مرصاد؛ پایانی بر فروغ جاویدان

    کد خبر :63075

عملیات مرصاد پاسخ دندان شکنی به منافقانی بود که بیرون از خاک کشور ، مدام دست به توطئه می زدند و این بار در حالی قصد حمله به کشور را داشتند که ایران رسما قطعنامه 598 را پذیرفته بود اما امام خمینی(س) در پیام خود به ملت ایران خطر حمله دشمن را گوشزد کرده بود، آنها به گمان خود با راه اندازی عملیات فروغ جاویدان می خواستند ظرف مدت چند روز به تهران برسند اما در همان شهرهای مرزی از پای در آمدند و بسیاری از آنان آرزوی خود را به گور بردند و بقیه نیز متواری شدند.

پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، همان گونه که عراق را در بن بست سیاسی و نظامی شدیدی قرار داد و توطئه های وسیعی را که از جانب استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده شده بود، نقش بر آب کرد، بر گروه ها و عناصر به اصطلاح “اپوزیسیون” نیز شوک شدیدی وارد کرد. در این میان، منافقان به عنوان تنها گروهی که همه حیثیت(!) و هستی سازمان خود را در گرو جنگ نهاده بودند، بیشترین صدمه و لطمه را از پذیرش قطعنامه توسط ایران متحمل شدند. بنابراین، برای خارج شدن از این بن بست، توطئه مزبور که مأموریت انجام آن به عهده سازمان محول شده بود، به وسیله این گروه به مرحله اجرا درآمد.

منافقان سابقاً در تحلیل های درون گروهی خویش، امکان قبول آتش بس از سوی ایران را غیر ممکن دانسته و به صراحت ادعا کرده بودند جمهوری اسلامی تنها در صورتی که به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به بن بست کامل برسد، به صلح رضایت خواهد داد و در آن شرایط، ضمن تحقق کامل و قطعی سقوط، قدرت به سازمان منتقل خواهد شد(!) به این ترتیب، با توجه به شرایط جدید پیش آمده در جنگ، این زمان را بهترین فرصت برای دستیابی به اهداف پلید خود دانسته و به رغم آن که طرح حمله به ایران، برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، به دنبال پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی، زمان آن دو ماه جلو انداخته شد.

 

666505_627

پیش از این، اطلاعاتی به دست آمده بود حاکی از آن که رژیم عراق در صدد است در فاز جدید جنگ، با استفاده از ضد انقلابیون، اقداماتی شبیه آنچه که قرارگاه رمضان در داخل عراق انجام می داد، صورت دهد. در این میان، منافقان طی دو عملیات تحت عناوین “آفتاب” در فکه و «چلچراغ» در مهران، تا حدودی آمادگی خود را برای محوریت کار در داخل کشور، نزد حاکمان بعثی به اثبات رسانده بودند. از آن جا که عراق به دلیل پذیرش قطعنامه، بهانه ای برای تجاوز جدی به ایران نداشت، با حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی و هوایی از منافقان، نیروهای خود را از انجام دخالت مستقیم در ورود به عمق خاک ایران بر حذر داشت و به همین منظور، ابتدا برای کاستن از حجم نیروهای خودی در غرب، اقدام به تک وسیعی در خرمشهر کرد و سپس با هجوم و اجرای آتش سنگین در منطقه سر پل ذهاب و صالح آباد، این مناطق را به تصرف درآورد. با این اقدام خود، راه ورود منافقان را به داخل هموار کرد و برای پشتیبانی، در چندین نوبت، اقدام به بمباران هوایی خطوط و نیروهای ایران کرد و هلی کوپترهای نیروبر دشمن نیز طی این مدت، به طور مرتب به پشتیبانی منافقان مشغول بودند.

 

مرصاد

هدف عملیاتی منافقان از حرکت سریعی که در عمق خاک ایران و با تانک های برزیلی دجله (دارای چرخ های لاستیکی و سرعتی معادل 120 کیلومتر در ساعت) انجام می شد، تسخیر چندین شهر و در نهایت، رسیدن به تهران بود. آنان در نظر داشتند با وارد کردن 13 تیپ نیروی رزمی به تهران، با تسخیر و اشغال مراکز مهم، به خیال خود قدرت را به دست گیرند. طبق زمانبندی این طرح، نیروهای مناطق باید ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مردادماه به “کرند” و ساعت 8 شب به “اسلام آباد” و 10 شب به “باختران” رسیده و در این شهر، دولت خویش را اعلام می کردند و اگرچه در ساعت های مقرر به کرند و اسلام آباد رسیدند، اما در مسیر اسلام آباد- باختران در گردنه حسن آباد، از پیشروی آنها جلوگیری شد.

