لبنیات در آستانه حذف از سفره ایرانیها؛ چرا این بحران شکل گرفت؟
- اقتصادی
- 5 ساعت قبل
-
کد خبر :1179457
بازتاب – بازار لبنیات کشورمان در هفتهها و ماههای اخیر، تنها یک بازار ملتهب و آشفته نیست بلکه نشانهای روشن از بههمریختگی یک زنجیره حیاتی است که از دامداری و تولید آغاز میشود و به سفره خانوار و سلامت عمومی ختم میگردد. افزایش لحظه ای قیمتها، کاهش تقاضا، مرجوع شدن محصولات فروشنرفته به کارخانهها و تغییر الگوی مصرف خانوارها، همگی قطعات یک پازل نگرانکنندهاند که تصویر نهایی آن، حذف تدریجی لبنیات از سبد غذایی بخش بزرگی از جامعه است.
شوک قیمتی؛ از دامداری تا فروشگاه
افزایش ۵۲ درصدی قیمت شیر خام از ۲۳ هزار تومان به حدود ۳۵ هزار تومان درب دامداری، نقطه آغاز موج جدید گرانی بود؛ موجی که با توجه به سهم حدود ۶۰ تا ۶۵ درصدی شیر خام در بهای تمامشده محصولات لبنی، بهسرعت خود را در قیمت ماست، پنیر، شیر و کره نشان داد. به گفته فعالان صنعت، این افزایش اگرچه بهصورت تدریجی اعمال شده تا شوک قیمتی کنترل شود، اما در عمل توان خرید مصرفکننده را فرسودهتر از قبل کرده است.
در هفتههای اخیر، قیمت برخی اقلام لبنی در فاصلهای کوتاه جهش کمسابقهای داشته است. ماستهای دبهای به بالای ۲۰۰ هزار تومان رسیدهاند، شیر بطری پرچرب از مرز ۷۰ هزار تومان عبور کرده و کره حیوانی دوباره کمیاب شده است. فروشندگان میگویند تغییر قیمتها آنقدر سریع است که حتی فرصت بهروزرسانی برچسبها را ندارند.
درآمد ثابت، قیمت سیال
مسأله اصلی، آنگونه که سخنگویان صنعت لبنیات و اتحادیهها تأکید میکنند، ناترازی شدید میان درآمد و هزینه است. بخش عمده خانوارهای ایرانی با حقوق ثابت زندگی میکنند؛ حقوقی که معمولاً سالی یکبار افزایش مییابد، آن هم با فاصلهای معنادار از تورم واقعی. در چنین شرایطی، لبنیات ـ با وجود نقش حیاتی در تغذیه ـ نخستین گزینه برای کاهش یا حذف از سبد مصرفی میشود.
مشاهدات میدانی فروشندگان این واقعیت را تأیید میکند: استقبال کمتر، ماندگاری کالا در قفسهها و در نهایت بازگشت محصولات به کارخانهها. این چرخه معیوب، هم تولیدکننده را زیاندیده میکند و هم مصرفکننده را محروم.
گفتوگو با خریداران، تصویر روشنی از تغییر سبک زندگی میدهد. سالمندانی که با وجود نیاز پزشکی، از خرید شیر صرفنظر میکنند؛ خانوادههایی که امیدشان به شیر مدارس هم کمرنگ شده و فروشندگانی که هر روز باید پاسخگوی گلایه مشتریان باشند. این روایتها نشان میدهد گرانی لبنیات دیگر یک بحث تخصصی نیست؛ به تجربهای مشترک بدل شده است.
سقوط آزاد سرانه مصرف
آمارها هشداردهندهاند زیرا سرانه مصرف لبنیات در ایران از حدود ۱۳۰ کیلوگرم در سال ۱۳۸۹ به حدود ۵۰ تا ۵۵ کیلوگرم در سالهای اخیر سقوط کرده است؛ افتی نزدیک به ۶۰ درصد. این در حالی است که میانگین جهانی مصرف حدود ۱۸۰ کیلوگرم است. به بیان دیگر، ایرانیها امروز حدود ۹۰ کیلوگرم کمتر از استاندارد جهانی لبنیات مصرف میکنند؛ شکافی که مستقیماً با افزایش پوکی استخوان، کمبود ریزمغذیها و جهش هزینههای درمانی در سالهای آینده گره خورده است.
