بازتاب در گفتگو با استاد دانشگاه و کارشناس سیاست خارجی بررسی می کند:

محرک های اصلی جنجالی سازی جدید نفتالی بنت علیه ایران چیست؟

  • سیاسی
  • پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۰۹
    کد خبر :915023

بازتاب– “نفتالی بنت” نخست وزیر رژیم صهیونیستی به تازگی به همراه یک پیام توئیتری، ویدئویی را از خود منتشر کرده و در آن مدعی شده که ایران در سال های نخستین مطرح شدن برنامه اتمی این کشور (در اوایل دهه 2000 میلادی)، اقدام به ربودن برخی اسناد آژانس بین المللی انرژی اتمی کرده و سعی داشته با استفاده از آن‌ها، پرسش ها و تحقیقات نهاد مذکور از خود در مورد پرونده اتمی اش را دور بزند.

نفتالی بنت همچنین با معرفی یک حساب گوگل درایو، اسنادی را نیز که ادعا شده اسرائیلی ها از آرشیو هسته‌ای ایران سرقت کرده اند، در معرض دید افکار عمومی قرار داده است. جنجال سازی که بر خلاف انتظار نفتالی بنت، چندان با استقبال جامعه بین المللی رو به رو نشده است. با این همه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و همچنین افکار عمومی به طرح این سوال می پردازند که اساسا محرک های اصلی اقدام اخیر نفتالی بنت علیه کشورمان چه بود و این اقدام چه اهدافی را دنبال می کند.

در این راستا، بازتاب در گفتگو با مهدی مطهر نیا؛ استاد دانشگاه و کارشناس سیاست خارجی، به بررسی این پرسش پرداخته است.

“مهدی مطهرنیا”، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل در مورد دلایل و محرک های اصلی جنجالی سازی اخیر “نفتالی بنت” علیه کشورمان معتقد است: «جهت زمینه یابی این مساله باید به سال ها قبل و به طور خاص سال 2015 که توافق برجام منعقد شد، بازگشت.

دولت وقت آمریکا به ریاست جمهوری “باراک اوباما” این تحلیل را داشت که جهت مهار ایران و مقابله با پیشرفت های اتمی تهران، باید با چالش ایران در قالب یک توافق هسته‌ای برخورد شود. از این رو، دستورکار دستیابی به یک توافق اتمی با تهران در پیش گفته شد که برجام، نتیجه همین رویکرد بود.

با این حال، دیدگاه آمریکایی ها این نبود که صرفا برجام در مساله هسته ای ایران محدود شود. درست به همین دلیل بود که آن ها از برجام دو و سه و غیره در قالب هایی نظیر پرداختن به قدرت موشکی و یا نفوذ منطقه ای ایران صحبت می کردند. با این حال، ایران با این معنا و مساله قویا مخالفت کرد و همین موضوع موجب شد تا واشینگتن رویکرد خود را در قبال ایران تغییر دهد و سیاست “محدودسازی همکاری های بین المللی و محاصره منطقه ای ایران” را دستورکار قرار دهد. این سیاست، در اواخر دوران حضور دولت اوباما در قدرت و به طور خاص ماه‌های پایان ریاست جمهوری وی کلید خورد و اگر هیلاری کلینتون پیروز انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا می شد، ادامه و گسترش نیز پیدا می کرد».

این کارشناس مسائل سیاست خارجی در ادامه گفت: «با این همه، با روی کار آمدن “ترامپ” و آغاز “کارزار فشار حداکثری” علیه ایران، شاهدِ توسعه هر چه بیشترِ اقدامات ضدایرانی و به طور خاص ضدبرجامی بودیم. در این راستا، تهران و واشینگتن عملا وارد نوعی “جنگ هیبت و حیثیت” شدند. مساله ای که نمود عینی خود را در قالب تشدید تحرکات تحریمی و عملیاتی آمریکا علیه ایران و خروج دولت ترامپ از برجام در سال 2018 نشان داد. با این همه، ایران از برجام خارج نشد و این مساله نزد استراتژیست های آمریکایی بسیار معنادار تلقی می شد. در این چهارچوب، آمریکا با به قدرت رسیدن بایدن در سال 2020، و با همراهی انگلستان (انگلستانِ جدا شده از اتحادیه اروپا) و البته اتحادیه اروپا، توانست عمق استراتژیک تحریم های خود در زمان ترامپ علیه ایران را به دلیل تقویت همکاری ها با اروپا، گسترش بخشد.

اسرائیلی ها دکترین “مرگ تدریجی با هزاران ضربه چاقو” علیه ایران را صرفا در قالب هایی نظیر ترور و خرابکاری دنبال نمی کنند. این دکترین به نوعی، وارد آوردن ضرباتی بر اعتبار و حیثیت ایران را نیز در دستورکار خود قرار داده که نمونه عینی آن را در تلاش اخیر “نفتالی بنت” در جنجال سازی علیه برنامه اتمی کشورمان مشاهده می کنیم.