در این عملیات که نام آن “فروغ جاویدان” بود، به اصطلاح 25 تیپ از منافقان که هر تیپ به طور متوسط شامل 200 نفر بود، شرکت داشتند و به این ترتیب، مجموعاً بین 4000 تا 5000 نیروی عملیاتی وارد خاک ایران شدند.

در بخش مربوط به این عملیات که از منافقان به دست آمده، فرماندهی کل در رأس آن قرار داشته و از طریق مسئولان محورها، عملیات را هدایت می کرد. برای هر محور به تناسب اهمیت مأموریت، دو یا چند تیپ در نظر گرفته شده بود. فرماندهان محورها و مأموریت آنها عبارت بودند از:

1- مهدی براتی، فرمانده محور اول و مسئول تسخیر اسلام آباد

2- ابراهیم ذاکری، فرمانده محور و مسئول تسخیر باختران

3- محمود مهدوی، فرمانده محور سوم و مسئول تسخیر همدان

4- مهدی افتخاری، فرمانده محور چهارم و مسئول تسخیر قزوین

5- محمود عطایی با معاونت مهدی ابریشم چی، فرمانده محور پنج و مسئول تسخیر تهران.

علاوه بر محورهای فوق، ثریا شهری مسئول کل تدارکات، محمدعلی جابرزاده انصاری مسئول تبلیغات، محمد سید المحدثین مسئول کل سیاسی و شهرزاد حاج سید جوادی به عنوان مسئوول دفتر انتخاب شده بودند.

نحوه هجوم منافقان 

مقارن ساعت 30: 14 در تاریخ 3/5/1367 منافقان و ارتش عراق، عملیات مشترک خود را با هجوم زمینی از طریق سر پل ذهاب و هلی برن از جنوب گردنه “پاطاق” (نزدیک سر پل ذهاب) آغاز و به طرف شهر “کرند غرب” پیشروی کردند و حدود ساعت 30: 18 اولین تانک عراقی با آرم منافقان وارد شهر کرند غرب شده و تا پنج کیلومتری جاده کرند- اسلام آباد، اتومبیل های شخصی در حال فرار را تعقیب کرده و مجدداً به شهر باز گرداندند. درهمین هنگام، حدود هشت دستگاه تانک و نفربر به همراه نیروهای پیاده بعثی، مناطق شهر کرند غرب را تصرف و سپس به طرف اسلام آباد غرب پیشروی کردند. به محض رسیدن به مدخل شهر، تعدادی از منافقان با ورود به آن، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و همچنین تیراندازی و آشفته کردن اوضاع شهر کردند. در همین حین، تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با دشمن درگیر شدند که به دلیل عدم انسجام نیروها و آمیختگی منافقان با مردم، اوضاع از کنترل نیروهای نظامی خارج شد و شهر به تصرف دشمن درآمد. پس از تصرف اسلام آباد، دشمن با استفاده از تعداد زیادی تانک “دجله” و خودرو، به همراه تعدادی از نیروهای پیاده، در جاده اسلام آباد به طرف باختران حرکت کردند؛ اما در منطقه حسن آباد (20 کیلومتری اسلام آباد) به دلیل سازماندهی نیروهای جدید و نیز با توجه به رسیدن یگان های منظم خودی، زمین گیر شدند. نیروهای خودی نیز در فاصله 200 متری آنان، در ارتفاعات “چهارزبر” ضمن تشکیل خط پدافندی، با نیروهای دشمن درگیر شدند و بعد از ظهر روز 4/5/1367 با محاصره شهر اسلام آباد، ضمن پاکسازی و آزاد کردن شهر، به منظور انسداد عقبه و راه فرار دشمن، سه راه اسلام آباد- کرند را قطع کرده و منافقان را از دو سمت به محاصره درآوردند.

 

عملیات مرصاد

در اوایل صبح روز پنجم مرداد ماه، سه دستگاه از خودروهای منافقان که آرایش نظامی خاصی داشتند، موفق شدند به داخل خط نیروهای خودی نفوذ کنند که خودرو اولی توسط نیروهای اسلام منهدم و به خودروهای دیگر خساراتی وارد آمد و تمام سرنشینان (13 نفر) آنها معدوم شدند و از داخل خودروها نیز مقادیر زیادی مواد منفجره قوی (شبیه به باتری اتومبیل) و همچنین یک دستگاه شنود بی سیم و اسناد و وسایل دیگر به دست آمد. همچنین در همان تاریخ، منافقان قصد داشتند با تعدادی نفربر، در منطقه چهار زبر، به خط دفاعی نیروهای خودی حمله کنند که با مقاومت و مقابله رزمندگان ایران، تعدادی از آنها منهدم شدند و بقیه با مقاومت آنان، عقب نشینی کردند. این حرکت منافقان به علت انهدام حدود 20 دستگاه نفربر آنان، فاقد آتش مستقیم بود و فقط با سلاح های 106 و خمپاره انداز تقویت می شد.