کارشناسان سلامت بارها هشدار دادهاند که کاهش مصرف لبنیات، بهویژه در کودکان و سالمندان، تبعاتی فراتر از یک مشکل تغذیهای ساده دارد؛ اما این هشدارها در برابر فشار معیشتی، کمتر شنیده میشود.
دامداران زیر فشار، تولید در معرض خطر
در سوی دیگر زنجیره، دامداران با واقعیتی تلخ مواجهاند. افزایش شدید قیمت نهادههای دامی ـ از کنجاله سویا گرفته تا ذرت و جو ـ که گاه چند برابر نرخ مصوب در بازار به دست دامدار میرسد، هزینه تولید را به حدود ۳۷ تا ۳۸ هزار تومان برای هر کیلو شیر خام رسانده است. در عین حال، دامداران امکان قیمتگذاری بر اساس هزینه واقعی بهعلاوه سود متعارف را ندارند و عملاً بخشی از زیان را از سرمایه خود جبران میکنند؛ آنچه فعالان این بخش از آن بهعنوان «یارانه پنهان دامدار به جامعه» یاد میکنند.
افزودن عواملی چون شیوع تب برفکی و کاهش تولید، قطعیهای برق و افزایش هزینه انرژی، و تأخیر در تخصیص ارز نهادهها، فشار مضاعفی بر تولیدکننده وارد کرده و حتی خطر افزایش کشتار دامهای مولد را بالا برده است؛ خطری که آینده تولید را تهدید میکند.
صادرات شیرخشک؛ سود ارزی، زیان سفره
همزمان با افت مصرف داخلی، تولید و صادرات شیرخشک به گزینهای جذاب برای برخی واحدها تبدیل شده است. اختلاف قیمت جهانی، افزایش نرخ ارز و سیاستهای ناهماهنگ، سبب شده بخش قابلتوجهی از شیر خام بهجای تبدیل شدن به لبنیات مصرفی، راهی صنایع پودری و سپس بازارهای خارجی شود. منتقدان میگویند در این میان، یارانه نهادههای دامی که با هدف ارزان نگهداشتن لبنیات برای مردم پرداخت میشود، عملاً به سود مصرفکننده خارجی تمام میشود.
آمارهای غیررسمی از صادرات چند صد هزار تنی شیرخشک حکایت دارد؛ رقمی که در مقایسه با مصرف داخلی، پرسشهای جدی درباره اولویتبندی امنیت غذایی ایجاد میکند.
بحران مدیریت
آنچه این روزها در بازار لبنیات جریان دارد، بیش از آنکه نتیجه یک شوک مقطعی باشد، محصول بلاتکلیفی مزمن در سیاستگذاری است. تولیدکننده در نبود افق قابل پیشبینی، با احتیاط و زیان جلو میرود و مصرفکننده در برابر قیمتهای سیال، ناچار به عقبنشینی از خرید است. حاصل این ناترازی، آرام و بیهیاهو خود را نشان میدهد: لبنیات از جایگاه یک کالای ضروری به قلمی قابل حذف در سبد خانوار تنزل مییابد؛ مسیری که پیامدهای آن نه در کوتاهمدت، بلکه در آیندهای نزدیک و در قالب افزایش هزینههای درمان و فرسایش سلامت عمومی آشکار خواهد شد. مسئله دیگر صرفاً عدد روی برچسب قیمت نیست؛ انتخابی است که عملاً به سفره مردم تحمیل میشود.
تداوم این روند، «حذف لبنیات» را از سطح یک هشدار کارشناسی فراتر میبرد و به واقعیتی تثبیتشده بدل میکند؛ واقعیتی که بار اصلی آن را نه فقط اقتصاد خانوار، بلکه نسلهای بعدی خواهند پرداخت. در چنین شرایطی بازتعریف اولویتها، تمرکز بر امنیت غذایی داخلی و طراحی حمایتهای هدفمند از مصرفکنندگان، شاید تنها فرصت باقیمانده برای توقف مسیری باشد که اگر ادامه یابد، بازگشت از آن آسان نخواهد بود.











