محبوبیت نامجو و همایون شجریان در ترکیه
جذابیت موسیقی ایران برای ترکیهایها بسیار زیاد است. محسن نامجو را همهی جوانان ترکیه میشناسند و کنسرتهایش در شهرهای گوناگون این کشور، بهویژه استانبول و آنکارا همیشه جزو شلوغترینهاست.
میر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز که مقیم ترکیه است، در یادداشتی دربارهی توانمندیهای موسیقی ایرانی در ترکیه نوشت:
جذابیت موسیقی ایران برای ترکیهایها بسیار زیاد است. محسن نامجو را همهی جوانان ترکیه میشناسند و کنسرتهایش در شهرهای گوناگون این کشور، بهویژه استانبول و آنکارا همیشه جزو شلوغترینهاست.
به تازگی برخی کارهای همایون شجریان (همچون «آرایش غلیط») هم میانشان مشهور شده است.
مهر ۱۳۹۴ که استاد شجریان آخرین کنسرتش را در قونیه اجرا کرد (که واقعا امیدوارم آخرینش تا الان باشد نه برای همیشه)، با چشمان خودم دیدم که برخی ترکیهایها همینطور که توی صف ورود به سالن ایستاده بودند، آهنگ مرغ سحر او را همخوانی میکردند.
در حالیکه دولت ترکیه بیشترین پشتیبانی را از گسترش و پخش آثار هنرمندان ترکیه کرده و یا دستکم دستشان را باز میگذارد، بیشترین خوانندگان و هنرمندان ایرانی که در ترکیه طرفدار دارند، در ایران با محدودیت روبرو هستند.
حتی شوربختانه بخش قابل توجهی از گردشگران ایرانی که به ترکیه میروند هم، برای مصرف فرهنگ ایرانی است. یعنی چون بخشهایی از فرهنگ ایرانی را در خود ایران نمیتوانند مصرف کنند، این خواسته و نیازشان را در ترکیه برآورده میکنند. موسیقی و کنسرت، یکی از همین بخشهاست.
بسیاری از خوانندگان ما، بدون اینکه اشعاری با مضمون سیاسی یا غیراخلاقی خوانده باشند، ناچار به ترک وطن شده و همچنان آمدنشان به ایران ممکن نیست؛ آن هم در حالیکه میلیونها ایرانی شنونده پر و پا قرص آهنگهای آنها هستند.
بنابراین طبیعی است که در تعطیلات نوروز یا تابستان، کنسرت اینان در ترکیه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، کردستان عراق، دبی و… بتواند دهها هزار ایرانی را به سوی خود کشانده و پولی که میتوانست در اقتصاد گردشگری داخلی کشور بچرخد، به جیب کشورهای دیگر برود.
سنتیترین خوانندگانمان همچون استاد شجریان، ناظری، سراج و حتی افتخاری (که سال ۸۸ آن همه جنجال دربارهی پشتیبانیاش از احمدینژاد درست شد) هم گاهی نمیتوانند در کشور خودشان کنسرت برگزار کنند.
به هر رو نمیتوان انتظار داشت موسیقی ایرانی را در تگنا و تحریم قرار دهیم، بعد هم انتظار داشته باشیم موسیقی غربی و استانبولی و… درون هر خانواده نفوذ نکند و از تهاجم فرهنگی هم بنالیم.
تهاجم فرهنگی دقیقا به چه چیزی؟ به چیزی که خودمان داریم از میانش برده و میدان را خالی میکنیم؟ گمان نمیکنم هیچ موسیقیدان ایرانی یا حتی شهروند منطقی از دولت و حکومت انتظار پشتیبانی از موسیقی ایرانی را داشته باشد.
اما شکی نیست که اگر کاری به کار موسیقی ایرانی نداشته باشند و جلویش سنگاندازی نکنند، توانمندی بسیار بالایی برای نفوذ و گسترش در کشورهای دیگر دارد.