عملیات نیروهای خودی

توقف منافقان در گردنه حسن آباد (بین اسلام آباد- باختران) سه روز طول کشید. تا آن که نیروهای خودی با سازماندهی و طرح منظم و حساب شده، در روز پنج شنبه ششم مردادماه، عملیات “مرصاد” را با رمز” یاعلی بن ابی طالب (ع) آغاز کرده و طی چندین ساعت، صدها تن از منافقان را به هلاکت رسانده و بقیه را به فرار واداشتند. در این عملیات، رزمندگان از قسمت سه راهی اهواز (پشت پمپ بنرین اسلام آباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی بر منافقان وارد کردند به طوری که در ساعت 11 به منافقان دستور عقب نشینی کامل داده شد.

در حین عملیات، هوانیروز با اعزام هلی کوپترهای کبرا و نیروی هوایی با بمباران دقیق موضع و ادوات منافقان، تلفات فراوان و مؤثری بر آنان وارد کردند.

در جریان عقب نشینی نیز، منافقان با گماردن عده ای از نیروهای خویش برای سرگرم کردن نیروهای خودی، سعی کردند تا از مهلکه بگریزند و ساعت 2 بعدازظهر، پس از زد و خورد شدید بین منافقان و نیروهای خودی، شهر اسلام آباد آزاد شد و عده ای از منافقان، با عدم موفقیت در فرار، به کوهستان پناه بردند.

در این عملیات، بین 1600 تا 2500 نفر از منافقان به هلاکت رسیده و حدود هزار تن نیز مجروح شدند. دو تن از فرماندهان محورها و نیز چند فرمانده تیپ به همراه یکی از اعضای هیأت اجرایی، در بین کشته شدگان بودند. تخمین زده می شد که حدود 500 تن نیز در منطقه متواری شده باشند، که جنازه 50 تن از آنان که زخمی بوده یا در درگیری با نیروهای خودی کشته شده بودند، به دست آمد.

همچنین ده ها تن از منافقان در این عملیات به اسارت درآمدند که در میان آنان، برخی از فرماندهان و اعضای رده بالای سازمان نیز وجود داشتند.

در جبهه دشمن چه می گذرد؟

شب پیش از عملیات منافقان، مسعود رجوی در جلسه ای که به منظور توجیه نیروها در “مقر اشرف” برپا شده بود، در پاسخ به فرمانده یکی از تیپ هایی که از وی درباره “کالک عملیاتی” سوال کرد، به نقشه بزرگ ایران که روی دیوار پشت سر او نصب شده بود، اشاره کرد و گفت:

“این کالک عملیاتی است و شما به آسانی طبق جدول زمانبندی شده ای که در دست دارید، به تهران خواهید رسید و با سرنگونی رژیم، همه ایران در اختیار شما خواهد بود.”

منافقین حاضر در جلسه، با کف زدن های پی در پی و فریاد کشیدن های ممتد، سخنان سرکرده خود را تأیید کرده بودند.

چند هفته پیش از آن، یعنی روز دوشنبه 6/4/1368 (27 ژوئن)، (مروین دایملی)، نماینده کنگره از ایالت (اوهایو)، در تظاهرات منافقان در واشنگتن شرکت کرده بود و طی سخنانی که بخش هایی از آن در یکی از کانال های تلویزیونی آمریکا پخش شد، با اطمینان خطاب به منافقان شرکت کننده در تظاهرات گفته بود:

“نباید دست از تلاش بردارید مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر، به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت!”

اظهارات دایملی که به صورت نوار ویدئویی در میان کلیه اعضا و هواداران سازمان پخش شده بود، در حالی ایراد شده است که چند روز پیش از آن، یعنی در تاریخ 30/3/1367 (20 ژوئن) 138 تن از نمایندگان کنگره و 14 نفر از سناتورهای امریکایی، طی نامه ای خطاب به “جورج شولتز” وزیر امور خارجه این کشور، از وی خواسته بودند که به رشد جنبش های مقاومت داخلی در ایران توجه کند و دراین راستا اعلام کرده بودند: “استفاده از سازمان مجاهدین که مقر آن در عراق است، اکیداً توصیه می شود… ”

 