این در حالی است که برخی تحلیلگران در کشورمان در آن دوران این تصور را داشتنند که با روی کار آمدنِ بایدن، وی با یک فرمان اجرایی، بار دیگر آمریکا را به برجام باز خواهد گرداند و زمینه را جهت لغو تحریم های برجامی علیه کشورمان فراهم خواهد ساخت. با این حال، بایدن با روی کار آمدن خود عملا نشان داد که بنا دارد تا کار را علیه ایران سخت تر کند و به طور خاص، همکاری دو سویِ اقیانوس (آمریکا و اروپا) را علیه تهران، تشدید کند.»

مطهرنیا تصریح کرد: «با این همه، در این فضا، اسرائیلی ها حساسیت های خاص خود را پیدا کردند و دولت بایدن را در مقایسه با دولت ترامپ، در مورد مسائلی نظیر معادله اتمی ایران، دور از مواضع مطلوب خود می دیدند. در این راستا، این دیدگاه به طور ویژه زمانیکه آن ها تلاش های بایدن جهت احیای برجام را مشاهده کردند، بیش از پیش تقویت شد. آن ها حتی تاکید می کردند که اگر آمریکا مایل به دستیابی به یک توافق با تهران است، باید از این کشور بخواهد که در قالب یک توافق جدید، تعهدات بیشتری را پذیرا شود و در مسائل نظیر قدرت موشکی، پهپادی و نفوذ منطقه ای اش، حاضر به مذاکره و پذیرش محدودیت های جدید گردد.

در کنار همه این ها، شاهد بودیم که دکترینِ “محدودسازی همکاری های بین المللی ایران و محاصره منطقه ای” این کشور و همچنین توسعه روابط سیاسی و اقتصادی اسرائیل با کشورهای عرب حاشیه خلیج، از دوران حضور ترامپ در قدرت تا دوره بایدن ادامه پیدا کرد و در این دوران، دکترینِ “تبدیل چالش ایران به برسازی تهدید این کشور علیه نظم منطقه ای و امنیت بین المللی”، مطرح شد.

در این فضا، ما شاهدیم که اکنون اسرائیلی ها با توجه به بافت موقعیتی ناشی از رکود و سکون مذاکرات اتمی وین و تاثیر تحریم ها بر ایران و ایجاد برخی چالش ها برای کشورمان، سعی دارند تا اعتبار ایران را نیز در عرصه بین المللی با پرسش های جدی رو به ور سازند. مساله‌ای که به طور خاص نمود عینی آن را در اقدام جنجال سازانه اخیر نفتالی بنت نخست وزیر رژیم اسرائیل علیه ایران مشاهده می کنیم.

نفتالی بنت به دنبال بی اعتبار‌سازی ایران و اثرگذاری بر نتایج نشست هفته آینده شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با محوریت پرونده هسته ای ایران است

از این منظر، اسرائیلی ها اولا به دنبال زیر سوال بردن قدرت اطلاعاتی و امنیتی ایران و در عین حال، از بین بردن اعتبار تهران در منطقه و نظام بین الملل هستند. و ثانیا، آن ها سعی دارند تا با توجه به بیانیه جدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و طرح برخی مسائل در مورد فقدان تصور و اطلاعات این نهاد بین المللی از برخی سایت‌های اتمی کشورمان، به نوعی بر جلسه هفته آینده شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی با محوریت مساله اتمی ایران تاثیرگذار باشند و زمینه را جهت تصویب یک قطعنامه ضدایرانی هموار سازند.»

مهدی مطهرنیا در پایان و در مقام جمع بندی گفت: «دراین فضا، اینطور به نظر می رسد که اسرائیلی ها سعی دارند تا زمینه اتصال دو دکترین: “محدودسازی همکاریهای بین المللی و محاصره منطقه ای ایران، تبدیل چالش ایران به تهدید این کشور علیه نظم بین المللی و امنیت منطقه ای، با دکترین اسرائیلی ها علیه ایران یعنی “مرگ تدریجی با هزاران ضربه چاقو” را در شرایطی که روند مذاکرات اتمی وین با سکون همراه شده و احتمال شکست مذاکرات می رود، فراهم سازند.

در این رابطه نباید فراموش کنیم که اسرائیلی ها دکترینِ “مرگ تدریجی با هزاران ضربه چاقو” علیه ایران را صرفا در قالب هایی نظیر ترور و خرابکاری دنبال نمی‌کنند. بلکه این دکترین به نوعی، وارد آوردن ضرباتی بر اعتبار و حیثیت ایران را نیز در دستورکار خود قرار داده است.»

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید