلاشی شده و جنازه دیگری که قبل منفجرکردن جلیقه انفجاری خود، هدف قرار گرفته قابل تشخیص است.