در همین ایام، صدام حسین طی سخنانی که در مراسم تشویق خلبانان عراقی ایراد کرده و متن کامل آن از رادیو بغداد و سپس ترجمه قسمت هایی از آن از رادیو منافقان پخش شده بود، گفته بود: اگر ایرانی ها به شرارت ادامه دهند، هیچ کس را در کنار خود نخواهند دید و مدتی دیگر می بینند که مجاهدین خلق به عمق بیشتری در داخل ایران نفوذ می کنند و در تهران، طاغوت های جنگ افروز ایران را سرنگون خواهند کرد…

بنا به اعتراف یکی از اعضای رده بالای منافقان که در جریان عملیات مرصاد توسط رزمندگان ایران دستگیر شده بود، چند روز پیش از تهاجم منافقان به کرند و اسلام آباد، محسن رضایی، عضو مرکزی سازمان، پس از نشستی با حضور مسعود رجوی و دو تن از افسران ارشد دایره استخبارات (امنیت) ارتش عراق، از بغداد به واشنگتن رفت و پس از شرکت در جلسه خصوصی یکی از کمیسیون های کنگره امریکا، به عراق بازگشت و سه روز بعد عملیات منافقین آغاز شد…

 

مرصاد

تمام شواهد، قرائن، اسناد و مدارک به دست آمده و نیز اعترافات افراد دستگیر شده در جریان عملیات مرصاد، حکایت از آن دارد که منافقان نسبت به پیروزی خود در حرکتی که آغاز کرده بودند، اطمینان کامل داشتند. در این حمله، تقریباً همه افراد رده بالای سازمان، نظیر مهدی ابریشم چی، محمود عطایی، محمد حیاتی، ابراهیم ذاکری، مهدی افتخاری و … شرکت کرده بودند. اعزام عناصری نظیر آنان، نشان دهنده میزان امیدواری منافقان به موفقیت طرح بوده است(!) منافقان شرکت کننده در این عملیات، بسیاری از اشیای شخصی و لوازمی که معمولاً یک نیروی عملیاتی، به هنگام عملیات همراه خویش ندارد، مانند پاسپورت، عکس های خانوادگی، شماره تلفن دوستان و کادو برای آشنایان و … را با خود آورده بودند و دستگیرشدگان اظهار می کردند: “قرار بود بقیه وسایل و لوازم شخصی را بعداً برایمان بفرستند!! تمامی منافقان دستگیر شده، اعم از عناصر رده بالا یا عضو و هوادار معمولی، در اعترافات خویش اظهار می کردند که “توهم دستیابی به تهران و براندازی جمهوری اسلامی” به اندازه ای در ذهن آنان قوی و غیر قابل تردید بوده است که کمترین محلی برای تصور شکست و ناکامی باقی نگذاشته بود.

 

صاحبخانه به ما فشار می آورد

دو روز پس از پذیرش قطعنامه 598 به وسیله جمهوری اسلامی ایران، محمود عطایی از اعضای مرکزیت سازمان منافقان در یک نشست توجیهی با سایر اعضای کادر مرکزی سازمان، در پاسخ به چند تن از اعضای رده بالای این گروه که به رغم اطمینان های داده شده هنوز هم نسبت به موفقیت آمیز!! بودن حرکتی که قرار بود هفته بعد انجام پذیرد، تردید داشته و آن را “انهدام وسیع نیروهای سازمان” می دانستند، گفت:

“مسعود می گوید که صاحبخانه به ما فشار می آورد” و در ادامه با یادآوری این نکته به حاضران که “سازمان و عراق با یکدیگر وحدت استراتژیک دارند” و ضربه احتمالی به سازمان برای “دوستان عراقی” نیز نوعی ضربه محسوب می شود، دوباره “موفقیت حتمی عملیات”!! اطمینان کامل داده و تآکید ورزیده بود که: “این فشار صاحبخانه را نباید غیردوستانه تلقی کرد؛ چرا که به هر حال ما سرنوشت مشترکی داریم و آنها به همان اندازه که برای سربازان خود دل می سوزانند، برای ما نیز دلسوز هستند”.

خبرنگار خبرگزاری رویترز در همان ایام، طی گزارشی با اشاره به پذیرش قطعنامه از جانب ایران، درباره واکنش احتمالی عراق اظهار نظر کرده بود:

“… دیپلمات ها دچار این ظن هستند که بغداد از ارتش آزادی بخش ملی(!) برای حفظ فشار نظامی بر تهران استفاده کند و در عین حال هنوز می تواند در مقابل خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد، استدلال کند که این کشور نیروهای خود را از خاک ایران عقب کشیده است.”

ارزیابی حرکت و عملکرد یک گروه یا جریان وابسته، بدون در نظر گرفتن “کانون وابستگی” آن، ارزیابی غلط و نادرستی است و طبعاً نتیجه ای غیرمنطبق با واقع خواهد داشت؛ چرا که جریان وابسته الزاماً در راستای اهداف “کانون وابستگی” خود حرکت می کند و به همین دلیل، اگر این عامل در بررسی عملکرد یک گروه و اهدافی که از آن دنبال می کرده است، مورد محاسبه قرار نگیرد، نتیجه به دست آمده، نه تنها قابل اطمینان نیست؛ بلکه گاهی متضاد واقعیت نیز خواهد بود. به عنوان مثال، عملکرد حزب توده را نمی توان به طور مجرد و جدا از اهداف روسیه و دیپلماسی این کشور در ارتباط با ایران مورد ارزیابی قرار داد؛ حرکات و مواضع گروه های ملی گرا و لیبرال، اعم از انواع ظاهراً مذهبی یا لائیک نیز تنها در چهارچوب سیاستگذاری قدرت های غربی قابل تفسیر خواهند بود، و بر همین منوال است حرکت ضد انقلابیون نیکاراگوئه علیه دولت این کشور که تنها با در نظر گرفتن اهدافی که امریکا علیه دولت ساندنیست ها دنبال می کند، معنا و مفهوم پیدا می کند. اما، وابستگی منافقین به عراق، نه مقوله پیچیده ای است که درک آن به اذهان ژرف اندیش نیاز باشد و نه مسأله پنهانی است که پی بردن به آن فقط با دسترسی به اخبار محرمانه و پشت پرده ممکن باشد و اگر از تمامی شواهد، اسناد و مدارک غیرقابل انکار و دلایل بارز و آشکار نیز صرف نظر کنیم، حضور سازمان در عراق با توجه به ساختار حکومتی این کشور و خوی فاشیستی رژیم صدام، به تنهایی و بدون این که به ارائه دلایل دیگری نیاز باشد، برای اثبات وابستگی مطلق منافقان به حکام بعثی، کافی خواهد بود، و همان گونه که قبلاً اشاره شد، سازمان منافقان نیز خود درگذشته، یعنی آن هنگام که تصور نمی کرد روزی به حضور آشکار در عراق مأموریت پیدا کند، بر این نکته تأیید و تأکید داشته است. وضوح مزدوری سازمان برای عراق، به اندازه ای روشن و خالی از ابهام بوده است که رهبران این گروه، “سکوت” در این زمینه را به “نفی مستقیم” یکی از چند عضو رده بالای سازمان که در عملیات مرصاد دستگیر شده است، اصرار برای نفی این مزدوری، نه تنها به دلیل وضوح فوق العاده آن، کمترین تأثیری نداشت و مورد باور کسی قرار نمی گرفت، بلکه مسأله را همواره تازه و زنده نگه می داشت، و حال آن که رهبران سازمان امیدوار بودند تحت تأثیر دو عامل “مرور ایام” و “سکوت” این مسأله حالتی عادی به خود گرفته و از شدت آن کاسته شود یا حداقل تلقی میزان این وابستگی در اذهان، از صورت “مطلق” به درجات پایین تر تقلیل یابد.

شاید علت شکل گرفتن اندیشه عملیات در ذهن سازمان (منافقان) ناشی از این احساس بود که با پایان یافتن جنگ عراق و ایران، فرصت‌ها و محدوده پشتیبانی صدام از این سازمان کاهش خواهد یافت؛ زیرا حکومت ایران از شرایط مناسب‌تری برای به دست گرفتن زمام امور در داخل برخوردار خواهد شد. صدام که تظاهر به مشورت با دیگران، پیش از اعلام تصمیم‌گیری‌هایش می‌کرد،  با بیان جمله زیر، از انگیزه‌های تحریک‌آمیز خود برای اجرای این عملیات پرده برداشت؛ او گفت: «شاید این فرصت طلایی برای نابودسازی رژیم فعلی (ایران) باشد.»

نیروی سازمان منافقان

نیروی سازمان منافقان در اوت 1988 مشتمل بر 5500 تا 6000 نفر در داخل عراق بود. تعداد قابل توجهی از اینان را نیروهای اداری و زنان تشکیل می‌دادند. بیشتر زنان، دوره‌های آموزش سنگینی را طی کرده بودند. سازمان، طی دهه 80 تا اوت 1990 کمک‌های مالی بالغ بر 20 میلیون دینار در ماه از رژیم عراق دریافت می‌کرد. این مبلغ بعد از سال 1990 به دنبال تورم مالی در عراق که بعد از اشغال کویت به وجود آمد، کاهش یافت. (قیمت دلار در سال‌های دهه 80، بین 5/1 تا 3 دینار بود.) این سازمان در آغاز کار، از طریق انبارهای ارتش عراق، به جنگ افزارهای سبک و به ویژه سلاح‌های سبک، یعنی تفنگ خودکار و مسلسل‌های متوسط و مسلسل‌های سنگین و موشک اندازهای  RPGY و خمپاره اندازه‌های 82 و 120 میلیمتری مجهز شد، سپس تعدادی زرهپوش و نفربر زرهی در اختیار آنان گذاشته شد. این سازمان توانست به سلاح‌های سنگین بسیاری دست یابد؛ گاهی از طرف عراق در اختیار آنها قرار می‌گرفت و گاهی غنائم گرفته شده از نیروهای ایرانی بود. در نتیجه (سازمان منافقان) به یک نیروی ضربتی مجهز به تانک‌ها و نفربرهای زرهی و توپخانه متوسط و سنگین و موشک‌های ضدتانک هدایت شونده تبدیل شد. علاوه بر آن، اقدام به خرید تعداد زیادی خودرو وانت و کامیون‌های باری به منظور نقل و انتقال سریع و نصب مسلسل‌های سنگین از نوع «ولادیمیر» بر روی وانت‌ها کردند.

با وجود این که کمک‌های ارائه شده از سوی رژیم عراق به این سازمان بسیار زیاد بود، ولی منافقان دارای منابع مالی خصوصی در خارج از عراق نیز بودند که در هنگام نیاز از آن استفاده می‌کردند.

این سازمان دارای پادگان‌های آموزشی در داخل عراق است. محل اقامت اصلی آنان در منطقه «الخاص» واقع  در شمال بغداد است. در حالی که قرارگاه اصلی‌شان در داخل شهر بغداد بوده و اطراف آن را با اقدامات حفاظتی سطح بالا محافظت می‌کنند. این قرارگاه مورد حمله سه گلوله خمپاره سنگین قرار گرفت که از فاصله 500 متری شلیک شده بود. این حمله در ماه ژانویه 1997 صورت گرفت.

سازمان در جریان عملیات خود، فعالیت‌های ستادی را در درون قرارگاه‌هایش به شیوه منظم و بسیار دقیقی انجام داد و دارای شبکه‌های تماس بی‌سیمی خوبی بود. سازمان منافقان اطلاعات قابل توجهی درباره اوضاع ایران به دست می‌آورد؛ ولی این اطلاعات نمی‌توانست در سطح اطلاعاتی باشد که استخبارات نظامی عراق به دست می‌آورد. البته عراق از برخی اطلاعات جمع‌آوری شده توسط این سازمان نیز استفاده می‌کرد.

آمادگی برای عملیات

فعالیت ‌های سازمان (منافقان) با پرده‌پوشی و پنهان‌کاری تمام انجام می‌شد. کنترل و مراقبت قاطعی صورت می‌گرفت و نیروها پایبند به آموزش‌ها و تعلیمات و شناسایی و برنامه‌ریزی برای عملیات بودند. از آن‌جا که عراق تنها کشوری است که به صورت آشکار از مخالفان ایران پشتیبانی به عمل می‌آورد و شاید تنها دولتی است که به صورت سخاوتمندانه پشتیبانی‌هایی را در اختیار این سازمان قرار می‌دهد، باید گفت که دو گروه از معارضان ایران مورد توجه عراق قرار گرفته‌اند، یکی سازمان منافقان و دیگری «حزب دموکرات کردستان ایران»، که در سطح پایین‌تری از پشتیبانی‌های دولت عراق بهره می‌برد.

سازمان (منافقین) برای عملیات دست به اقدامات گسترده زیر زد:

– خرید گسترده و در بازارهای اتومبیل عراق، به گونه‌ای که سبب جهش بزرگی در قیمت اتومبیل‌ها شد.

– تقاضاهای این سازمان در تهیه انواع سلاح‌ها، تجهیزات و مهمات از طریق انبارهای ارتش عراق تأمین شد. علاوه بر آن، خشکبار و کنسرو، به عنوان مواد غذایی اضطراری نیز فراهم شد.

– اقدامات گشتی- شناسایی میدانی در خطوط مقدم و عقبه عملیات انجام شد.

– دستورهای لازم درباره جزئیات طرح‌ها و اقدامات عملیات، در مدت زمان بسیار محدودی صادر شد.

– قرارگاه عملیاتی ویژه عملیات در قرارگاه سپاه دوم، در «منصوریه الجبل» واقع در جاده «بغداد- خانقین» بازگشایی شد.

– ارتباطات لازم ایجاد و تحت کنترل قرار گرفت.

– نیروهای مسلح زمینی و هوایی عراق، به حالت آماده باش صد درصد درآمدند؛ در حالی که همگی در موقعیت‌های خود به سر می‌بردند.

– ماموریت‌های مشخصی برای نیروهای هوایی و هوا نیروز به منظور پشتیبانی از عملیات تعیین و اهداف از طریق عکس‌های هوایی و اطلاعات استخباراتی شناسایی شد.

– رهبری سازمان منافقان به قرارگاه عملیاتی «منصوریه الجبل» منتقل شد. سرلشکر «فاضل البراک»، سپهبد «صابر الدوری» و سرلشکر ستاد «وفیق سامرایی» و «سید احسان محمد جاسم الدیری» «مدیر کل سرویس‌های اطلاعاتی و مسئولان شعبه ترکیه و ایران، برای پی‌گیری اوضاع به این قرارگاه منتقل شدند.

وضعیت ایران

نیروهای ایران و عراق به دنبال پشت سرگذاشتن هشت سال جنگ، از مرحله صلح با استراحت نیمه کاملی استقبال به عمل آوردند. نیروهای ایران اقدام به سبک کردن و عقب کشیدن تعدادی از یگان‌های خود از منطقه مورد نظر در این عملیات، در محور «خانقین- تهران» کردند و تعدادی از یگان‌های لشکر 81 زرهی و سپاه پاسداران به پادگان‌هایشان و مناطق غیررسمی منتقل شدند. در محور عملیاتی سازمان، غیر از چند یگان سبک، نیروی دیگری حضور نداشت و علاوه بر آن، فعالیت در بسیاری از نقاط دیده‌بانی اطلاعاتی نیز متوقف شده و به عنوان یکی از پیامدهای طبیعی صلح، شبکه جمع‌آوری اطلاعات ضعیف شده بود. در مجموع، آمادگی رزمی به پایین‌ترین سطح ممکن تنزل پیدا کرده بود.

محور عملیات مشتمل بر مناطق کوهستانی  بسیار صعب العبور و در عمق ده‌ها کیلومتری، خالی از جمعیت بود. جاده آسفالته، شهر ویران شده قصرشیرین را به شهر اسلام‌آباد، که پیش از این «شاه‌آباد» خوانده می‌شد، وصل می‌کرد. جاده «قصرشیرین- تنگه پاطاق- اسلام آباد» بسیار صعب العبور بود. جاده «قصرشیرین- گیلان‌غرب- اسلام آباد» نیز از جنوب تنگه می‌گذشت. در شهر اسلام آباد یک پادگان دائمی متعلق به یکی از تیپ‌های لشکر 81 زرهی وجود داشت. منطقه حدفاصل بین اسلام آباد و کرمانشاه (که در فاصله 175 کیلومتری مرزهای عراق قرار دارد) شامل رشته کوه‌های موازی است که جاده اصلی را قطع می‌کند. زمینی به مساحت 8 تا 15 کیلومتر بین هر دو رشته کوه وجود داشت که حوضچه‌هایی را در برداشت و از ناهمواری و پست و بلندی کمتری برخوردار بود.

 

اجرای عملیات

به محض صدور فرمان لازم، نیروهای سازمان منافقین، خط مرزی را در نوردیده و با استفاده از خودروهای وانت که بر روی آنها مسلسل‌های سنگین نصب شده بود و همچنین با استفاده از نفربرهای زرهی و زرهپوش‌های چرخ‌دار روسی و فرانسوی¬PMP و بنهارد و 60PTR، پیشروی  مکانیزه سریع خود را آغاز کردند. در موج اول حمله حدود 2200 نیروی مسلح زن و مرد حضور داشتند.

هواپیماهای جنگیده «میگ 23» و «میراژ اف یک» عراقی به منظور حفاظت از نیروهای عمل کننده در برابر دخالت احتمالی نیروی هوایی ایران، اقدام به پروازهای گشتی مسلحانه و برقراری پشتیبانی هوایی نزدیک کردند. پیشروی اولیه سبب شد تا این نیروها به عنوان یک نیروی کاملاً غافلگیر کننده و قوی پیشروی کنند و به شهر اسلام آباد واقع در 100 کیلومتری (خط حرکتشان) دست یابند. آنها نیروهای موجود در این شهر را غافلگیر کرده و پادگان و مناطق و موقعیت‌های حساس این شهر را ظرف مدت زمان کوتاهی (چند ساعت) به اشغال خود در آوردند. نیروهای بعدی با بهره‌گیری از موفقیت‌های به دست آمده، در چهارچوب برنامه تعیین شده برای دستیابی به شهر تهران، حمله خود را از سر گرفتند. بدیهی بود که در پشت سر خود، از هیچ‌گونه اقدام دفاعی یا نیروی تامینی در جاده‌ها برخوردار نبودند. رهبران ایران به اطلاعات جامعی در مورد محور و اهداف عملیات و میزان نیروهای عمل کننده (سازمان منافقین) دست پیدا کردند و با به حرکت درآوردن تعدادی از یگان‌های سپاه پاسداران، که دارای ویژگی‌های حرکت سبک و سریع بودند و از وسایل نقلیه سریع و کوچک استفاده می‌کردند، واکنش سریعی در مقابل این رویداد نشان دادند. تعدادی از ارتفاعات و تقاطع جاده‌های ارتباطی در فاصله بین اسلام آباد و کرمانشاه را به کنترل خود درآورده و با نیروهای مقدم منافقین درگیر شدند. آنها توانستند تا هنگام آمادگی و تجمع نیروهای سپاه پاسداران از مناطق مختلف در محور عملیات، منافقین را زمین‌گیر و خطوط ارتباطی آنها را در چند نقطه قطع کنند. عملیات نابودسازی منافقین آغاز شد و در همان ابتدای کار، حداقل هزار منافق کشته، زخمی و اسیر شدند. در حالی که بنا به اطلاعات دریافتی ما، تعداد تلفات منافقین به بیش از دو هزار نفر رسید.

 

 آغاز عملیات مرصاد؛ شکست پیچیده‌ترین ترفند دشمن و منافقین

رژیم عراق با به کارگیری گسترده سلاح‌های شیمیایی در جبهه‌های جنگ و موشک‌باران شهرها، توانست شرایط جنگ را به نفع خود تغییر دهد. این در حالی بود که کارشناسان نظامی و سیاسی ایران، سرگرم بررسی و پذیرش قطع‌نامه 598 شورای امنیت ملل متحد بودند و سرانجام این قطع‌نامه در تاریخ 27/4/1367 از سوی جمهوری‌اسلامی ایران پذیرفته شد.

چهار روز پس از پذیرش قطع‌نامه سازمان ملل، قوای رژیم بغداد در 31/4/1367 به منظور تصرف بخش‌های از ایران، تجاوز گسترده‌ای را آغاز کردند؛ ولی با ایستادگی رزمندگان ایران بخش وسیعی از مناطق جنوبی کشور از خطر سقوط نجات یافت. هم‌چنین ارتش عراق در جبهه‌های میانی نیز دست به تحریکاتی زد، که تا حدی می‌توانست برای تمامیت ارضی و استقلال کشور ما خطری به شمار آید. هدف دشمن در جبهه میانی، زمینه‌سازی برای هجوم سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بود.

در این جبهه، ارتش عراق با حمله به خطوط پدافندی خود، آنها را سرگرم کرده بود تا نیروی منافقین بتوانند پس از شکسته شدن خط به وسیله ارتش عراق، از نقطه دیگری حرکت خود را آغاز کنند. به این ترتیب، نیروهای منافقین پس از تصرف جبهه نیروهای ایرانی در منطقه سر پل ذهاب به دست ارتش عراق، بدون آن که رو به رو باشند، سوار بر خودروهای خود، به سوی کرمانشاه حرکت کردند و تا تنگه «چهارزبر» پیش آمدند. این حرکت سریع و حساب شده دشمن، طراحان جنگ و رزمندگان را غافل‌گیر کرد. به محض رسیدن خبر هجوم منافقین و ارتش عراق به شهرهای مختلف کشور، خیل عظیمی از نیروهای داوطلب به سوی جبهه‌ها روانه شدند. همین امر، محاسبات دشمن را در تصرف بخشی از کشور ایران بر هم زد. در حالی که هنوز حملات ارتش عراق در جنوب کشور قطعی نشده بود، بخشی از نیروهای رزمنده جنوب، راهی غرب کشور شدند تا همراه مردم بسیج شوند و تحت عنوان عملیات «مرصاد» به سرکوب حملات عراق و منافقین بپردازند.

عملیات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز «یا صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی وجه الشریف) ادرکنی» برای مقابله با حرکت منافقین و بازپس‌گیری اشغال شده انجام گرفت.

در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی و با پشتیبانی هوا نیروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد- پل دختر وارد عمل شدند و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راند؛ اما قوای ارتش عراق، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عملیات مرصاد، بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاره انداز 60 و 80 میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در این عملیات، نزدیک به 1000 قبضه آر. پی. جی 7، 700 قبضه تیربار کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد.

 

منبع:انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید